آصف بیات: «خیزش مردم ایران وارد نوعی اپیزود انقلابی شده است»

«به نظرم این خیزش زندگی را طلب می‌کند. معترضان احساس می‌کنند که تحقق یک زندگی عادی و انسانی، به دست حاکمیت نقض شده است»

آصف بیات، جامعه‌شناس مطرح ایرانی-آمریکایی و استاد دانشگاه ایلینوی آمریکا، در گفت‌وگویی با روزنامه «اعتماد»، به تحلیل جنبش کنونی در ایران پرداخت. دکتر بیات در این گفت‌وگو که از سوی محسن آزموده ومرتضی ویسی انجام شده است، اعتراضات کنونی را با جنبش‌های سبز (۸۸)، دی ۹۶، و آبان ۹۸ مقایسه کرد که هر یک پایگاه‌های اجتماعی مختلفی داشتند؛ مثلا «طبقه متوسط شهری و مدرن» در جنبش سبز، «گروه‌های اجتماعی مختلف نظیر کارگران و مالباختگان» در دی ۹۶، و «اقشار فرودست و به‌خصوص طبقه متوسط فرودست» در آبان ۹۸. اما به زعم بیات، این ‌بار با خیزشی «فراگیر و یکپارچه» مواجهیم که «توانسته است طبقات مختلف متوسط، فرودست، و نیز اقشاری از فرودستان را در کنار قومیت‌های ایرانی کرد، ترک، فارس و بلوچ، حول پیام محوری «زن، زندگی،‌ آزادی» گرد آورد. ‌ او همچنین به نقش محوری زنان اشاره می‌کند و می‌گوید که مجموع این خصایل، «کاراکتر جدیدی به این اعتراضات داده است».

بیات در این گفت‌وگو که روز دوشنبه، ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ (۱۸ مهر) منتشر شد، می‌گوید مطرح شدن زن، کرامت او، و در مرکزیت قرار گرفتن کرامت انسانی، باعث تغییر پارادیم شده است، و می‌افزاید:‌ «گویی مردم خواهان بازپس‌گیری جوانی‌های بربادرفته، زندگی‌های ناکرده، شادی‌های سرکوب‌شده، و آرزومندی یک زندگی عادی و آبرومندانه‌اند. به نظرم این خیزش زندگی را طلب می‌کند. معترضان احساس می‌کنند که تحقق یک زندگی عادی و انسانی، به دست حاکمیت نقض شده است که هیچ درکی از این آمال و آرزوها و دردهای مردمش ندارد… در این خیزش، بازپس‌گیری زندگی به خواست همگانی تبدیل شده است.»

این جامعه‌شناس در تحلیل جنبش فعلی مردم ایران می‌گوید که «مردم» به مثابه «سوژه» در این جنبش مطرح شده‌اند، و این در حکم ابرجمعی است که فرای مرزها و تفاوت‌های طبقاتی، قومی، مذهبی و جنسیتی می‌رود، و تاکید می‌ورزد که «به نظر می‌رسد خیزش وارد نوعی اپیزود انقلابی شده است».

بیات که سال‌ها استاد دانشگاه آمریکایی قاهره بوده است، پیش از این کتاب‌های مهمی درباره جنبش‌های جهان عرب نیز نوشته است. او در پاسخ به پرسشی درباره شباهت‌های جنبش در ایران با سایر کشورهای خاورمیانه، می‌گوید شباهت‌هایی بین خیزش کنونی در ایران و قیام‌های بهار عربی به چشم می‌خورد؛ مثلا جرقه اولیه و آغاز اعتراضات خیابانی: خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس، و قتل خالد سعید در اثر شکنجه پلیس در مصر.

اما او در عین حال به تفاوت‌ها نیز اشاره می‌کند و می‌گوید که در ایران، «تعارض و شکاف بین اکثریت مردم و حکومت به مراتب گسترده‌تر و عمیق‌تر از تونس یا مصر است.» او تفاوت مهم دیگر را نقش مرکزی زنان و «مسئله زنان» در حکم یکی از موضوعات اصلی اعتراضات در ایران، می‌داند.

