مجید مجیدی؛ شریک قافله یا رفیق دزد؟

بودجه‌‌ای هنگفت نصیب مستندساز «میرحسین موسوی» می‌شود و گلوله و مرگ، نصیب کسانی که تنها می‌پرسیدند: رای ما کو؟

مجید مجیدی، کارگردان ایرانی - تابناک

تمام حکومت‌های دیکتاتوری در پیرامون خود هنرمندان و نویسندگانی دارند که سوگلی محسوب می‌شوند. البته برای سوگلی شدن در این حکومت‌ها به تیزهوشیِ فرصت‌طلبانه نیاز است؛ نرخ روز بازار را دانستن و هر روز به رنگی درآمدن و جایگاه خود را حفظ کردن شرط لازم و کافی سوگلی شدن است. از این نظر یکی از سینماگران و هنرکاران ایران مقام نخست را دارد. او که در ابتدا زیر سایه‌ محسن مخملباف رشد کرد، سر رفتن به اسکار با او درگیر شد و اگرچه در انتخابات  سال ۸۸ فیلم مستند تبلیغاتی میرحسین موسوی را ساخت، بعد که ماجرا شکست خورد، به دست‌بوسی «آقا» رفت و سهم میلیاردی خود را گرفت. حالا هم که رئیسی در حال تشکیل دولت است، مصاحبه می‌کند و در آن از فیلم دینی ساختن سخن می‌راند؛ پنداری دارد برای دریافت بودجه‌های بعدی زمینه‌چینی می‌کند؛ ما داریم در مورد« مجید مجیدی» صحبت می‌کنیم.

۱۳۸۸ سال انشقاق نیروهای حکومتی بود و آن‌ها را به جبهه‌ خامنه‌ای و میرحسین موسوی/مهدی کروبی تقسیم کرد. مجید مجیدی در جبهه‌ «میرحسین» قرار گرفت و فیلم تبلیغاتی او را ساخت و در سخنانی گفت: «بنده بر این باورم اگر مهندس موسوی انتخاب شود، لطف بزرگی است که خداوند بر این ملت کرده و اگر انتخاب نشود، لطف بزرگی است که خداوند در حق مهندس موسوی کرده است؛ چرا که ایشان در طول عمر خود همیشه با سلامت و صداقت و دین‌باورانه و معتقد به اصول انقلاب زندگی کرده است.» اما بعد که جنبش سبز شکست خورد، به پابوسی خامنه‌ای رفت و جایزه‌اش هم این شد که پرهزینه‌ترین و گران‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران درباره‌ پیامبر اسلام را بسازد؛ فیلمی که حتی با بلیت مجانی برای مدارس هم در داخل ایران فروش نکرد و در خارج از ایران هم هیچ موفقیتی به دست نیاورد و سهمیه اسکار ۲۰۱۶ ایران را هم به باد داد.

هزینه‌ ساخت این فیلم با نرخ دلار آن زمان بیش از ۶۰ میلیارد تومان براورد شد که انتقادات زیادی در پی داشت. مجیدی در پاسخ انتقادها می‌گوید: «وقتی فیلم محمد رسول‌الله ساخته شد، ما حتی به اندازه یک ریال از امکانات سینمایی کشور استفاده نکردیم. نه پول گرفتیم و نه امکانات؛ همه امکانات فیلم از جای دیگری به نام بنیاد مستضعفان تامین شد و به‌واسطه آن، کلی امکانات هم به سینمای ایران وارد شد؛ اما حرف‌وحدیث‌ها و هجمه‌هایی به ما وارد کردند که خود شما در جریان هستید. گفتند چرا باید چنین بودجه و امکانات در اختیار فلانی قرار بگیرد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

برای مردم ایران تفاوت نمی‌کند علی خامنه‌ای و «بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی» هزینه‌ را پرداخت کند یا جایی دیگر؛ مهم این است که بودجه‌ به این عظیمی نصیب مستندساز «میرحسین موسوی» می‌شود و گلوله و مرگ نصیب ندا و سهراب و کسانی که تنها در خیابان راه می‌رفتند و می‌پرسیدند: «رای ما کو؟»

حالا آقای مجیدی بعد از سوزاندن سهمیه ایران در اسکار برای فیلم «خورشید»، پنداری هوس ساختن فیلم مذهبی تاریخی بزرگ دیگری کرده است و برای توجیه شکست محمد رسول‌الله، پای دشمن فرضی را پیش می‌کشد. او می‌گوید: «در سال‌های گذشته تلاش‌های بسیاری در کشورهای مختلف داشتیم. برای خودم حیرت‌انگیز بود که قدرت دلاری این‌ها آنقدر زیاد است که حتی می‌توانند اروپایی‌ها را هم بخرند و نگذارند این فیلم به‌درستی در دنیا دیده شود.»

وقتی خبرنگار سرویس هنری خبرگزاری مهر از او می‌پرسد: «فیلم شما و فیلم آقای درویش به‌ دلیل نمایش چهره بزرگان دینی حاشیه‌های مشترکی داشتند. فیلم «رستاخیز» در داخل با منع نمایش مواجه شد و فیلم شما هم در برخی کشورهای عربی با ممنوعیت روبه‌رو شد. درباره این چالش هم کمی توضیح می‌دهید؟»

مجیدی برای اینکه بتواند حساب جمهوری اسلامی را از کشورهای عربی جدا کند، گفت: «البته نمی‌توان موضع علمای خودمان درباره فیلم آقای درویش را با عالمان دینی عربستان نسبت به فیلم محمد رسول‌الله قیاس کرد. آن‌ها یک جنگ ریشه‌ای با ما دارند و بحثشان تقابل نگاه فقهی نیست. آن‌ها از اساس با قرائت ما از فرهنگ درست اسلام حقیقی موافق نیستند.»

این «اسلام حقیقی» همان اسلام «نیست در جهانی» است که هر کس روایت خود را از آن دارد و از داعش تا خمینی و سایر نحله‌ها و مذاهب اسلامی خود را بحق و دیگران را ناحق می‌دانند. 

شخصی مانند مجید مجیدی که در این ۴۲ سال همیشه فیلم ساخته و بالاترین و بیشترین جوایز جشنواره فجر را هم گرفته است، باز خود را ناراضی نشان می‌دهد و معلوم نیست نصرت کریمی‌ها و پرویز صیادها و بهرام بیضایی‌ها چه باید بگویند! برای نمونه او در حاشیه برگزاری نشست سوگواره «تصویر دهم» در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره‌ محمدمهدی اسماعیلی، وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «در کشور ما باید ببینیم وزیری که سر کار می‌آید چقدر در حوزه مسائل فرهنگی و هنری شناخت دارد. اما متاسفانه در همه دوره‌ها دیده‌ایم که چندان تسلط نداشته است. وقتی سلیقه‌ای و جناحی انتخاب می‌شود و نگاه ملی در افق فرهنگی وجود ندارد، اندیشه و خردورزی هم شکل نمی‌گیرد. پس ما ابتدا باید نیرو تربیت کنیم؛ اما اصولا برنامه‌ای وجود ندارد. به همین دلیل به نظرم وزیر جدید هم کار چندانی از پیش نمی‌برد.»

بعد از ۴۲ سال تازه می‌خواهند نیرو تربیت کنند و این را یکی از مخالفان جمهوری اسلامی نمی‌گوید؛ کسی می‌گوید که سینمای جمهوری اسلامی با نام او عجین شده است. در کشوری که رهبرش هم در نقش اپوزیسیون ظاهر می‌شود و همه از مردم طلبکار است، دیگر تکلیف مجید مجیدی روشن است و باید هم طلبکار باشد؛ آن‌هم در روزهایی که چشم‌انداز وصول طلب بدهکاران روشن شده است و همه دارند «کی بود، کی بود، من نبودم» بازی می‌کنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه