زنان ایران ۸۷ سال پس از فرمان کشف حجاب رضاشاه، برای آزادی می‌جنگند

مقام‌های حکومت با انتخاب رویه‌ای ریاکارانه، مخالفان حجاب را مدافع حکومت جا می‌زنند  

رضاشاه پهلوی به‌همراه همسر و دخترانش که روسری بر سر نداشتند، ۱۷ دی‌ ۱۳۱۴، به دانش‌سرای مقدماتی معلمان رفت و قانون «کشف حجاب» در ایران را تصویب کرد. به‌موجب این قانون، استفاده از چادر، روبنده و روسری در مدارس، دانشگاه‌ها، مراکز دولتی و اداری ممنوع شد.

رضاشاه «چادر و چاقچور» را دشمن پیشرفت و ترقی مردم می‌دانست و بر این باور بود که این «دمل» باید با احتیاط از میان برداشته شود. حضور نمادین زنان خانواده شاه ایران بدون روسری در دانش‌سرای مقدماتی معلمان، این پیام پنهان را به جامعه سنتی و مردسالار ایران رساند که بعد از این نمی‌توانند مسیر پیشرفت زنان و حضور آزادانه آنان در عرصه‌های اجتماعی را مسدود کنند.

هرچند که شماری از فعالان جنبش زنان مانند طاهره قره‌العین از سال‌ها پیش فعالیت‌هایی را در زمینه حجاب آغاز کرده بودند، فرمان رضا‌شاه به این مسئله در ایران شکل و شمایل رسمی داد، زیرا الزام قانونی، عقب‌نشینی چشمگیر تفکرات سلطه‌گر و مردسالار جامعه سنتی را در‌پی داشت.

به قول شهبانو فرح پهلوی، این «دوراندیشی رضاشاه» موجب شد زنان ایرانی به «صحنه اجتماع و تاریخ گام بگذارند و در پیشرفت، سازندگی و ترقی ایران سهمی بزرگ و سزاوار بر عهده بگیرند».

تلاشی که از زنان مبارز ایران آغاز شده بود و رضاشاه به آن رسمیت بخشید، با وقوع انقلاب اسلامی و روی کار آمدن روح‌الله خمینی با چالش مواجه شد. 

خمینی، رهبری مذهبی با نگاه مردسالار، قلدرمآب و زن‌ستیز بود. او پیش از انقلاب هم با اعتراض به‌حق رای زنان، روحیه زن‌ستیزی‌اش را آشکار کرده بود. بعد از انقلاب هم نتوانست مدت زیادی زن‌ستیزی‌اش را پنهان کند؛ بنابراین در اسفند ۱۳۵۷ در جمع طلاب قم به‌صراحت گفت که زنان باید با «حجاب اسلامی» بیرون بیایند. فرمان «حجاب اجباری» خمینی که رسانه‌های حکومتی به شکلی وسیع آن را پوشش دادند، ضربه‌ای کاری بر پیکر نیمی از جمعیت ایران بود و ۴۳ سال تلاش برای پیشرفت زنان را که رضاشاه آغازگر آن بود، نقش بر آب می‌کرد.

نه روسری نه توسری

مبارزه زنان علیه حجاب اجباری از همان ماه‌های نخست وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد. پس از دستور حجاب اجباری خمینی، شماری از زنان روز هشتم مارس به مناسبت روز جهانی زن، به خیابان‌ها آمدند و شعار سر دادند «ما انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم».

خمینی می‌دانست که جنبش زنان، پایه‌های حکومت قلدرمآبانه او را متزلزل می‌کند، به همین دلیل ابتدا مردان جامعه سنتی یا همان آتش‌ به‌اختیار‌های امروز را روبروی زنان تجددخواه قرار داد تا آنان را تهدید کنند و بگویند «یا روسری یا توسری». هرچند که زنان نیز با شعار «نه روسری نه توسری» پاسخ آنان را دادند، اما کمی که از انقلاب گذشت، کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد تا زهرچشم گرفتن از زنان و ایجاد مزاحمت برای آنان در فضاهای عمومی، شمایل حکومتی و قانونی پیدا کند.

طی چهار دهه گذشته، مبارزه زنان آزادی‌خواه ایران با حجاب اجباری همواره ادامه یافت، هرچند که با فراز‌و‌نشیب‌هایی نیز همراه بود و در برخی برهه‌ها هم به‌دلیل نوع مبارزه فعالان جنبش زنان، بیشترین توجه‌ها به آن معطوف شد.

هما دارابی، پزشک ایرانی و عضو کنگره مرکزی جبهه ملی، اسفند سال ۱۳۷۲‌، در میدان تجریش تهران و در اعتراض به حجاب اجباری به خودسوزی اقدام کرد. از او به‌عنوان یکی از جلوداران جنبش مخالفت با حجاب اجباری در ایران یاد می‌کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هما دارابی به همراه پروانه فروهر، سازمان زنان جبهه ملی ایران را تشکیل داده بود. طی سال‌های دانشجویی‌اش قبل از انقلاب اسلامی در فعالیت‌های دانشجویی حضوری پررنگ داشت و به همین دلیل زندان ‌هم رفته بود. در آمریکا درس ‌خوانده بود و پس از پایان تحصیلات، در ایران علاوه بر طبابت در دانشگاه هم تدریس می‌کرد، اما پس از انقلاب اسلامی او را به بهانه «بدحجابی» از مقام استادی برکنار و مطبش را تعطیل کردند. او در اعتراض به این اقدام‌ها سرانجام خودسوزی کرد.

دختران خیابان انقلاب

تلاش‌ها برای مبارزه با حجاب اجباری در سال‌های پس از آن ‌هم ادامه یافت، اما مهم‌ترین و تاثیرگذارترین نافرمانی مدنی در زمینه حجاب اجباری، صبح روز چهارشنبه ششم دی‌ ۱۳۹۶، رخ داد. زمانی که زن جوانی با نام ویدا موحدی، در خیابان انقلاب اسلامی تهران روسری سفیدش را از سر درآورد و در حرکتی نمادین آن را روی چوب گرفت. پس از او دختران دیگری نیز این کار را تکرار کردند و این اقدام در تاریخ مبارزات زنان ایران در جمهوری اسلامی به نام «دختران خیابان انقلاب» ثبت شد.

پس از ماجرای دختران خیابان انقلاب و بازتاب وسیع آن در جهان، جمهوری اسلامی ایران که با چالش بزرگی مواجه شده بود، سرکوب زنان را تشدید کرد. مژگان کشاورز، منیره عربشاهی و یاسمن آریانی، از معترضان حجاب اجباری، مرداد ۱۳۹۸، درمجموع به ۵۵ سال زندان محکوم شدند.

صبا کرد افشاری نیز در همان سال به‌دلیل مخالفت با حجاب اجباری در دادگاه انقلاب به ۲۴ سال حبس محکوم شد و به همین ترتیب روند تهدید، بازداشت و حبس معترضان حجاب اجباری در ایران ادامه پیدا کرد.

خیزش زن زندگی آزادی

پنج سال پس از نافرمانی شگفتی‌ساز دختران خیابان انقلاب، در حالی ‌که بگیروببندهای حکومتی در زمینه حجاب با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی افزایش یافته بود، مهسا (ژینا) امینی، دختر ۲۳ ساله اهل سقز در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی تهران دچار عارضه شد و سپس در بیمارستان کسری درگذشت.

اعتراض‌ها به کشته شدن مهسا امینی، از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ابتدا با تجمع مردم در مقابل بیمارستان کسری شروع شد و سپس به دیگر شهرهای ایران گسترش پیدا کرد. بر اساس اعلام سازمان‌های حقوق بشری، جنبش «زن، زندگی، آزادی» در طول سه ماه در ۱۵۵ شهر ایران فراگیر شد و اکنون که چهارمین ماه خود را سپری می‌کند، همچنان نیز ادامه دارد.

مقام‌های جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا در مواجهه با این جنبش نیز مانند اعتراض‌های پیشین، سرکوب فراگیر و برخوردهای قهری را در پیش گرفتند. اعتراض‌های مردمی را اغتشاش و آشوب نامیدند و مدعی شدند که بساط آن را چند روزه جمع می‌کنند، اما جنبش زن‌، زندگی، آزادی با دیگر اعتراض‌ها تفاوت‌های بنیادین داشت و سرکوب گسترده حکومتی نیز نتوانست آن را خاموش کند. این بود که مقام‌های حکومت در چهارمین ماه خیزش سراسری تصمیم گرفتند تغییر رویه دهند.

دختران ما، دختران آن‌ها

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که در سخنان پیشین خود مردم معترض را «عوامل دشمن» خوانده بود، روز چهارشنبه ۱۴ دی‌ماه، در دیدار با گروهی از زنان حامی حکومت، ادعا کرد که زنان مخالف حجاب اجباری هم با جمهوری اسلامی ایران موافق‌اند و نباید آن‌ها را به نداشتن دین و مذهب متهم کرد.

رهبر جمهوری اسلامی ایران در ادامه نیز مدعی شد که «این‌ها دختران خود ما هستند». او به نام دخترانی که در جریان خیزش سراسری به دست عوامل حکومتش کشته، بازداشت و شکنجه شده‌اند، هیچ اشاره‌ای نکرد.

رسانه‌های حکومتی به‌سرعت سخنان علی خامنه‌ای و تصویر یک زن را که با روسری صورتی و جوراب قرمز در برابر او صحبت کرد، پوشش دادند تا ضمن ‌ترمیم چهره بی‌نهایت مخدوش شده خامنه‌ای، این‌گونه القا کنند که جمهوری اسلامی ایران آماده است از سخت‌گیری‌های حجاب بکاهد. دیگر مقام‌های حکومت، ازجمله احمد وحیدی، وزیر کشور و محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز به‌سرعت سخنان خامنه‌ای را تکرار کردند.

احمد وحیدی در مراسمی گفت: «کسانی که لباس ناهنجار می‌پوشند هم دختران ما هستند» و قالیباف هم در یک برنامه تلویزیونی که پنجشنبه ۱۵ دی، پخش شد، از برخورد ماموران حکومتی با «بدحجاب‌ها» انتقاد کرد و گفت: «به چه حقی می‌گوییم وقتی خانمی بدحجاب است، اجازه ندهیم به مترو سوار شود؟»

برخی کاربران رسانه‌های اجتماعی با انتشار این بخش از سخنان قالیباف یادآور شدند که قوانین مربوط به محرومیت‌های اجتماعی زنان مخالف حجاب اجباری در مجلسی تصویب می‌شود که ریاست آن را قالیباف بر عهده دارد.

رویکرد اخیر مقام‌های حکومت ایران آشکار می‌کند که با انتخاب رویه‌ای ریاکارانه قصد دارند، مخالفان حجاب را مدافع حکومت جا بزنند، شیوه‌ای که پیش از این هم در جمهوری اسلامی ایران سابقه دارد و تاکنون بارها در رویدادهایی مانند انتخابات و راهپیمایی‌های حکومتی از تصاویر زنان بی‌حجاب استفاده تبلیغاتی کرده است.

سخنان و رفتار ریاکارانه مقام‌های جمهوری اسلامی برای مردم معترض ایران ‌باور‌کردنی نیست، زیرا آنان آنچه در عمل می‌بینند، ستیز نهادینه حکومت اسلامی با حقوق ذاتی و شهروندی زنان است.

کارنامه جمهوری اسلامی ایران اثبات می‌کند که این حکومت هیچ‌گاه آزادی زنان را برنتابیده است. کافی است آنچه را که در چهار دهه اخیر بر زنان ایران گذشت مرور کنیم؛ از پونز چسباندن‌های کمیته انقلاب اسلامی بر پیشانی زنان در دهه ۶۰ و آزارهای گشت ارشاد در خیابان‌ها، تا اسیدپاشی‌های اصفهان و سرکوب جنبش زن زندگی آزادی، همگی نشان می‌دهد که این حکومت بنای رعایت حقوق زنان را ندارد، ولی اکنون که حیات خود را در معرض خطر دیده است، با اتخاذ رفتار ریاکارانه قصد دارد شعله اعتراض‌ها را خاموش کند، احتمالا با این امید که در مجال دیگری سرکوب سازمان‌یافته زنان را ادامه دهد.

زنان ایرانی فراموش نخواهند کرد که حکومت ایران را افرادی مانند ابوالحسن مهدوی و احمد علم‌الهدی، نمایندگان خامنه‌ای در اصفهان و مشهد، نمایندگی می‌کنند که به‌صراحت از آتش‌ به‌اختیارها خواسته‌اند عرصه‌های عمومی را برای زنان بدحجاب ناامن کنند.

در همان ساعت‌هایی که خامنه‌ای ادعا می‌کرد زنان مخالف حجاب اجباری دخترانش‌اند، ماموران امنیتی حکومتش، روز چهارشنبه ۱۴ دی‌ماه، در بهبهان به خانه مژگان ولیان‌زاده هجوم بردند و او را با ضرب‌و‌شتم بازداشت کردند و به زندان سپیدار اهواز بردند، تنها به این دلیل که از زن «آمر به‌معروف» خواسته بود برایش مزاحمت ایجاد نکند و به نوع پوشش او کاری نداشته باشد.