بیات در پیوند با نقش گسترده جوانان و نوجوانان در جنبش فعلی ایران نیز می‌گوید که حضور این قشر نامنتظره نبوده است، چون «جوانی و سیاست‌ورزی جوانان بسیار سیال و متغیر است»؛ یعنی جوانان می‌توانند به‌تناوب بین فعالیت‌های غیرسیاسی و نقش‌آفرینی سیاسی حرکت کنند. همین است که در انتخابات‌های ریاست‌ جمهوری و مجلس نیز هر وقت امید تغییر وجود داشته، بسیار فعال بوده‌اند، و وقتی فرمایشی بوده است، نه. او همچنین می‌گوید حضور جوانان در اینترنت محدود به سرگرمی و بازی اینترنتی نیست، و در فضای سایبری «چشم‌شان به دنیا باز می‌شود و [می‌بینند] آنچه در جهان می‌گذرد، و آنچه دیگر جوانان دارند و این‌ها از آن محرومند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما بیات تاکید می‌کند جوانان به‌تنهایی نمی‌توانند «یک تحول نامنتظره در توازن نیروهای سیاسی ایجاد کنند.» او می‌گوید تغییر، زمانی قابل ‌تصور است که علاوه بر جوانان، بقیه اقشار جامعه، همچون «زنان، مردان، سالمندان، کودکان، مادربزرگ‌ها، سنتی‌ها و مدرن‌ها»، نیز به اعتراض بپیوندند. 

موضوع نقش محوری زنان هم بخش مهمی از این گفت‌وگو است. بیات می‌گوید حکومت دینی «از حیث ساختاری، به طرز فوق‌العاده‌ای مردسالار» است و در نتیجه، از همان ابتدای انقلاب شاهد مقاومت و مخالفت زنان بوده‌ایم. اما او تاکید دارد که خیزش تنها معطوف به «مسئله زن» نیست، و «جنبش اعتراضی از زنان فراتر رفته و گروه‌ها و اقشار اجتماعی محروم و مطرود و ستم‌کشیده دیگر را به هم تنیده» است. بیات می‌گوید: «این‌گونه احساس می‌شود که گویی رهایی زن، برای رهایی مردها نیز راهگشا است» در نتیجه، اعتراض‌کنندگان به «خیز عمومی گسترده‌‌تری رسیده‌اند که همه اقشار معترض را حول آن به وحدت برساند.»

در پاسخ به این پرسش که آیا شعار «زن، زندگی، آزادی» مبهم است، بیات می‌گوید «ابهام و عامیت» از پارادوکس‌های اغلب جنبش‌های انقلابی است که از یک سو وحدت را میسر می‌کند، و از سوی دیگر شفافیت ندارد و اختلافات پس از رسیدن به هدف مشترک، بار دیگر مطرح می‌شوند. با این حال، او می‌گوید که محوریت زنان و شعار «زندگی» می‌تواند مفید باشد. 

بیات در پاسخ به پرسشی راجع به احتمال رفتن جنبش به سمت خطر تجزیه کشور نیز می‌گوید به‌نظر نمی‌رسد این تحلیل‌ها مستند به شواهد باشند. به گفته او، همیشه قصد سوءاستفاده وجود دارد، اما «خیزش سیاسی» زن، زندگی، آزادی «به نظر می‌رسد دارای ظرفیت و درک سیاسی کافی است که به این بازی‌های سیاسی وقعی نگذارد و با تکیه بر نیروی انبوه مردمی، راهش را ادامه دهد.»

بیات در پاسخ به پرسشی راجع به ارزیابی از آینده، پیش‌بینی را کار مشکلی می‌داند و از اصلاح‌طلبان انتقاد می‌کند که رویکردی «جزمی، ایستا و غیرتاریخی» دارند و انگار تصورشان این است که «اصلاح‌‌طلب باید تا آخر عمرش اصلاح‌طلب باقی بماند.» او می‌گوید جنبش به هر جا که برسد، تا همین حالا هم دستاوردهای مهمی داشته است، و آن «مشاهده یک تحول پارادیمی عظیم در ذهنیت ایرانی» است. 

بیات در مورد سیر مطلوب خودش نیز می‌گوید که مثل «میلیون‌ها ایرانی»، خواهان برآورده شدن خواسته‌های «مغفول‌مانده» مردم ایران «بدون هزینه جانی،‌ مالی و روانی، و بدون کوچک‌ترین مداخله قدرت‌های خارجی» است. او می‌گوید که این مطلوب شاید ناممکن به نظر برسد، اما از ماکس وبر، جامعه‌شناس برجسته آلمانی، نقل قول می‌کند که «ما انسان‌ها نمی‌توانسته‌ایم به امر ممکن دست یابیم، مگر اینکه همواره به ناممکن‌ها فکر کرده باشیم.»