حجاب اجباری، میراث خمینی برای زنان ایران

اولین پیروزی بزرگ سیاسی روح‌الله خمینی، به تعویق انداختن قانون حق رای زنان بود

نخستین اقدام رسمی خمینی در ایران، لغو قانون حمایت خانواده بود- AFP

در که باز شد، جمعیت اول از همه ملکه مادر را دیدند که با کلاه و پالتو از پله‌ها پایین آمد، دخترانش شمس و اشرف نیز ملبس به کت‌ودامن و کلاه پشت سر او بودند. هرچند در تصویر تاریخی که از این روز منتشر شد، سه زن اول دربار ایران، در حال پایین آمدن از پلکان بودند، اما آنچه نوید داده شد بالا رفتن از پله‌های ترقی بود.

۸۵ سال پس از روزی که تاج‌الملوک آیرُملو، همسر رضاشاه و دخترانش مطابق فرمان شاه ایران، بدون حجاب، به بازدید دانشسرای تربیت‌معلم رفتند، زنان ایرانی برای آنچه در قانون جمهوری اسلامی «بدحجابی» نامیده می‌شود مجازات می‌شوند.

در آخرین اقدام، پلیس ایران اقدام به توقیف خودروهایی می‌کند که بنا بر ادعای آن‌ها، سرنشین بی‌حجاب داشته‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از دو سال قبل به این‌سو صاحبان خودرو در ایران، تنها با ارسال یک پیامک، به پلیس امنیت اخلاقی فراخوانده می‌شوند. این پیامک‌های بی‌نام‌ونشان که حتی مشخص نیست توسط چه ارگان یا نهادی فرستاده می‌شوند، اخطار می‌دهد: «مالک خودرو شماره... با توجه به اینکه در خودرو شما جرم کشف حجاب صورت گرفته است ضمن اخطار مبنی بر عدم تکرار، ابلاغ می‌گردد حداکثر ظرف ۷۲ ساعت برای رسیدگی به این موضوع به پلیس امنیت اخلاقی محل سکونت خود مراجعه فرمایید.»

این افراد مطابق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مجازات می‌شوند که می‌گوید: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزارتا ۵۰۰ هزار ریال جزای‌ نقدی محکوم خواهند شد.»

اما این اولین باری نیست که حاکمان ایران برای آنکه زنان ایرانی چه بپوشند یا چه نپوشند تصمیم می‌گیرند و بخشنامه صادر می‌کنند.

اولین بار رضاشاه بود که در تاریخ معاصر ایران با اعلام اینکه «چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است» در جلسه‌ی هیئت وزرا، از علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف خواست که برای رفع حجاب برنامه‌ریزی کند.

گرچه مشهور است که سفر رضاشاه به ترکیه و دیدن اقدامات آتاتورک او را به این فکر انداخت، اما درواقع دیدن ملکه افغانستان با سر و روی باز، جرقه این اقدام را در ذهن او زد.

امان‌الله خان، شاه جوان افغانستان، به‌اتفاق همسرش، ملکه ثریا، در راه بازگشت از سفر به اروپا، وارد تهران شد.

نقل‌شده است که رضاشاه با درخواست روحانیون برای آنکه ملکه افغانستان تا در ایران است سر و موی خود را بپوشاند مخالفت کرد.

سفر به ترکیه، اندک تردیدهای باقیمانده را نیز برای رضاشاه برطرف کرد. بخشنامهٔ کشف حجاب در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای رسمی «قانون کشف حجاب» به تمام ولایات ایران ارسال گردد.

برای لباس مردان اما از هفت سال قبل قانون مشخص‌شده بود. ‌قانون «متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخله مملکت» در ۶ دی‌ماه ۱۳۰۷ تصویب شد و تنها با مستثنا کردن روحانیون دینی، قبا و کلاه‌های سنتی را برای مردان ممنوع اعلام کرد.

‌بر اساس ماده اول این قانون، «کلیه اتباع ذکور ایران که برحسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند» ناديده گرفتن اين قانون جزای نقدی از يک تا پنج تومان يا حبس از يک تا هفت روز در پی داشت.

شاید همین مستثنا کردن روحانیون باعث شد چندان مخالفتی از جانب آن‌ها با این قانون علنی نشود؛ اما هفت سال بعد، با اعمال قانون کشف حجاب تا همین امروز نیز برای «حفظ حجاب زنان» تمام‌قد در برابر همه ایستاده‌اند.

مقدار زیادی از اثر این قانون با پایان سلطنت رضاشاه، از بین رفت. حتی در مواردی بعد از شهریور ۱۳۲۰، از حضور دختران بی‌حجاب به دانشگاه‌ها جلوگیری شد. اوضاع تا جایی پیش رفت که زنان پیشرو احساس کردند قدرت روحانیون اسلامی و مخالفت آن‌ها با هر قانونی که ذره‌ای آزادی زن‌ها در آن در نظر گرفته‌شده باشد، ممکن است دستاوردهای آن‌ها را تماماً نابود کند.

۱۷ دی‌ماه سال ۱۳۴۱، گروهی از زنان و دختران ایرانی با پیراهن‌های سیاه و دسته‌گل‌هایی در دست بر سر مزار رضاشاه پهلوی حاضر شدند؛ اما آن روز سالگرد درگذشت رضاشاه نبود. آن پیراهن‌های عزا، نمادی بود که این دختران به نشانه سوگواری برای حقوق ازدست‌رفته خود بر تن کرده بودند.

در تاریخ معاصر ایران تقریباً در هر بزنگاه تاریخی که مراجع قانون‌گذار بنا بر دلیل خواسته‌اند تغییراتی در قوانین مربوط به زنان و خانواده بدهند، روحانیون آن را «خلاف اسلام» تشخیص داده و علیه آن وارد صحنه می‌شدند.

سوگواری نمادین زنان بر سر مزار رضاشاه نیز، واکنشی بود به عقب‌نشینی دولت درباره قانون انتخابات که در آن به زنان حق رأی داده می‌شد. به‌موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت، به زنان حق رأی داده می‌شد و زنان به خدمت سربازی فرستاده می‌شدند.

اگر چه اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت در ابتدا گفت: «چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد» اما سرانجام  شدت گرفتن مخالفت مراجع و تهدید به اینکه «آن‌ها ساکت نخواهند نشست» باعث شد دولت تصویب کند تصویب‌نامه مورخه ۱۴ مهر ۱۳۴۱ قابل‌اجرا نخواهد بود.

این اولین پیروزی بزرگ سیاسی آیت‌الله خمینی بود که با فرستادن تلگراف‌های پی‌درپی به «حضور مبارک اعلیحضرت همایونی» محمدرضا شاه پهلوی، به او هشدار داد «بدون جهت مملکت را به خطر نیندازید.»

دشمنی او با قوانین برابرسازی زنان در ایران به‌اندازه‌ای بود که تنها چند روز بعد از ورود به ایران در سال ۱۳۵۷، به‌عنوان اولین اقدام رسمی خود، قانون حمایت خانواده را لغو کرد و فوراً از وزارت دادگستری خواست تجدیدنظر در این قانون را در دستور کار قرار دهد.

سوگیری‌های خمینی درباره حجاب آن‌قدر تند و آشکار بود که حتی سال‌ها بعد از مرگ او نیز، روشنفکران دینی و بخشی از حوزه و مراجع شیعه که به حجاب اجباری معتقد نبودند، جرئت بلند کردن صدایی در مخالف با نظرات او را ندارند.

روحانیون محافظه‌کار معاصر، در حالی پشت دستاورد آیت‌الله خمینی سنگر گرفته‌اند که به عقیده بسیاری، با فتح آن، چیزی از میراث عقیدتی جمهوری اسلامی بر جای نخواهد ماند.