بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی خاورمیانه در پی چیستند؟

جاه‌طلبی‌ها و منافع متضاد در خاورمیانه را تا چه میزان می‌توان با هم سازگار کرد؟

رقابت شدید روسیه با ایالات متحده در سوریه، حمایت از جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگوهای هسته‌ای، تلاش‌های این کشور در جهت بهبود مناسبات با ترکیه و مشارکت در توافق اوپک پلاس به رهبری عربستان سعودی در جهت حفظ منافع آن در بازارهای انرژی- Delil SOULEIMAN / AFP

خاورمیانه منطقه‌ای است که به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و حیاتی آن، منابع بی‌نظیرش و جایگاه ویژه‌‌اش به‌عنوان خاستگاه نژاد‌های گوناگون بشری و ادیان جهانی، امپراتوری‌ها و ابرقدرت‌های بسیاری در طول تاریخ بر سر آن جنگیده‌اند. در این اواخر، تحولات موسوم به «بهار عربی» تضعیف یا فروپاشی برخی از نظام‌های سیاسی عربی و بروز آشوب و درگیری در این منطقه به‌خصوص در سوریه، یمن و لیبی را موجب شد. این خلا امنیتی نه تنها افزایش گروه‌های شبه‌نظامی را که در راستای منافع برخی از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی فعالیت می‌کنند، در پی داشت، بلکه مشخص کرد چرا رقابت‌های شدید و به‌سرعت در حال گسترش بین بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی را که گرداب بحران‌های موجود در منطقه‌ را تشدید کرده است، شاهدیم.

قدرت‌های جهانی در شرایط رو به وخامت کنونی این منطقه سهم داشته‌اند. ایالات متحده به مدت چندین دهه، به‌عنوان یک ابرقدرت جهانی بر امور خاورمیانه سلطه هژمونیک داشت. هژمونی آمریکا ابتدا برای جلوگیری از نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بود، اما بعدها تغییر یافت و به مبارزه با تروریسم و حفظ منافع منطقه‌ای این کشور تبدیل شد. درعین‌ حال، مداخله واشنگتن در منطقه هرگز موفق نشد مهم‌ترین موضوع مشکل‌ساز و لاینفک منطقه، یعنی آرمان فلسطین را حل کند.

روسیه نیز خاورمیانه را عرصه‌ای حیاتی برای اِعمال نفوذ خود می‌داند تا قدرت و نفوذ شکوهمند سابق خود را احیا کند. از طرفی در پرداختن به بعضی موضوع‌ها، آن را اهرم فشاری علیه ایالات متحده و سایر قدرت‌های جهانی می‌داند و درعین‌ حال، این منطقه برای تسلیحات روسی نیز بازار خوبی است. مسکو می‌کوشد ساختار این منطقه را به‌گونه‌ای تغییر دهد که در خدمت تامین منافعش باشد. این امر در موارد زیر آشکارا قابل مشاهده است: رقابت شدید روسیه با ایالات متحده در سوریه، حمایت از جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگوهای هسته‌ای، تلاش‌های این کشور در جهت بهبود مناسبات با ترکیه و مشارکت در توافق اوپک پلاس به رهبری عربستان سعودی در جهت حفظ منافع آن در بازارهای انرژی.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در حالی‌ که به نظر می‌رسد در رقابت‌های منطقه‌ای چین با روسیه همسو باشد، این کشور سیاست مداخله نظامی را دنبال نمی‌کند، بلکه به دلیل نیاز شدید به منابع انرژی، می‌کوشد با کشورهای منطقه مناسبات تجاری برقرار کند. هدف چین این است که ضمن وابسته کردن منطقه به صادرات خود، از قدرت خرید منطقه‌ای سود ببرد و «طرح کمربند و جاده» عظیم خود را که امتداد آن از شرق آسیا از طریق خاورمیانه به اروپا می‌رسد، توسعه دهد و امنیت آن را تامین کند.

سرانجام اینکه اتحادیه اروپا هم می‌کوشد با حمایت از سیاست‌های منطقه‌ای واشنگتن از منافع خود دفاع کند. این امر در مورد فرانسه بیش از سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشهود است و پاریس تلاش می‌کند با ایفای نقشی فعال در لبنان و عراق و همچنین با هدف ایجاد مناسبات تجاری نزدیک با تعدادی از کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران، برای خود در منطقه جایگاهی به دست آورد. مخالفت فرانسه با سیاست‌های ترکیه در برخی مسائل مانند جمهوری آذربایجان و یونان را نیز باید به این موضوع افزود.

درعین‌ حال، در سطح منطقه‌ هم جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند انقلاب ۵۷ خود را صادر کند و با سوءاستفاده از غفلت جهانیان، مداخلات منطقه‌ای خود را افزایش و برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود را توسعه دهد.

پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر دنبال کردن سیاست‌های مخرب، به ایجاد شرایط فاجعه‌آمیزی در سوریه، عراق، لبنان و یمن منجر شده است اما قدرت‌های جهانی نیز با اتخاذ سیاست مماشات و بی‌عملی در قبال ایران، در این موقعیت اسف‌بار سهیم بوده‌اند و حتی از تهران به‌عنوان اهرم فشار در رقابت‌های بین‌المللی به‌شدت فزاینده خود استفاده کرده‌اند. تلاش ناموفق اخیر برای ترور مصطفی‌الکاظمی، نخست‌وزیر عراق، نمونه‌ بارز دیگری از سیاست‌های مداخله‌جویانه جمهوری اسلامی ایران و حمایت این کشور از بازیگران غیردولتی است که خارج از مرزهای این کشور فعالیت می‌کنند؛ امری که نقض آشکار قوانین بین‌المللی به شمار می‌رود.

در مقابل، عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس می‌کوشند با ایفای نقش‌های مثبت گوناگون از مشکلات احتمالی که می‌تواند به تداوم چرخه‌ بی‌پایان آشوب و خشونت در منطقه منجر شود، جلوگیری کنند. کشورهای حاشیه خلیج فارس بر بحران‌های زیادی غلبه کرده‌ و توانسته‌اند از فرو رفتن در باتلاقی که می‌تواند وابستگی آنان به کشورهای خارجی را سبب شود، اجتناب کنند. آن‌ها این کار را با اتخاذ رویکردی معتدل، توسعه نظام‌های سیاسی مقتدر که حامی حقوق بشرند و همچنین ترویج ارزش‌هایی چون سازش و مدارا و همزیستی انجام داده‌اند. کشورهای حوزه خلیج فارس با اتخاذ این رویکرد معتدل می‌کوشند به‌سوی همسایگان و کشورهای دوست در همه‌جا دست همکاری دراز کنند تا مناسباتی قوی و متقابلا سودمند ایجاد شود.

تلاش‌های کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در ایجاد ثبات در بازارهای انرژی جهانی و حفظ توافق اوپک پلاس از طریق انعقاد تفاهم‌نامه‌هایی با روسیه، بی‌آنکه به مصرف‌کنندگان نفت یا سایر تولیدکنندگان نفت صدمه بزنند، نقش موثری ایفا کرده است. احساس مسئولیت و تمایل قوی کشورهای خلیج فارس به اینکه بخشی از یک جامعه بین‌المللی سالم و باثبات باشند، بازارهای نفت را باثبات‌تر کرده است. عربستان سعودی یکی از کشورهای گروه ۲۰ است و کشورهای حوزه خلیج فارس در اثر اتخاذ سیاست‌های مثبت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دینی و همچنین با در پیش گرفتن مسیری صلح‌جویانه در سیاست خارجی خود، پیشرفت زیادی کرده‌اند. بلوک کشورهای خلیج فارس تلاش می‌کند با کشورهای منطقه مناسباتی خوب و مبتنی بر احترام متقابل، مداخله نکردن در امور سایر کشورها برقرار کنند و به‌جای تحمیل اراده خود بر منطقه و سوءاستفاده از بحران‌ها -آن‌گونه که برخی از کشورهای منطقه رفتار می‌کنند- با هم متحد شوند.

ترکیه با مشکلات پیچیده‌ای مواجه است که سیاست‌های منطقه‌ای این کشور را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. به لحاظ جغرافیایی، ترکیه بین دو قطب رقیب یعنی روسیه و غرب واقع شده است؛ مناقشات آن با همسایه‌های اروپایی مانع از عضویت کامل این کشور در اتحادیه اروپا شد و این در حالی است که این کشور نتوانست خود را با سیاست‌های روسیه کاملا همسو کند. درعین‌حال، به لحاظ اقتصادی ترکیه خواهان آن است که منافع تجاری خود را که اغلب با منافع سایر کشورها در تضاد است، تامین کند. در نتیجه، رویکردی تهاجمی اتخاذ کرده که این کشور را به باتلاقی از منازعات با کشورهای منطقه وارد کرده است. در اثر تغییرات مداوم در مناسبات ترکیه با سایر کشورها در واکنش به تحولات و تغییرات پرشتاب، رفتار این کشور بیشتر منشاء بی‌ثباتی بوده است تا اینکه چاره‌ای برای آن باشد.

قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی باید برای کاهش شدت درگیری‌ها، همکاری‌های خود را افزایش دهند و از تضاد منافع اجتناب کنند. بازیگران بین‌المللی منافع مشترک بسیاری دارند: تامین امنیت جریان تجارت، مقابله با تروریسم و افراط‌‌گرایی دینی، جلوگیری از توسعه تسلیحات غیرمتعارف، مبارزه با نقض حقوق بشر، پرداختن به شرایط بشردوستانه روبه‌وخامت و متوقف کردن هجوم پناهندگان. اگر از متحدانی که درباره امنیت اقتصادی و بین‌المللی با بازیگران بین‌المللی نگرانی‌های مشترک دارند، حمایت شود، این منافع بهتر تامین می‌شوند.

در مقایسه با قدرت‌های جهانی، کشورهای منطقه در خصوص امنیت اقتصادی و بین‌المللی چشم‌اندازهای مختلف -و اغلب کاملا متضادی- دارند. این امر بر این ضرورت تاکید دارد که قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی باید سیاست‌هایی در خدمت ملت‌های منطقه اتخاذ کنند و در عین‌ حال ضمن دفاع از حقوق آنان، میزان مناقشاتی را که بحران‌های متعددی ایجاد می‌کنند، کاهش دهند. بنابراین، لازم است قدرت‌های جهانی و سازمان‌های بین‌المللی دخیل در منطقه به رفتارهای خطرناک و بی‌ثبات‌کننده‌ای که خارج از چارچوب اجماع بین‌المللی صورت می‌پذیرد توجه کنند و در برابر سوءاستفاده یا حمله از کشورهای منطقه حمایت کنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه