نبرد آیت‌الله‌ها: سیاست خارجی ایران، قربانی تندروی و رقابت‌های داخلی

نگاهی به کتاب «جدال آیت‌الله‌ها: آمریکا، سیاست خارجی، و رقابت سیاسی بعد از انقلاب» نوشتهٔ الکس وطن‌خواه

کتاب «جدال آیت‌الله‌ها...» تاریخ و سیاست خارجی ایران بعد از بهمن ۵۷ را در چارچوب رقابت‌های خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی شرح می‌دهد. به گفته وطن‌خواه، مدیر برنامه ایران در انستیتو خاورمیانه، رفسنجانی کسی بود که راه را برای پیوستن خامنه‌ای به حلقه نزدیک به خمینی هموار کرد و نقشی کلیدی در تعیین وی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران بازی کرد. به گفته نویسنده، هاشمی رفسنجانی، که در این کتاب سیاستمداری عمل‌گرا و فرصت‌طلب توصیف می‌شود، گمان می‌بُرد که خامنه‌ای کاریزما و توانایی خمینی را ندارد و پس از انتخاب به رهبری جمهوری اسلامی، به امور مذهبی مشغول خواهد شد، و او (رفسنجانی) به کمک نسلی از تکنوکرات‌های نزدیک به خود، که بخشی از آنان در غرب درس خوانده بودند، اداره کشور را در دست خواهد گرفت. اما خامنه‌ای خیلی زود قدرت خود را با اتکا به سپاه پاسداران، و نه روحانیون و طلاب قم، گسترش داد. هاشمی رفسنجانی شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی نزدیک به وی را که به طور عمده به جناح اصلاح‌طلبان تعلق داشتند، منزوی، بی‌اعتبار، و بی‌اثر کرد. به این ترتیب، اگر هاشمی رفسنجانی در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بازیگر اصلی بود، از آن پس خامنه‌ای و سردارانش قدرت کامل را در عرصه سیاست خارجی و داخلی ایران به دست گرفتند.

خواننده در این کتاب می‌خواند که سیاست خارجی ایران نه به دست رئیس‌جمهوری، فرد به ظاهر منتخب مردم، که توسط بیت رهبری و سراداران وابسته به آن تعیین می‌شود. نویسنده، سیاست خارجی را دچار تناقض ویرانگر میان عمل‌گرایی از یک سو، و دیدگاه‌های تندروانه و اسلام‌گرایانه هواداران خط خمینی از سوی دیگر، می‌بیند. پس از مرگ آیت‌الله خمینی، دولت‌ها در دوره رفسنجانی، خاتمی، و روحانی می‌خواستند که برای بیرون رفتن ایران از انزوا و کاهش هزینه‌های سنگین تحریم‌ها، روابط سازنده‌ای با غرب در پیش گیرند، اما خامنه‌ای و نیروهای تندرو نزدیک به او، به‌خصوص در سپاه، «منافع خود را در ادامه خط انقلابی [خمینی]، از جمله موضع‌گیری شدید علیه ایالات متحده می‌دیدند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نویسنده به‌درستی اشاره می‌کند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مانع اصلی توسعه و رفاه ایران است. به گفته وی، سیاستمداران اصلاح‌طلب از رفسنجانی به بعد، با نگاهی به اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا خیلی امیدوار بودند که بدون تغییر اساسی در نظام سیاسی و مبانی فکری جمهوری اسلامی ایران، و فقط به کمک سیاست‌های اصلاحی اقتصادی مانند جلب سرمایه‌گذاری خارجی، ایران به رشد و توسعه دست یابد. اما این نگاه، به تعبیر نویسنده، از جنبه‌های مختلف «سطحی‌نگرانه» بود. چون «رشد اقتصادی بدون گشایش سیاسی ممکن نیست... چالش اصلی [در برابر توسعه ایران] سیاست خارجی سرکش آن است.»

در این کتاب می‌خوانیم که جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت و توسعه‌اش باید سیاست خارجی نرمالی را در پیش بگیرد. نویسنده اعتقاد دارد که سیاست خارجی ایران تابع رقابت‌های جناح‌های داخلی است و گروه‌های مختلف در سیاست خارجی کشور تاثیر داشته‌اند. از نظر او، دولت‌های ایران، از رفسنجانی تا روحانی، متوجه بودند که ضدیت با آمریکا و کشورهای منطقه مانند عربستان، هزینه‌های سنگین اقتصادی و ژئوپولتیکی روی دست کشور گذاشته است، اما هیچ‌یک از آنان جرئت نداشتند که علیه سیاست‌های خارجی دیکته شده توسط خامنه‌ای و سپاه موضع بگیرند و اغلب در برابر اینان عقب‌نشینی کرده‌اند. از نظر نویسنده، سیاستمدارانی چون رفسنجانی و روحانی، در این توهم به سر می‌بردند که هم می‌توانند به اصول و سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی ایران وفادار باشند، و هم روابط عادی با غرب و کشورهای منطقه برقرار کنند. او به روحانی اشاره می‌کند که از طریق نوری المالکی، نخست‌وزیر پیشین عراق، به واشنگتن پیام گفت‌وگوی مستقیم داد، اما چند روز بعد، به سبک احمدی‌نژاد، علیه اسرائیل موضع گرفت. او با این کار می‌خواست که «نیروهای تندرو ایدئولوژیک در تهران را از خود راضی نگه دارد.»

نویسنده توضیح می‌دهد که خامنه‌ای و سرداران سپاه همیشه نگرانند که عنان سیاست خارجی کشور از دستشان در برود. آن‌ها بهبود روابط ایران با غرب را به منزله کاهش نفوذ و جایگاه خود در ایران می‌دانند. چنان‌که در جریان مذاکرات برجام، «فرماندهان ارشد سپاه هیچ‌گاه نگران از دست رفتن برنامه هسته‌ای ایران نبودند؛ در عوض، آن‌ها می ترسیدند که روحانی دامنه نفوذ سیاسی خود را به‌واسطه فواید برجام گسترش دهد.»

نویسنده به موارد متعددی اشاره می‌کند که محافل تندرو نزدیک به خامنه‌ای و سپاه، تلاش جریان‌ها و چهره‌های عمل‌گرا در روند بهبود روابط ایران با غرب و منطقه خرابکاری کرده‌اند. از نظر نویسنده، هرچند سیاست‌های خارجی مورد تایید خامنه‌ای و سپاه بارها به منافع ملی ایران زیان وارد کرده است، اما در عوض، به توجیه سلطه و انحصار قدرت در دست آنان کمک کرده است.

نویسنده هرگونه توهّم در مورد ماهیت «انتخابی» و تغییر معقول و واقع‌گرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را زیر علامت سوال می‌برد. به گفته او، رهبر جمهوری اسلامی ایران با نادیده گرفتن قانون اساسی و قدرت وتوی تصمیم‌های دولت و مجلس، «جمهوری اسلامی [ایران] را از ویژگی "جمهوریت" آن خالی کرده است. هیچ تحلیلگر جدی نمی‌تواند مدعی شود که منبع قدرت در ایران صندوق رأی است.»

وقتی پای جانشینی و ادامه سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران به میان بیاید، خامنه‌ای «به سرداران سپاه پاسداران بیشتر از هر کسی، از جمله روحانیون، اعتماد دارد. حالا سپاه در جایگاهی است که پس از مرگش نیز به میراث وی وفادار بماند.»

مشخصات کتاب:

الکس وطن‌خواه /جدال آیت‌الله‌ها: آمریکا، سیاست خارجی، و رقابت سیاسی بعد از انقلاب در ایران/انتشارات آی.بی. توریس/۲۶۴ ص/۲۰۲۱.

بیشتر از کتاب