کاهش روزافزون نفوذ آمریکا در خاورمیانه

«آمریکا دیگر تمایلی ندارد که به حضورش در خاورمیانه به‌عنوان یک ابرقدرت، ادامه دهد»

گشت‌زنی سربازان آمریکایی در روستای جوادیه در شمال شرق استان حسکه سوریه- Delil SOULEIMAN / AFP

در طول چندین دهه گذشته کشورهای غربی پیوسته درصدد گسترش نفوذ و تحمیل راه‌ و روش سیاسی خود بر منطقه‌ای بوده‌اند که در تاریخ سیاسی معاصر به نام «خاورمیانه» یاد می‌شود. در دوره‌های زمانی مختلف، کشورهای متعدد غربی موفق به تحقق این هدف شدند، اما دیری نگذشت که آن‌ها با واکنش‌‌های تند و اغلب خشونت‌آمیز مردمی مواجه شدند.

به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات‌متحده حداقل برای مدتی به تنها قدرت خارجی مسلط بر منطقه تبدیل شد. سپس، قدرت‌های جهانی دیگر به رهبری چین و روسیه با ظهور در صحنه رقابت‌های سیاسی و عقب راندن نفوذ آمریکا در خاورمیانه و سایر مناطق تحت نفوذش، نقش فراوانی را در ایجاد تعادل در موازنه قدرت ایفا کردند.

در همین حال، برخی از صاحب‌نظران در واشنگتن بر این باورند که ایالات‌متحده به‌دلیل این‌که بدون جاه‌طلبی‌های استعماری وارد منطقه شده است و ضمن دفاع از حاکمیت قانون و اقتدار سازمان ملل متحد، در تلاش برای سوق دادن کشورهای منطقه به سمت رشد اقتصادی و ثبات سیاسی بوده است، این فرصت را خواهد داشت تا نقش و نفوذ بلامنازع خود را در خاورمیانه حفظ کند. بااین‌حال، اکثر مردم خاورمیانه و اغلب ناظران مستقل غربی معتقدند که سیاست ایالات‌متحده در منطقه چندان معتدل نبوده و با معیارهای اعتدال‌گرایی همسویی نداشته است. آن‌ها این واقعیت را با استناد به اقدام‌های استثمارگرانه شرکت‌های نفتی ایالات‌متحده و سایر شرکت‌های چندملیتی، استفاده بی‌نهایت مغرضانه آمریکا از شورای امنیت سازمان ملل متحد به نفع متحد شماره یک خود در منطقه (اسرائیل)، تسلیح و تامین مالی برنامه‌های نظامی و توسعه‌طلبانه اسرائیل، تلاش‌های آشکار آن کشور در برخی از موارد برای بی‌ثبات کردن نظام‌های سیاسی به‌رسمیت شناخته شده جامعه جهانی و حتی مداخله مستقیم نظامی آن در برخی از کشورها، مطرح می‌کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در این اواخر گزارش‌ها و تحلیل‌هایی منتشر می‌شود مبنی بر این‌که نقش آمریکا در خاورمیانه به میزان قابل‌توجهی کاهش‌یافته است و حتی برخی چنین استدلال می‌کنند که نفوذ ایالات‌متحده در خاورمیانه در حال پایان یافتن است. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا نفوذ ایالات‌متحده در خاورمیانه نسبت به گذشته کمتر شده است؟

در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت که خروج ایالات‌متحده از افغانستان، فروپاشی حکومتی که مورد حمایت آن در کابل بود، پایان عملیات جنگی آمریکا در عراق، حضور کم‌رنگ باقی‌مانده ایالات‌متحده در سوریه‌ همراه با ناتوانی آن در ایجاد تغییر سیاسی معنادار در آن کشور و روابط پرتنش بین ایالات‌متحده و ترکیه همه نشان می‌دهد که نفوذ آمریکا در منطقه نسبت به گذشته عملا کمتر شده است؛ اما دوره پس از حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ که ایالات‌متحده آغاز به مداخله نظامی کرد و دولت‌های جدیدی را در افغانستان و عراق تشکیل داد و در تلاش برای حمایت از روند تغییر در لیبی و سوریه شد، دوره کاملا استثنایی بود که طی آن ایالات‌متحده در مقایسه با وضعیت فعلی از نفوذ بسیاری در خاورمیانه برخوردار بود، یا حداقل چنین به‌نظر می‌رسید که واشنگتن نقش چشمگیری در تحولات منطقه دارد.

بااین‌حال، اگر نفوذ کنونی ایالات‌متحده در خاورمیانه را با ۴۰ سال پیش و با زمان اوج جنگ سرد در سال ۱۹۸۱ مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که شباهت‌های بسیاری بین وضعیت فعلی و آن زمان وجود دارد. در سال ۲۰۲۱، آمریکا اساسا همان متحدانی را دارد که در سال ۱۹۸۱ داشت و عبارت‌اند از: اسرائیل، مصر، اردن، عربستان سعودی، سایر کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس و مراکش. درحالی‌که آمریکا و ترکیه تاکنون متحدان یکدیگر به شمار می‌روند، اما روابط دو کشور به دلایل چالش‌برانگیز متعددی در معرض تنش و آشفتگی قرار دارد. درست همان‌گونه که به دنبال تهاجم ترکیه به قبرس شرقی در سال ۱۹۷۴، آنکارا با آتن که متحد آمریکا به شمار می‌رود، روابط خصمانه و متشنجی داشت.

اگر جایگاه کنونی آمریکا در خاورمیانه را به‌جای مقایسه با سال ۱۹۸۱، با سال ۱۹۷۶ مورد ارزیابی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که ایران در زمان شاه در فهرست متحدان آمریکا قرار داشت، درحالی‌که در شرایط کنونی هرگز چنین نیست؛ اما از سوی دیگر، اگر موضع امروز آمریکا را با موقعیت آن در سال ۱۹۷۰ بسنجیم، مصر در لیست متحدان واشنگتن قرار نخواهد گرفت، بلکه در فهرست متحدان مسکو قرار خواهد داشت؛ بنابراین، تغییر و تحولات یادشده نشان می‌دهد که شرایط کنونی شباهت بسیاری به دوران جنگ سرد دارد که طی آن به دست آوردن و از دست دادن متحدان، یک اتفاق عادی بود.

بااین‌حال، بسیاری از کسانی که نسبت به کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه انتقاد می‌کنند به افزایش نفوذ روسیه در این منطقه اشاره می‌کنند، درحالی‌که بازگشت کنونی روسیه در مقایسه با گذشته، تحول بزرگی به شمار نمی‌رود، به‌ویژه این‌که در سال ۱۹۸۱، اتحاد جماهیر شوروی ابرقدرت غالب در سوریه، عراق، جنوب یمن، لیبی و افغانستان بود. افزون بر آن‌که اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان نسبت به آمریکا، روابط گسترده‌تری با الجزایر و یمن شمالی داشت. اکنون برخلاف آن زمان، مسکو نفوذ بیشتری در سوریه، ترکیه و بخشی از لیبی دارد، درحالی‌که نقش محدود خود را در افغانستان، یمن و عراق نیز ایفا می‌کند.

تردیدی نیست که کاهش همگرایی ترکیه با آمریکا به این معنا نیست که آنکارا در حال تبدیل‌شدن به متحد مسکو است. ترکیه در سوریه، لیبی، ارمنستان، آذربایجان و حتی اوکراین با روسیه در تضاد است. البته ترکیه ترجیح می‌دهد به‌جای این‌که متحد واشینگتن یا مسکو باشد، خود به‌تنهایی به قدرت بزرگ و تاثیرگذاری تبدیل شود. ازاین‌رو، قدرت‌طلبی آنکارا نه‌تنها برای واشینگتن، بلکه برای مسکو و متحدان آن در منطقه نیز تحول چالش‌برانگیزی محسوب می‌شود.

بسیاری از متحدان آمریکا در خاورمیانه بر این باورند که سقوط دولت کابل در افغانستان و افزایش نفوذ ایران در عراق نشان می‌دهد که آمریکا دیگر تمایلی ندارد که به حضورش در خاورمیانه به‌عنوان یک ابرقدرت، ادامه دهد. درحالی‌که در سال ۱۹۷۳ و حدود ۴۰ سال پیش، این متحدان درباره چگونگی عقب‌نشینی آمریکا از منطقه هندو‌چین (ویتنام، کامبوج و لائوس) ابراز نگرانی می‌کردند، علاوه بر این‌که بی‌تفاوتی آمریکا در قبال سقوط شاه ایران در سال ۱۹۷۹، میزان تعهد واشینگتن در برابر متحدانش را زیر سوال برد، بااین‌حال، آمریکا در آن زمان تصمیمی برای ترک خاورمیانه نگرفت و بعید است که در حال حاضر نیز درصدد اتخاذ چنین تصمیمی باشد و خاورمیانه را ترک کند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه