ابراهیم پورداوود: اَوِستاشناس ایران‌پرست

پارسی‌های هند و زرتشتیان ایران به پورداوود علاقه بسیاری دارند

در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست رابیندرانات تاگور، شاعر هندی، از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت- ویکی پدیا

 تاریخ ایران شانس بزرگی آورد که طلبه رشتی که برای تحصیل طب روانه تهران شده بود کارش به طبابت نکشید.

پرفسور ابراهیم پورداوود، بیش از یک قرن پیش زادگاهش را به قصد تحصیل و کسب دانش ترک کرد. سفری که تا آخر عمرش ادامه داشت. ایران‌شناس معاصر، اَوِستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران تنها چند نمونه از عناوینی هستند که در طول عمرش به دست آورد.

آغاز راه

۱۳۶ سال پیش جمعه ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ ابراهیم فرزند حاجی داوود تاجر گیلانی در محله سبزه‌میدان در رشت به دنیا آمد.

او در یادداشت‎‌هایش می‌گوید: «خواندن و نوشتن را در مدرسه‌ای سنتی در سرزمین مادری‌ام رشت آموختم، آن روزها مدرسه مدرنی در شهر وجود نداشت، پدرم که تاجر و زمین‌دار بود من و برادرانم را تشویق کرد که درس بخوانیم و چیزی بیاموزیم.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

 در اواسط بهار ۱۳۰۴ به همراه برادرش سلیمان داوود زاده و استادش خلخالی عازم تهران شدند. از میان علوم رایج آن زمان، ابراهیم داوطلبانه تحصیل طب قدیم را برگزید. او همچنین چند ماهی را به تحصیل زبان فرانسه در مدرسه فرانسوی آلیانس گذراند.

ابراهیم جوان در اوایل تابستان ۱۹۰۸، چند روز قبل از درگذشت مظفرالدین شاه، عازم بیروت شد. دو سال را در بیروت گذراند و در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کرد.

در اواخر تابستان ۱۳۱۰ عازم فرانسه شد و به تحصیل حقوق در دانشگاه پاریس پرداخت. در سال ۱۳۱۵ عازم آلمان شد و در آنجا به تحصیل در رشته حقوق ادامه داد؛ اما عاشق «شکوه ایران باستان» بود.

خودش دراین‌باره نوشت «به‌هرحال من مجبور بودم در آلمان بمانم. آلمانی یاد گرفتم و چندین سال در برلین به تحصیل در رشته حقوق ادامه دادم؛ اما درحالی‌که از صمیم قلب علاقه‌مند به یادگیری در مورد ایران باستان بودم، نمی‌دانستم که آیا دانش من در مورد حقوق مفید خواهد بود یا خیر. به‌عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی در بیروت از من انتظار می‌رفت که در مورد موضوعی که معلم فرانسوی‌مان داده بود بنویسم؛ اما ترجیح دادم در مورد ایران باستان بنویسم و درنهایت نمره بدی گرفتم ... با توجه به اینکه چندین زبان اروپایی را آموخته بودم، می‌توانستم با شرق‌شناسان برجسته ارتباط برقرار کنم و از دانش آن‌ها بهره ببرم. علاوه بر این به کتاب‌های موجود در مورد ایران باستان دسترسی داشتم. سپس شروع به مطالعه موضوعات مربوط به ایران باستان کردم. حوزه وسیعی که از سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد شروع می‌شود و تا قرن هفتم بعد از میلاد ادامه دارد و به‌اندازه‌ای متنوع است که به انسان نیرو می‎‌دهد تا ۶۷ سال کار را به آن اختصاص دهد»

سیاست

پورداوود در جوانی علاقه زیادی به سیاست داشت و اشعار ملی و میهنی می‌سرود. او فردی ملی‌گرا و میهن‌پرست بود که گرایش ضد پادشاهی قاجارها را داشت. پورداوود طی سالیان در انتشار چندین نشریه آزادی‌خواه از جمله نشریه ایرانشهر، روزنامه رستخیز و مجله کاوه نقش داشت.

او به همراه جوانان پرشور دیگری همچون جمال‌زاده، کاظم‌زاده ایران‌شهر، وحیدالملک شیبانی، محمد قزوینی، حسن تقی‌زاده و شماری دیگر «کمیته میلیون ایرانی» را برپا کردند اما همواره کار و دل‌مشغولی اصلی‌اش تاریخ ایران باستان بود.

پورداوود در شهریور ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ یگانه فرزندش پوران دخت به دنیا آمد. او در ۱۳۰۳ به همراه خانواده به ایران بازگشت؛ اما ماندگار نشد. در مهر ۱۳۰۴ به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال و نیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا.

در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست رابیندرانات تاگور، شاعر هندی، از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهارتی به تدریس پرداخت. او مورد احترام زرتشتیان هند بود و به او بسیار ارادت داشتند.

سفر بخش جدانشدنی زندگی پورداوود بود. او در ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و به ادامه کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکدهٔ حقوق و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران که به‌تازگی تأسیس شده بود مشغول به تدریس شد. از دیگر استادان این دانشکده استاد بدیع الزمان فروزانفر و دکتر سیاسی بودند.

وی مدت چهار سال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را هم برعهده داشت و از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانه بزرگ پهلوی بود.

در ۶ مهر ۱۳۲۴ پورداوود به یکی از اهداف بزرگ خود رسید و انجمن ایران‌شناسی را دایر کرد.

پورداوود در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و سرانجام در بامداد ۲۶ آبان ۱۳۴۷ درگذشت.

یکی از مهم‌ترین نقل‌قول‌هایی که از او به‌جا مانده پاسخ به پرسشی درباره دین و مذهب اوست «اگر پرسی ز کیش پورداوود/جوان پارسی ایران پرستد»

پورداوود مسلمان‌زاده‌ای مورد احترام زرتشتیان بود. گزارش اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، مهم‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین اثر اوست. علاوه بر آن مجموعه‌ای از مقالات، گفتارها و اشعار را در کتاب‌های جداگانه از خود به‌جای گذاشته است. او ایرانشاه را در شرح مهاجرت زرتشتیان ایران به هند نوشت.

 کتاب درسی برای آموختن زبان پارسی به هندوها تهیه کرد.

کتاب هرمزدنامه را در بارهٔ گیاهان خوراکی و دارویی و نیز واژه‌شناسی آن‌ها نوشت.

 همین‌طور در کتاب زین ابزار به تاریخچه‌ای از سلاح‌های کهن ایرانی پرداخت.

پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، چهره علمی و رویکرد ملی‌گرای پورداوود به چشم حاکمان جدید خوش نیامد و خدمات او نادیده گرفته شد.

در حال حاضر مرکز مطالعات جهان ایرانی دانشگاه یوسی‌ال‌ای به نام مرحوم پروفسور ابراهیم پورداوود نام‌گذاری شده است و تحقیقات ایران‌شناسی و باستان‌شناسی در آن برقرار است.

بیشتر از فرهنگ و هنر