یادآوری خاطرات دردناک اثرات مخربی دارد

انسان‌ها برخی ترس‌ها را از طریق یادگیری اجتماعی نیز کسب می‌کنند

«پیامد مخرب هشدارهای بازدارنده ممکن است به افرادی که قصد دارند از آن‌ها محافظت کنند، آسیب‌ برساند» - Pexels

استاد دانشگاه هاروارد هشدار می‌دهد که استفاده از «هشدارِ بازدارنده» یا «هشدار ماشه» (trigger warning -هشدار دادن به مخاطب، پیش از بیان مطلبی که ممکن است یادآور خاطرات دردناک باشد)، ممکن است خود باعث واکنش منفی‌ای شود که قصد دارد از آن جلوگیری کند.

پروفسور جینی سوک گرسن، استاد دانشکده حقوق هاروارد، در نیویورکر می‌نویسد که تحقیقات روان‌شناختی جدید نشان می‌دهد که trigger warning نه تنها جواب نمی‌دهد، بلکه در برخی موارد نیز می‌تواند اثر معکوس داشته باشد.

پروفسور گرسن خاطرنشان می‌کند که «هشدارِ بازدارنده» نیز در کنار اصطلاحاتی چون killing it («داری‌می‌کشی‌اش»یا «ترتیبش را دادی» به معنای نشان دادن مهارت و سرعت در انجام کاری) و take a stab at («خنجر زدن» یا «زخم زدن» به معنای تلاش جدی برای انجام یک کار)، در فهرستی از اصطلاحات جای دارد که می‌تواند یادآور خاطرات دردناک در قربانیان خشونت باشد و باید از زبان روزمره حذف شود.

«فهرست زبان پیشنهادی» که «مرکز پیشگیری، حمایت، و منابع» دانشگاه براندیس تهیه کرده است، می‌گوید «هشدار، می‌تواند نشان‌دهنده رخ دادنِ تضمینی حاد‌ثه‌ای قریب‌الوقوع باشد و ممکن است باعث ایجاد اضطراب بیشتر درباره مطلب یا محتوای مورد نظر شود.»

این استدلال ادامه می‌دهد که «همچنین نمی‌توان تضمین کرد که کسی در حین مکالمه یا آموزش، خاطرات دردناک را به یاد نیاورد. آنچه بدان وضعیت می‌انجامد، در افراد مختلف بسیار متفاوت است.»

دانشگاه هاروارد در قلب مباحثات موسوم به «جنگ هشدار» در دانشگاه‌های سراسر ایالات متحده آمریکا بوده است و در حالی که هر دو طرف آن مباحثات ظاهرا در نتیجه‌گیری مشابهی مبنی بر استفاده نکردن از هشدارهای بازدارنده همگرا هستند، دلایل آن‌ها بسیار متفاوت است.

چنان که پروفسور گرسن در مطالعه‌ای در هاروارد تاکید می‌کند‌، افرادی که در حین خواندن متنی«هشدار ماشه‌ای» یا «بازدارنده» دریافت کردند، بیشتر از کسانی که در همان مطلب هشدار دریافت نکردند، دچار اضطراب شدند. مطالعه دیگری نشان داد که هشدارهای بازدارنده ممکن است رنج ناشی از خاطرات منفی را طولانی‌تر کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پروفسور گرسن در پایان می‌نویسد: «بنابراین، پیامد مخرب هشدارهای بازدارنده ممکن است به افرادی که قصد دارند از آن‌ها محافظت کنند، آسیب‌ برساند.»

او می‌افزاید که از جهات دیگر‌، به نظر می‌رسد که «هشدارهای ماشه‌ای/بازدارنده» دارای تاثیر کمتری از آنچه مخالفان آن می‌اندیشند، باشد. استدلال مخالفان این است که این راهی است که دانشجویان با استناد به آن، به سادگی از ایده‌هایی که اعتقادات آن‌ها را به چالش می‌کشد، دوری کنند.

او می‌نویسد: «این مخالفت بخشی از نگرانی‌های گسترده‌تر درباره  برخورد مدرسان با دانشجویان ‌نازپرورده و عزیزکرده، شکننده و «نازک‌نارنجی» (حسی) بار‌آوردن آن‌ها، یا محافظت از آن‌ها از بحث‌هایی است که ممکن است ذهن آنها را گسترش دهد.»

این استدلال علیه «هشدارهای ماشه‌ای/بازدارنده»، اولین بار از سوی جاناتان هاید، روانشناس اجتماعی دانشگاه نیویورک، در کتابی مطرح شد که او شش سال پیش به نام «نازپروردی ذهن آمریکایی» (Coddling of the American Mind) نوشت.

پروفسور هاید می‌نویسد که استفاده مدرن از «هشدارهای ماشه‌ای/ بازدارنده»، در روزهای اولیه اینترنت در اتاق‌های گفت‌وگوی خودیاری و انجمن‌های فمینیستی شکل گرفت. سپس در سال ۲۰۱۱ به بستر روند حاکم در مباحث اصلی دانشگاه‌ها وارد شد و تا رسیدن به اوج خود در سال ۲۰۱۵ ادامه یافت.

در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۵ در مجله آتلانتیک، پروفسور هاید به مقاله قبلی نیویورکر از پروفسور گرسن اشاره می‌کند که در آن مشکلات آموزش قانون تجاوز جنسی در عصر هشدارهای ماشه‌ای را شرح می‌دهد.

پروفسور گرسن در آن مقاله می‌نویسد که برخی از دانشجویان، تستادان را تحت فشار قرار دادند تا برای جلوگیری از ایجاد ناراحتی، از آموزش این موضوع خودداری کنند. او این کار را مقایسه کرد با «دانشجوی پزشکی‌ای که قرار است برای جراح شدن آموزش ببیند، اما می‌ترسد که در صورت مشاهده یا کار با خون، دچار اضطراب شود.»

پروفسور هاید استدلال می‌کند که مشکلی عمیق‌تر درباره «هشدارهای ماشه‌ای/بازدارنده» وجود دارد که اساسی‌ترین اصول روانشناسی را زیر پا می‌گذارد: غلبه بر ترس، فوبیا یا اختلال اضطراب پس از سانحه، با مواجهه با آن است که بهتر حاصل می‌شود، نه با اجتناب از آن.

او می‌نویسد: «ممکن است حق با آن دانشجویانی باشد که درخواست «هشدارهای ماشه‌ای/بازدارنده می‌کنند چون برخی از همسالان‌ آن‌ها اضطراب و وحشت‌هایی دارند که ممکن است با خواندن این درس، دوباره فعال شود. اما آن‌‌ها در تلاش برای جلوگیری از چنین فعال‌سازی مجددی، اشتباه می‌کنند.»

او می افزاید: «استفاده گسترده از هشدارهای «ماشه‌ای/بازدارنده» ممکن است عادات روانی ناسالم را در گروه بسیار بیشتری از دانشجویان که به اختلال اضطراب پس از سانحه یا سایر اختلالات اضطرابی دچار نیستند، تقویت کند.»

«تنها تجربیات گذشته‌ نیست که ترس در دل انسان‌ها می‌کارد؛ انسان‌ها آن را از طریق یادگیری اجتماعی نیز کسب می‌کنند. اگر همه اطرافیان شما طوری رفتار کنند که گویی چیزی خطرناک است، مثلا آسانسور، محله‌های خاص‌، رمان‌هایی که نژادپرستی را به تصویر می‌کشند، در آن صورت شما نیز در معرض ریسک اکتساب این ترس هستید.»

© The Independent

بیشتر از زندگی