از لیز تراس در سیاست خارجی چه انتظار می‌رود؟

موضع قوی در برابر روسیه و چین، درکنار وعده‌های تراس برای افزایش هزینه‌های دفاعی، ممکن است به نقش بین‌المللی پیشروتر بریتانیا زیر نظر او ختم شود

تراس در مقام نخست‌وزیر، دنیایی را پیش رو دارد که به زمانی که تاچر برای نخستین بار به قدرت رسید، بازگشته است، اما با خطرات بیشتر- Anthony Devlin / POOL / AFP

برخی از تاخت‌وتازهای لیز تراس در امور خارجه و تجارت بین‌الملل به شوخی تبدیل شده است و نمونه‌های فقدان مضحک دانش بین‌المللی و متانت «ژئوپلتیک» او  قلمداد می‌شود. 

یک بار به سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت که بریتانیا هرگز کنترل مسکو بر مناطق روستوف و ورونژ را، که هر دو در روسیه‌اند، نمی‌پذیرد، که ظاهرا آن‌ها را با دونتسک و لوهانسک در اوکراین اشغالی اشتباه گرفته بود.

بعدتر نیز با نکوهش میل و هوس بریتانیا به انواع پنیرهای اروپایی – ادام، کاممبر و پکورینو – منتقد پرشور کمبود پنیر و تجارت جهانی شد و اعلام کرد «این. شرم‌آور. است». در همان سخنرانی نشست حزب محافظه‌کار، از نامتعادل بودن [بازار گوشت] خوک نیز اظهار تاسف کرد.

در جشن روز باستیل در منزل سفیر فرانسه در لندن، که در جریان انتخابات رهبری حزب محافظه‌کار برگزار شد و وزیرخارجه نتوانست در آن حضور یابد، شنیده شده بود که یکی از دیپلمات‌های اروپای شمالی پرسید، «خانم ژامبون و پنیر» کی می‌آید.

سال گذشته، تراس طی سخنرانی‌ در چتم هاوس لندن، چشم‌انداز وسیع‌تر خود را از بریتانیا در جهان بیان کرد. او گفت، باید کشوری «با اعتماد به‌ نفس، برون‌نگر، میهن‌پرست و مثبت» باشیم که به جای آنکه از گذشته استعماری خود «عمیقا شرمسار» باشد، «باید دوباره به آنچه هستیم و چیزی که به آن شناخته می‌شویم، افتخار کنیم.»

این سخنان نشان داد که تراس درصدد است به مارگارت تاچر درونش نقبی بزند. از آن زمان به بعد، این فعال سابق لیبرال‌دموکرات که در دوران جوانی تاچریسم را تقبیح می‌کرد، به تقلید از بینش تاچر روی آورده است؛ از ژست گرفتن با تانک تا ابراز علاقه به پوشیدن بلوزهای یقه‌پاپیونی.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تراس در مقام نخست‌وزیر، دنیایی را پیش رو دارد که – از بسیاری جهات – به زمانی که تاچر برای نخستین بار به قدرت رسید، بازگشته است، اما با خطرات بیشتر. روسیه باز هم دشمن است، اما جای بن‌بست [رقابت] میان ناتو و پیمان ورشو در دوران جنگ سرد را یک بن‌بست داغ در قلب اروپا گرفته است.

رویداد اخیر مرگ میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، که تاچر گفت «می‌تواند با او کار کند»، درحالی رخ داده است که به نظر می‌رسد دوران آشتی کرملین و غرب فعلا به پایان رسیده است. اکنون دشمن جدیدی هم برای غرب وجود دارد؛ دشمنی که در زمان تاچر تهدید جدی تلقی نمی‌شد. رشد چین، قدرتی که ایالات متحده آمریکا و متحدانش قبل از درگیری اوکراین به تمرکز بر آن روی آورده بودند، به مثابه رقیبی اقتصادی و نظامی که جاه‌طلبی‌هایش به شرق آسیا محدود نمی‌شود، رو به فزونی است.

