افزایش چشمگیر حضور اجتماعی زنان ایرانی بدون حجاب اجباری

آغازی بر پایان «از پذیرش بانوان بدحجاب معذوریم»

خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، از تعطیلی شهربازی مجتمع تجاری الماس تهرانپارس به دلیل کشف حجاب کارکنان آن خبر داد و نوشت که این مجموعه با دستور مقام قضایی پلمب و برای «متصدی متخلف» آن پرونده قضایی تشکیل شده است. در خبری دیگر، روابط عمومی ستاد امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر همدان اعلام کرد که مدیر و مسئول حراست یک فروشگاه زنجیره‌ای به دلیل پذیرش «بانوان بدحجاب» و «برخورد توهین‌آمیز با آمر به معروف» احضار شده‌اند.

از محتوای این خبر چنین برمی‌آید که فردی پس از اینکه در این فروشگاه به زنان تذکر حجاب داده، با برخورد آنان مواجه شده و شکایت به مامور حراست فروشگاه نیز راه به جایی نبرده و «آمر به معروف» در نهایت  کار را به ستاد امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر ‌کشانده است. مقام‌های این ستاد نیز با احضار مسئولان فروشگاه و مدیر حراست به آن‌ها دستور داده‌اند که با «نصب بنر و تذکر»، از پذیرش مشتریان «بدحجاب» خودداری کنند.

به گفته جانشین ستاد امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر همدان، صاحبان و مدیران اماکن تجاری طبق مصوبات قانونی، موظف‌اند از «ورود افراد هنجارشکن» به فروشگاه خود جلوگیری کنند، به این افراد هیچ‌ نوع خدماتی ارائه ندهند و آنان را به بیرون از فروشگاه هدایت کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«از پذیرش بانوان بدحجاب معذوریم»؛ این جمله تا کمتر از سه ماه پیش، روی درگاه‌های ورودی به بسیاری از مراکز تجاری، رستوران‌ها، مغازه‌ها و مراکز خدماتی دیده می‌شد و زنان ایرانی بارها با آن مواجه شده‌اند، اما اکنون با شروع خیزش سراسری علیه حکومت، بسیاری از کسب‌‎وکارها صف خود را از حکومت جدا کرده‌اند و این تذکر را از شیشه‌ ورودی‌‌های خود برداشته‌اند.

شواهد نشان می‌دهد که زنان ایرانی در مقابل زور و ارعاب حکومت، با پیوستگی و همبستگی کامل، نافرمانی مدنی وسیعی را آغاز کرده‌اند. سمیه، زنی ۳۶ ساله کارمند بانک و ساکن شرق تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار ایندیپندنت فارسی، حال‌وهوای این روزهای تهران را چنین توصیف می‌کند: «حالا دیگر کمتر زنانی را می‌بینید که شال و روسری به سر داشته باشد. مراکز تجاری و رستوران‌ها هم سختگیری‌های مربوط به حجاب را برداشته‌اند. اگر چند ساعت در خیابان قدم بزنید، متوجه می‌شوید که بسیاری از مردم با خیزش سراسری همراه شده‌اند و دیگر حاضر نیستند در زمین حکومت بازی کنند. حتی خانواده‌های مردسالار و مذهبی هم دیگر کمتر به دختران سختگیری می‌کنند؛ کاملا درک می‌کنید که همه ترجیح می‌دهند در سمت مقابل حکومت بایستند.»

کیمیا، دختری ۲۵ ساله و اهل تهران، نیز می‌گوید: «هر روز صبح که از خانه بیرون می‌زنم، شالم را دور گردنم تنظیم می‌کنم؛ گاهی که طبق عادت روسری‌ سر می‌کنم و حواسم نیست، خیلی سریع آن را برمی‌دارم؛ چون احساس می‌کنم در حق کسانی که کشته شده‌اند، خیانت کرده‌ام.»

یک فروشنده مرکز خریدی در شمال تهران نیز گفت: «همه‌چیز به‌تدریج اما با سرعت خیلی زیاد در حال تغییر است. در هفته‌های اول پس از کشته شدن مهسا امینی، خیلی از زنان دیگر در خیابان حجاب نداشتند. حالا این روند به مراکز و محیط‌های کاری هم گسترش پیدا کرده است. اوایل تابستان مسئول ما به دلیل اینکه شال من دور گردنم افتاده بود، خیلی جدی گفت حجابم را رعایت کنم، چون او دنبال دردسر نمی‌گردد و نمی‌خواهد کسب‌وکارش نابود شود؛ اما حالا خودش هم معمولا شالش را دور گردن می‌اندازد.»

الهام، خبرنگار آزاد، هم مشاهدات خود را چنین توصیف می‌کند: «وضعیت به‌گونه‌ای است که شما کاملا عناد مردم با حکومت و جیره‌خوارانش را احساس می‌کنید. دخترمدرسه‌ای‌ها با مقنعه‌هایی که دور گردن انداخته‌اند، از مدرسه بیرون می‌آیند؛ بسیاری از خانم‌های سالمند هم که تا پیش از این همیشه باحجاب دیده می‌شدند، حالا بدون حجاب‌اند. زنان با برداشتن روسری‌ها به هم قدرت می‌دهند و این قدرت را حتی وقتی از کنار هم رد می‌شوند یا در صندلی‌های مترو روبروی‌ هم نشسته‌اند، به هم منتقل می‌کنند. گاهی در مکان‌های عمومی، خشم و انزجار شدید جیره‌خواران حکومت را هم می‌بینید اما ترس کاملا بر آن‌ها غلبه کرده است و می‌دانند که امر به‌ معروف ممکن است برایشان گران تمام شود.»

به گفته الهام که در دو ماه گذشته به شهرهای اصفهان و شیراز هم سفر کرده است، حال‌وهوای سایر شهرهای ایران توصیف‌کردنی‌ است و ثبت این روزها فقط از عهده عکاسان اجتماعی برمی‌آید.

مریم، وکیل دادگستری و ساکن مشهد، که تا سه ماه پیش برای پیگیری پرونده‌های حقوقی با چادر در دادگاه‌ حاضر می‌شد، چون به گفته او چادر سر کردن در روند رسیدگی به پرونده موکلانش تاثیر بیشتری داشت، حالا دیگر در دادگاه چادر سر نمی‌کند و در خیابان هم شالش را دور گردن می‌اندازد. مریم می‌داند که این کار می‌تواند برای حرفه‌اش عواقبی داشته باشد اما می‌گوید که خون او از کسانی که کشته شده‌اند، رنگین‌تر نیست.

جمهوری اسلامی بعد از ۴۳ سال اجبار زنان به رعایت حجاب، در مدت کمتر از سه ماه، با حجم وسیعی از نافرمانی مدنی زنان در سطح جامعه مواجه شده است و حالا که خود را در این پروژه شکست‌خورده می‌بیند، قصد دارد با ادعای تغییر قانون یا تمکین به خواست شهروندان، مردم را از ادامه خیزش سراسری منصرف کند.

در روزهای گذشته خبری که به نقل از محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، مبنی بر تعطیلی گشت ارشاد منتشر شد، مورد توجه قرار گرفت.

همچنان برخی رسانه‌های حکومتی ادعا کردند منظور دادستان کل کشور تعطیلی گشت ارشاد نبود و برخی آن را نشانه کوتاه آمدن حکومت از حجاب اجباری دانستند.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، خبر تعطیلی گشت ارشاد را تلویحا تایید کرد و مدعی شد که «در ایران، در چارچوب دموکراسی و آزادی، همه‌چیز به‌خوبی پیش می‌رود». جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس، نیز تعطیلی گشت ارشاد را «اقدامی قابل‌تحسین» خواند. علیرضا بیگی، نماینده مجلس، هم به نقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت که این شورا به نیروی انتظامی برای گشت ارشاد ماموریتی واگذار نکرده بود.

در سوی دیگر این ماجرا، فعالان مدنی، مردم مبارز و تحلیلگران ایستاده‌اند که می‌گویند اخبار مربوط به حذف گشت ارشاد که رسانه‌های حکومتی روی آن مانور می‌دهند، ترفندی برای تضعیف خیزش سراسری و انحراف افکار عمومی است؛ زیرا «هدف اصل نظام است».

حجاب اجباری برای جمهوری اسلامی که با ادعای اجرای موازین دین اسلام و مذهب شیعه روی کار آمد، یکی از ارکان حکومت به شمار می‌رود اما این ستون حالا به‌سرعت در حال فروریختن است و به نظر می‌رسد مقام‌های حکومت با پذیرش شکست خود در تلاش‌اند برای بقای دیگر ستون‌ها چاره‌ای بیندیشند.