حزب‌الله و روایت سلاح؛ چگونه مقاومت به هویتی ایدئولوژیک بدل شد؟

سلاح حزب‌الله ابزاری سیاسی-عقیدتی برای حاکمیت بر شیعیان لبنان است

شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان. Anwar Amro/AFP/Getty Images

حزب‌الله لبنان از نخستین روزهای شکل‌گیری‌اش پروژه‌ای را آغاز کرد که هدفش تبدیل هویت ملی‌‌ شیعیان لبنان به یک نوع هویت ایدئولوژیک همسو با دکترین «ولایت فقیه» در جمهوری اسلامی بود. این سازمان سیاسی‌ـ‌نظامی برای رسیدن به این هدف وارد نزاع‌های درون‌طایفه‌ای شد، رقبا را حذف کرد و کوشید تا میراث ملی‌گرایانه امام موسی صدر را، که همواره بر نقش شهروندی شیعیان در چارچوب دولت لبنان تاکید داشت، کنار بزند. 

حزب‌الله در دهه‌های نخست فعالیتش دو ابزار کلیدی را به‌کار گرفت: مذهب، و سلاح تحت عنوان «مقاومت». اما پروژه تحمیل ایدئولوژی مذهبی مبتنی بر نسخه «ولایت فقیه» در میان شیعیان لبنان با مقاومت روبه‌رو شد و به دلایل گوناگون نتوانست به عمق جامعه شیعی نفوذ کند. 

رابطه تاریخی و مذهبی شیعیان لبنان با حوزه نجف ــ ازجمله با چهره‌هایی چون آیت‌الله محسن حکیم، آیت‌الله خویی و آیت‌الله سیستانی ــ سدی مستحکم در برابر نفوذ ایدئولوژی ولایت فقیه به شمار می‌آمد. این مراجع مدافع جدایی دین از سیاست و مخالف حکومت دینی به سبک تهران بودند. همچنین مراجع تاثیرگذار لبنانی مانند سید محمد حسین فضل‌الله و محمدمهدی شمس‌الدین، پایبند به تفسیر ملی‌گرایانه و مدنی از تشیع بودند و در برابر خوانش انقلابی و تمامیت‌خواهانه حزب‌الله ایستادند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

وقتی مسیر ایدئولوژیک به بن‌بست رسید، حزب‌الله راهبردش را تغییر داد و بر سلاح به‌مثابه نماد «مقاومت» تمرکز کرد. در همین حال، جنوب لبنان که در اشغال اسرائیل بود بستری مناسب برای این چرخش فراهم کرد. حزب‌الله خود را نیرویی آزادی‌بخش معرفی کرد و مشروعیتش را از شعار «سلاح برای آزادی سرزمین» استخراج نمود.

اما به‌مرور، این شعار از یک هدف کاربردی عبور کرد و به بنیانی ایدئولوژیک بدل شد: سلاح نه برای آزادی بلکه برای حفاظت از خود سلاح. با این تحول سلاح به ابزاری سیاسی‌ـ‌عقیدتی برای حاکمیت بر شیعیان بدل شد. حزب‌الله موفق شد در سایه «ایدئولوژی سلاح» میان طایفه شیعه و دولت لبنان شکاف سیاسی و روانی ایجاد کند و وفاداری بخشی از این جامعه را به محور تهران منتقل نماید.

آنجا که ایدئولوژی مذهبی نتوانست پیروز شود سلاح موفق شد. این سلاح به نماد وفاداری به حزب‌الله و از آن فراتر به نماد وفاداری به جمهوری اسلامی تبدیل شد و یک پل ارتباطی را شکل داد که جامعه لبنان را به رژیم جمهوری اسلامی و حلقه‌ای که فراتر از لبنان می‌اندیشد وصل می‌کند.

از این نظر، اصرار حزب‌الله بر حفظ سلاح نه ازسر منافع صرفا نظامی است و نه ازسر منافع تاکتیکی‌ـ‌‌‌سیاسی، بلکه به ژرف‌ترین لایه‌های هستی ایدئولوژیک و معنابخش این جریان مربوط است. از دیدگاه حزب‌الله، این سلاح مقدس است چون ابزار اصلی برساخت یک نظم بدیل بوده است: نظمی که در آن شیعه نه در دل دولت لبنان، که در حاشیه‌ای ولایی، وابسته و گسسته از دولت، بازتعریف می‌شود.

بنابراین، خلع سلاح حزب‌الله صرفا پایان برتری نظامی یا کاهش نفوذ سیاسی نیست، بلکه به معنای گشودن روزنه‌ای برای رهایی جامعه شیعی از وابستگی به پروژه ولایت فقیه است، و شکستن پیوندی است که سرنوشت این جامعه را با منافع حکومت جمهوری اسلامی گره زده است. در واقع، فروپاشی این پیوند به‌مثابه زلزله‌ای است که بنیان نفوذ رژیم ایران در لبنان را به لرزه درمی‌آورد.

اکنون، پس از شکست در تحمیل ایدئولوژی دینی و ضربه سختی که در جنگ اخیر به «ایدئولوژی سلاح» وارد شد، پروژه جمهوری اسلامی در لبنان بیش از هر زمان دیگری به پرتگاه سقوط نزدیک شده است. البته پایان یک ایدئولوژی نه با بیانیه بلکه با تغییر در باورها آغاز می‌شود، و امروز نشانه‌های آشکار این تغییر در خیابان‌ها، مساجد و حتی در سکوت سنگین جنوب لبنان به گوش می‌رسد.

برگرفته از روزنامه نداءالعرب

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه