یک سال مبارزه زنان در افغانستان؛ آیا ظرفیت ایجاد یک جنبش قدرتمند وجود دارد؟

زنان معترض در یک سال گذشته پس از سرکوب‌ و فشارهای مضاعف از سوی طالبان، اکنون به یکپارچگی نسبی رسیده‌اند

با گذشت یک سال از آغاز حرکت‌های اعتراضی زنان در افغانستان، شکل‌گیری گروه‌های مختلف مبارزاتی و چند دستگی‌ها در میان آنان، اکنون به نظر می‌رسد این گروه‌ها به یک همبستگی و وحدت کلی رسیده‌اند و در مسیر شکل‌دادن یک جنبش زنانه در افغانستان قرار دارند؛ اما هنوز نقد و نظرهایی در مورد میزان آگاهی، سطح فکری، توانایی شبکه‌سازی و امکانات مالی این گروه‌ها وجود دارد که راه رسیدن به یک جنبش اصیل و مقتدر زنانه در افغانستان را پر پیچ و خم می‌نمایاند.

جرقه نخست شکل‌گیری گروه‌های اعتراضی زنان، پیش از سقوط کامل نظام در افغانستان زده شد؛ هنگامی که شهرها و شهرستان‌ها یکی پی دیگری به دست طالبان می‌افتاد و مردم به‌شدت نگران سرکوب و کشتار نیروهای امنیتی و غیرنظامیان به‌دست طالبان بودند.

زنان از میان گروه‌های جامعه مدنی، فعالان فرهنگی، دانشجویان و استادان دانشگاه، آرام آرام کارزارهای حمایت از نیروهای امنیتی و دفاع از «جمهوریت» در برابر «امارت اسلامی» طالبان راه انداختند. این تکانه آن زمان ایجاد شد و پیوندهای میان زنان و دخترانی که فکر مبارزه در برابر طالبان را در سر داشتند، شکل گرفت. یکی از هسته‌های آغازین این مبارزات، ساختاری به‌نام «شبکه مشارکت سیاسی زنان» بود که از سال‌ها پیش در میان زنان افغانستان اعم از کارمندان دولتی، غیر دولتی، فعالان مدنی، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی، شکل گرفته بود.

با به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان و تحمیل فشارهای مضاعف بر زنان از سوی این گروه، جرقه‌ای که در میان زنان برای مبارزه ایجاد شده بود به شعله‌ای بدل شد و اولین گروه‌ اعتراضی زنان در کابل به خیابان آمدند. اعتراض خیابانی زنان در آن فضای وحشت و خفقان، شبیه یک انفجار بزرگ در گوش رسانه‌ها و مردم طنین انداخت. پس از آن بود که از بطن شبکه مشارکت سیاسی زنان، آرام آرام گروه‌های مختلف منشعب شد و زنانی که اغلب همدیگر را نمی شناختند، با یک انگیزه مشترک برای مبارزه با طالبان، گردهم آمدند.

بر خلاف دیگر گروه‌های کنشگر زنان در دوره حکومت جمهوری که بیشتر متشکل از زنان فعال سیاسی و حزبی بودند، این بار گروه‌های اعتراضی زنان از میان توده‌ها برخاست و زنان از دانشجو تا آموزگار، بازرگان و کارآفرین، خبرنگار، و هر طیف و تبار دیگری، حتی بدون شناخت قبلی از همدیگر با یک هدف مشترک گردهم آمدند. این گونه شد که چندین گروه اعتراضی زنان به نام‌های مختلف و به اشکال مختلف در کابل، بلخ، هرات، پکتیا، قندوز، پنجشیر، بغلان  و برخی دیگر از استان‌های افغانستان شکل گرفت.

انشعاب گروه‌های اعتراضی زنان به چه انجامید؟

پس از آن که چندین گروه زنان معترض در کابل و شهرهای مختلف افغانستان - به نام‌های «حرکت خودجوش زنان افغانستان»، «شبکه اتحاد و همبستگی زنان»، «جنبش زنان عدالت‌خواه افغانستان»، «جنبش زنان مقتدر افغانستان» و چندین نام دیگر- شکل گرفت و هر کدام تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراضی را آغاز کردند، تنش‌های درونی و بیرونی در میان این گروه‌ها نیز شدت گرفت.

بتول حیدری، دکتر روان‌شناسی و عضو شبکه مشارکت سیاسی زنان افغانستان، علت شکل‌گیری تنش‌ها و اختلافات میان گروه‌ها را، رقابت‌های خصوصی زنانه و شک و گمان‌های گاهی با اساس و گاهی بی‌اساس در برابر همدیگر عنوان می‌کند.

او که از بدو ایجاد گروه‌های اعتراضی، همراه و ناظر همه رخدادهای زنان در افغانستان بوده است، می‌گوید: «نکته مهم این بود که انگیزه همه برای مبارزه یکی بود، همه می‌خواستند در برابر طالبان ایستادگی کنند و حقوقشان را به‌دست بیاورند. اما برخی رقابت‌های بیرون‌گروهی گاهی باعث می‌شد که این گروه‌ها از همدیگر دوری کنند و یا در مواردی همدیگر را به تضعیف طرف مقابل متهم سازند.»

در ماه‌های آغازین مبارزات، در حالی که تظاهرات زنان در دیگر شهرها، از جمله شهر مزارشریف با سرکوب شدید از سوی طالبان روبه‌رو شد و برخی از دختران بازداشت و شکنجه شدند، در کابل در میان گروه‌های اعتراضی برخی حدس و گمان‌های وجود داشت که برخی از گروه‌های اعتراضی زنان که در جاده‌های کابل راهپیمایی می‌کنند، قبلا از طالبان مجوز گرفته اند و افراد طالبان در واقع امنیت آنان را تامین می‌کنند. البته برخی منابع از میان دفاتر طالبان نیز در آن زمان این ادعا را تایید کردند.

اما آرام آرام فضا هم در میان گروه‌های اعتراض و هم در میان افراد طالبان تغییر کرد و با تغییر افراد در نهادهای امنیتی طالبان درکابل و بیشتر شدن نیروهای پاکستانی یا آموزش دیده در پاکستان، دیگر ارتباط احتمالی میان زنان و طالبان نیز قطع شد و این حدس و گمان‌ها از بین رفت. از سوی دیگر، هر روز به شدت فشار و سرکوب زنان از سوی طالبان، افزوده شد و رخنه کردن طالبان در میان کانال‌های ارتباطی زنان در شبکه‌های اجتماعی و ایجاد ترس و ارعاب میان زنان، سبب فروپاشی و حذف بخش بزرگی از گروه‌های اعتراضی شکل گرفته در میان زنان شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در نتیجه، در پایان یک سال نخست مبارزات زنان علیه طالبان، دیده می‌شود که در کل پنج گروه اعتراضی زنان در داخل افغانستان باقی مانده است که سرانجام به یک انسجام کلی رسیده‌اند و رقابت‌ها و شک و گمان‌ها علیه همدیگر را به همدلی، کمک به همدیگر و همصدایی با همدیگر بدل کرده‌اند.

هدا خموش، یکی از سازمان دهندگان اعتراضات زنان در افغانستان که اکنون در اروپا به‌سر می‌برد، به ایندیپندنت فارسی گفت: «در حال حاضر در یک سالگی سقوط افغانستان، گروه‌های که در داخل افغانستان فعال اند، مشترکا در کنار هم کار می‌کنند و پیام‌ها و نامه‌های از آدرس جمعی شان به سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای جهان ارسال می‌کنند، تا صدای اعتراض زنان افغانستان را منعکس کنند و جهان را پاسخ دهی وادارند.»

با این حال، فشارهای مضاعفی که بر زنان معترض از سوی طالبان در یک سال گذشته اعمال شد، سبب کاهش شدید در کمیت افراد گروه‌های اعتراضی شده است. با بازداشت تمنا پریانی، پروانه ابراهیم خیل، مرسل عیار، زهرا محمدی و ده‌ها زن معترض دیگر در کابل و مزارشریف از سوی طالبان، داستان‌های شکنجه فزیکی و روانی این زنان، حبس خانگی آنان پس از رهایی از زندان، اعتراف‌های اجباری جلوی دوربین و وادار کردن آنان به سکوت، ضربه شدیدی به بدنه اعتراضات زنان در افغانستان وارد شد. شماری از گروه‌های کوچک اعتراضی زنان زیر بار این فشارها منحل شدند. چند گروه محدودی نیز که باقی ماندند، با کاهش شدید در کمیت روبرو شدند اما به هر حال تاکنون این مسیر پر فراز و فرود را ادامه دادند.

بتول حیدری در یک جمع‌بندی کلی از وضعیت فعلی این گروه‌های اعتراضی گفت: «گروه‌های اعتراضی زنان اکنون به یک اتحاد و یک پارچگی رسیده اند و دیگر تنش خاصی با هم ندارند. همه هدف مشترک‌شان که مبارزه با نقض حقوق انسانی زنان است را دنبال می‌کنند. امانتوانسته اند در یک سال گذشته دامنه اعتراض را گسترش دهند و نیروهای بیشتری جذب کنند.»

او دلیل این ناتوانی را، پایین بودن سطح آگاهی، ظرفیت فکری، توانایی و تجربه سازماندهی و محافظت از شبکه‌ها، عنوان می‌کند و می‌گوید: «در یک سال گذشته، هیچ گاه این زمینه برای زنان معترض فراهم نشد که در مورد چگونگی حفظ امنیت گروه‌ها، دفاع از خود در برابر خطرات مجازی و شبکه سازی امن در میان زنان، آموزش ببینند.» به باور او، نهادها و ساختارهای بین‌المللی همچون نمایندگی سازمان ملل در افغانستان، دفتر نماینده ویژه آمریکا برای زنان و حقوق بشر و برخی نهادهای دیگر، بارها با زنان معترض دیدارهای داشتند، اما هرگز به موضوعات اساسی و بلندبردن توانایی زنان برای محافظت از خود، نپرداختند بلکه به بحث های کلیشه‌ای اکتفا کردند که هرگز نتیجه خاصی در پی نداشت.

در یک سالگی سقوط، گروه‌های اعتراضی زنان به کجا رسیده‌اند؟

در موارد زیادی مردم به ویژه مردان در شبکه‌های اجتماعی ادعا می‌کنند که معترضان زن به هدف ساختن پرونده امنیتی و بیرون شدن از افغانستان دست به اعتراض می‌زنند. اما نگاه عمیق به درون ساختارهای اعتراضی زنان نشان می‌دهد که کمتر از بیست درصد از زنان معترض اکنون در بیرون از افغانستان به سر می‌برند و بقیه درکابل و عده‌ای هم در پاکستان در وضعیت‌های دشوار قرار دارند و هنوز درگیر کارزارهای اعتراضی‌اند.

با وجود آنکه در یک سال گذشته، به دلیل اتفاقات وحشتناکی که برای زنان معترض از سوی طالبان افتاد، و خطر امنیتی شدیدی که متوجه زنان معترض بود، نیروهای جدید زیادی وارد گروه‌های اعتراضی نشد و اعتراضات خیابانی هم به شدت کاهش یافت، اما زنان از دیوار نگاری تا اعتراض در چهاردیواری خانه، و ضبط و انتشار ویدیوها در شبکه‌های اجتماعی به انواع مختلف به اعتراضات‌شان علیه دستورهای افراطی طالبان ادامه دادند.

تظاهرات روز شنبه ۲۲ مرداد در کابل، که توسط گروهی مشترک از میان گروه‌های اعتراضی زنان برگزار شد و با خشونت شدید طالبان روبه‌رو گشت، از یک سو پیام ایستادگی زنان در برابر طالبان با وجود همه فشارها و سرکوب‌ها را منعکس کرد، و از سوی دیگر خبر همبستگی میان گروه‌های مختلف زنان معترض را داد.

باور سازمان دهندگان اعتراضات زنان، اکنون این است که گروه‌های زنان معترض اکنون یک پارچه و در کنار هم اند اما سوال هنوز مطرح است که چقدر ظرفیت ایجاد یک جنبش واقعی، قدرتمند و پویای زنان در افغانستان از بطن این گروه‌ها وجود دارد.

کارشناسان حوزه زنان معتقدند که پتانسیل مبارزه و ادامه راه، در میان زنان معترض افغانستان وجود دارد، اما هنوز جای یک رهبری آگاه، به پختگی رسیده، امین و با تدبیر و نیز حمایت مالی موثر برای ادامه مسیر مبارزه و تبدیل شدن به یک جنبش قدرتمند و ماندگار خالی است و نیاز است تا این حرکت‌ها مورد حمایت مالی صادقانه قرار بگیرد و نیز فرصت ظرفیت سازی در میان زنان به‌وجود آید.