دولت تراس مجبور خواهد شد با روابط تند نزدیک‌تر به خود، با اتحادیه اروپا، در فضای مسموم بعد از برگزیت مواجه شود – چیزی که تاچر مجبور نبود با آن دست و پنجه نرم کند؛ هرچند، در دوران دولتش چند جلسه با بروکسل «سرشاخ» شده بود. چنانچه تراس ماده ۱۶ پروتکل ایرلند شمالی را فعال کند، خصومت با اتحادیه اروپا پیامدهای بین‌المللی وسیع‌تری خواهد داشت. این امر بر پیمان صلح ایرلند شمالی تاثیر می‌گذارد و احتمالا پای ایالات متحده آمریکا را که بارها درباره عواقب هرگونه تهدیدی برای «توافق جمعه خوب» (Good Friday Agreement) هشدار داده است، وسط می‌کشد.

موضع لیز تراس در قیالس با بوریس جانسون که به نظر می‌رسید از آسیب زدن به روابط اقتصادی با چین ابا دارد، بی‌باکانه‌تر است.

رئیس‌ جمهوری جو بایدن، گذشته از تاکید بر ضرورت حفظ این توافق که آمریکا ضامن آن است، اشاره کرده است که «هرگونه معامله تجاری بین ایالات متحده آمریکا و بریتانیا باید منوط به پایبندی به این توافق و جلوگیری از ایجاد مرز سخت باشد.»

تراس مثل بوریس جانسون، که با دونالد ترامپ در زمان حضورش در کاخ سفید همواره رفتار دوستانه‌ای داشت و دولتش برای ایجاد پل‌های‌ ارتباطی میان بایدن و تیمش در طول مبارزات انتخابات ریاست‌ جمهوری ۲۰۲۰ هیچ تلاشی نکرد، دچار نفرت برخی از اعضای دولت کنونی ایالات متحده آمریکا نخواهد بود. اما تراس از «رابطه ویژه»ای که تاچر در زمان قدرتش با رونالد ریگان داشت، محروم است. تنها اختلاف‌نظر واقعی بین این دو، زمانی رخ داد که رئیس ‌جمهوری [اسبق] ایالات متحده آمریکا قبل از حمله به گرنادا، عضو کشورهای مشترک‌المنافع، با او مشورت نکرد.

تاچر نیز متهم بود که از [مسائل] روابط خارجی بی‌اطلاع است. در جریان امضای «توافق‌نامه سینا» بین مصر و اسرائیل، جاناتان آیتکن در یک میهمانی شام در بیروت به شوخی گفت، نخست‌وزیر بریتانیا «آنقدر درباره خاورمیانه کم می‌داند که احتمالا فکر می‌کند سینا جمع سینوس است.» این سخنان در [نشریه] «پرایوت آی» منتشر شد و آیتکن که از اعضای حزب محافظه‌کار بود، مجبور شد از دفتر نخست‌وزیری عذرخواهی کند.

هرقدر هم که شناخت تاچر از جغرافیای سیاسی خاورمیانه محدود بوده باشد، پس از حمله صدام حسین به کویت، سرسختانه به اقدام فوری باور داشت، و به جورج اچ دبلیو بوش تاکید کرد که «سست» نشود و نیروهای بریتانیایی را فرستاد تا به آمریکایی‌ها در خلیج فارس ملحق شوند. با این حال، در زمان آغاز نخستین جنگ خلیج فارس، اعضای پارلمان هم‌حزبش او را از سمت خود برکنار کرده بودند.

جنگی دیگر نخست‌وزیری‌اش را در نخستین روزها نجات داده بود، وقتی که بازپس گیری فالکلند، روند محبوبیت رو به افولش را در داخل کشور معکوس کرد، و بنای موفقیت بلندمدت انتخاباتی او را پایه‌ریزی کرد.

تراس نیز قرار است نخست‌وزیر زمان جنگ شود. باید منتظر بمانیم تا ببینیم عواقب اقتصادی ناشی از درگیری اوکراین، که اکنون شش ماه از آن می‌گذرد، بر افکار عمومی در این کشور و دولت او چه تاثیری می‌گذارد. نخست‌وزیر جدید مشتاقانه طرفدار تامین تسلیحاتی اوکراین از سوی بریتانیا در این درگیری بوده و در دولت ولودیمیر زلنسکی نیز محبوب است. دیمیترو کولبا، وزیرخارجه مرتبا در توییتر از او به گرمی تمجید می‌کند. او وارث بخشی از محبوبیت عظیم جانسون در میان مردم اوکراین است.

پیش‌بینی دقیق مواضع فردی همچون تراس – که برخی از باورهای بنیادین خود را بیش از یک بار تغییر داده است – از لیبرال چپ به راست محافظه‌کار میانه، و از طرفدار ماندن [بریتانیا در اتحادیه اروپا] به طرفدار سرسخت برگزیت بدل شده، دشوار است.

تراس دوره خود را در وزارت‌ خارجه با رویکردی آشتی‌جویانه‌ به اتحادیه اروپا شروع کرد: از ماروس سفکوویچ، معاون رئیس کمیسیون اروپا، دعوت به گفت‌وگو کرد. اما سپس رویکردی تندروتر را به جای آن برگزید. شاید به این دلیل که نظرش تغییر کرده است، یا به این دلیل که برای به دست آوردن رهبری حزب، باید به اعضای طرفدار برگزیت در پارلمان متوسل می‌شد.

عکسی از تراس که اعضای گروه پژوهش اروپایی حامی برگزیت، بعد از دور نهایی رقابت برای رهبری حزب محافظه‌کار،‌ او را احاطه کرده‌اند، شاید متضمن معنایی باشد. ولی شاید هم اینطور باشد که حالا که در «داونینگ استریت» به سر می‌برد، خواهد توانست از آن‌ها فاصله بگیرد.

در مقایسه با جانسون که به نظر می‌رسید حتی زمانی که پکن با هنگ‌کنگ و جامعه اویغور رفتار به شدت وحشیانه‌ای در پیش گرفت، نگران تخریب روابط اقتصادی با این کشور بود، موضع تراس در قبال چین تندتر است. وزارت دفاع و وزارت خارجه همواره مجبور بودند برای اظهارنظرهای عمومی در دوران جانسون که گویا هشدارهای پکن را با بیانیه‌های مسالمت آمیزی تعقیب می‌کرد، «راه‌های ارتباطی خود را با دفتر نخست‌وزیری باز نگه‌دارند».    

تراس ظلم هولناک چین در شین جیانگ را آشکارا محکوم کرد، و [در اظهارات]  خصوصی گفته است که این کار نسل‌کشی است. او همچنین به ساکنان هنگ‌کنگ ویزای بریتانیا داد و خواستار تقویت بیشتر مشارکت آکوس با ایالات متحده آمریکا و استرالیا شد.  

[اتخاذ] موضع قوی در قبال روسیه و چین، در کنار وعده‌های افزایش هزینه‌های دفاع از سوی تراس، ممکن است به نقش بین‌المللی پیشروتر بریتانیا تحت نظر او منجر شود.

آنچه در بلندمدت نه‌ تنها در این کشور، بلکه در ایالات متحده آمریکا رخ می‌دهد، به انتخابات بستگی خواهد داشت. اگر ترامپ در سال ۲۰۲۴ به کاخ سفید بازگردد، شاهد وضعیت احتمالا جدیدی خواهیم بود. ترامپ متهم بود به اینکه تحت نفوذ ولادیمیر پوتین است و در دوران ریاست‌ جمهوری‌اش به او لقب «نامزد مسکویی» دادند. او با وجود شواهد فزاینده مبنی بر پنهان‌کاری [چین]، پکن را به دلیل مدیریت شیوع کووید-۱۹ تحسین کرده بود. همچنین، گفته می‌شود که او رئیس‌ جمهوری شی را برای خرید محصولات کشاورزی تحت فشار گذاشته بود تا به دورنمای انتخاب مجدد خود کمک کند.

اگر لیز تراس در سمت خود ابقا شود، موضوع کنار آمدن با ریاست جمهوری دونالد ترامپ به مراتب دشوارتر از وضعیتی خواهد بود که مارگارت تاچر با رونالد ریگان، با آن مواجه شد. 

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه