حسن نصرالله با شخصیتی متحد شده که او را دست‌نشانده اسرائیل می‌خواند

دلایل و شواهد بسیاری نشان می‌دهد دشمنی رژیم ایران با اسرائیل، «دروغ و عاری از حقیقت» است

حسن نصرالله در سال ۲۰۰۶ میشل عون را به عنوان بزرگ‌ترین متحد سیاسی خود معرفی و تفاهم‌نامه‌ای را امضا کرد - تسنیم

رژیم ایران و متحدانش همواره در سایه خصومت و دشمنی با آمریکا و اسرائیل به سر می‌برند. آن‌ها پرچم‌های ایالات متحده و اسرائيل را به آتش می‌کشند، هواداران خود را با سر دادن شعارهای توخالی و بی‌اساسی همچون «اسرائیل را به دریا می‌اندازیم» یا «اسرائیل را در ۷ دقیقه نابود می‌کنیم»، انگیزه می‌دهند. اما در مدت بیش از چهل سال گذشته هیچ شعاری در عمل پیاده نشد، حتی اینکه رژیم جمهوری اسلامی و گروه‌های طرفدارش هرگز به اسرائیل نزدیک نشدند. در واقع، دلایل و شواهدی بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد دشمنی رژیم ایران با اسرائیل یک «دروغ و عاری از حقیقت» است و سیاستی که تهران در منطقه دنبال می‌کند، سراسر به سود اسرائيل است.

عکس از: خبرگزاری تسنیم

رژیم ایران و شبه‌نظامیان وفاداراش با برافراشتن برنما‌ها (تکه پارچه یا پرچمی که بر آن نوشته یا طرحی به عنوان نماد، شعار یا. . . نقش بسته است) و اظهار دشمنی با اسرائیل، بارها وعده داده‌‌اند که به زودی به سمت قدس خواهند شتافت، اما این حرکت‌های نمایشی نه اینکه از مرز شعار فراتر نرفت، بلکه اسرائیل با بهره‌جویی از این شعارهای تهدید‌آمیز دست به اقدامات خشونت‌‌آمیز بیشتری زد و حضور خود را در زیر چتر مقابله با تهدیدهای نظامی ایران و شبه‌نظامیان آن بیشتر از پیش تثبیت و تقویت کرد.

تهران در گام نخست به اختلاف بین جنبش‌های جهاد اسلامی و حماس دامن زد، سپس آن‌ها را علیه تشکیلات خودگردان فلسطین و سایر جناح‌های فلسطینی تحریک کرد و در نتیجه باعث جدایی میان غزه و کرانه باختری شده و فلسطینیان را بیشتر از پیش دچار اختلاف و ناسازگاری کرد.

مردم فلسطین هرگز فراموش نخواهند کرد که در سال ۱۹۸۲، هنگامی‌ که یاسر عرفات در بیروت محاصره شده بود، تهران کوچک‌ترین اقدامی برای نجات وی انجام نداد. در عوض، شبه‌نظامیان شیعه وابسته به جنبش «امل» که با خمینی بیعت کرده بودند، وارد اردوگاه‌های فلسطینی‌ها شده و دست به کشتار بی‌گناهان زدند. این شبه‌نظامیان در همکاری با رژیم سوریه برای ایجاد بزرگ‌ترین شکاف در جنبش فتح به رهبری ابوموسی، نقش اساسی را بازی کردند. در نتیجه، ابوموسی پس از انشعاب از جنبش فتح، آنچه به عنوان «فتح انتفاضه» یاد می‌شد را در سوریه تاسیس کرد و عامل بروز انشعاب‌های دیگری در جناح‌های وابسته به «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته نقش رژیم ایران در ضربه زدن به نتایج توافقنامه‌های «اسلو»، «وای ریور» و «وای پلانتیشن» با تشویق گفتمان نظری غیرواقعی، بر کسی پوشیده نیست. علاوه بر آن، رژیم ایران در سال ۲۰۰۲ با ارسال کشتی پر از سلاح به سمت فلسطین و افشای این موضوع پیش از رسیدن کشتی به مقصد، به فلسطینی‌ها ضربه دیگری زد؛ طوری که اسرائیل کشتی یادشده را در دریای سرخ به عنوان بخشی از آنچه «عملیات کشتی نوح» نامیده شد، توقیف و محموله‌های اسلحه را در بندر اشدود تخلیه کرد. سپس اسرائيل ویدیوهایی را از سلاح‌های توقیف‌شده در تلویزیون‌های آمریکا منتشر کرد و با استفاده از این تبلیغات سازماندهی‌شده، «یاسر عرفات را به تروریسم متهم کرد»؛ هرچند یاسر عرفات هرگونه دخالت در این موضوع را رد کرد. در نتیجه، آمریکایی‌ها یاسر عرفات را تحریم و محاصره کردند و تهران با این اقدام، برای اسرائیل فرصت و استدلالی قوی فراهم کرد تا سرانجام رهبر فلسطین را ترور کند.

در واقع، پیامدهای منفی موضع‌گیری‌های مبتنی بر جزم‌اندیشی رژیم ایران و تلاش آن برای استفاده ابزاری از «وعده الهی» برای آزادسازی قدس و انداختن اسرائیل به دریا، باعث شد اسرائيل سیاست توسعه‌طلبانه‌ خود را آشکارا اعلام کند و با الحاق بلندی‌های جولان به قلمرو خود، شهرک‌سازی در بلندی‌های جولان را آغاز کند. به عبارت دیگر، هر قدر جنگ لفظی تهران با تل‌آویو شدت می‌گیرد، اسرائیل دامنه اشغال سرزمین‌های فلسطینی را گسترش می‌دهد و در نتیجه، فلسطینی‌ها ناگزیر می‌شوند هزینه جنگ لفظی تهران را که هرگز به آستانه عمل نمی‌رسد، بپردازند.

بنابراین، نکات یادشده نشان می‌دهد که گفتار رژیم تهران با رفتار آن تا چه حد متناقض است.

در این‌جا برای نمونه اشاره به عکسی از روزنامه لبنانی «النهار» در سال ۱۹۸۹ می‌کنیم که حسن نصرالله، رهبر شبه‌نظامیان حزب‌الله، ژنرال میشل عون را در آن زمان «دست‌نشانده اسرائیل» توصیف کرده است.

روزنامه لبنانی «النهار» سال ۱۹۸۹

حسن نصرالله که در گذشته میشل عون را دست‌نشانده اسرائيل توصیف می‌کرد، در سال ۲۰۰۶ او را به عنوان بزرگ‌ترین متحد سیاسی خود معرفی کرد و در ششم فوریه ۲۰۰۶، با میشل عون، رهبر جنبش میهنی آزاد، تفاهم‌نامه‌ای را در کلیسای مار میخائل، واقع در محله «حاره حریک» در حومه جنوبی بیروت، امضا کرد.

به دنبال این تفاهم، حزب‌الله و جنبش میهنی آزاد متحد شدند و در جنگ ۲۰۰۶، میشل عون از حزب‌الله حمایت کرد و حزب‌الله نامزدی عون را در انتخابات ریاست‌جمهوری پذیرفت. سپس در اکتبر ۲۰۱۶ و پس از گذشت ۱۰ سال از تفاهم بین حزب‌الله و جنبش میهنی آزاد، حزب‌الله حمایت خود را از میشل عون به عنوان رئیس‌جمهوری لبنان اعلام کرد و با این تصمیم ثابت کرد که دو جانب به همبستگی و وحدت خود همچنان متعهدند. 

رویکرد حزب‌الله با جنبش میهنی آزاد، بهترین دلیل و گواهی است که نشان می‌دهد رژیم ایران و حزب‌الله هنگام ضرورت و برای تحقق منافع خود به راحتی از برچسب «خیانت و خدمت به دشمن» علیه افراد و گروه‌ها استفاده می‌کنند، اما به محض دگرگون شدن اوضاع، چشم از همه اتهام‌هایی که در گذشته بسته بودند، می‌بندند و اقداماتی که برخلاف سیاست‌های پیشین اتخاذ کنند را به بهانه‌های مختلفی توجیه می‌کنند.

لازم به یادآوری است که در سال ۱۹۸۹ که حسن نصرالله، میشل عون را «دست‌نشانده اسرائیل» توصیف کرد، رهبر حزب‌الله در سخنانی اظهار داشت که «نظام سیاسی کشور باید سقوط کند و توافق طائف مشکل‌ساز است، زیرا این توافق روند فرقه‌گرایی در لبنان را تداوم می‌بخشد». این اظهارات با آنچه میشل عون گفته بود که «توافق طائف باعث تضعیف مارونیت و دور کردن از آن محور سیاست و تصمیم‌گیری می‌شود»، کاملا در تناقض قرار داشت.

حسن نصرالله در آن زمان در مورد میشل عون گفته بود که او «دست‌نشانده اسرائیل و مانعی سر راه است و تنها هدف وی تحقق منافع شخصی و برآورده شدن اهداف فرقه‌ای است و این رویکرد ماهیت نژادپرستانه مارونیت را به‌ خوبی آشکار می‌کند.»

جزئیات در عکس زیر:

با توجه به موارد فوق، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه گفتارهای حزب‌الله و رژیم ایران با رفتارهای آن‌ها در مغایرت و تناقض است و چیزی را که می‌گویند برعکس آن عمل می‌کنند. البته این تناقض همیشه و در همه‌جا به چشم می‌خورد از مساله فلسطین گرفته تا دشمنی با آمریکا و اسرائيل، رژیم تهران به‌رغم سردادن شعارهای ضد آمریکایی و غربی، با قدرت‌های غربی، به ویژه با واشینگتن در وین پای میز مذاکره می‌نشیند و همان‌گونه که بین سال‌های ۲۰۰۳  و ۲۰۱۵ اتفاق افتاد، دست در دست آن‌ها می‌دهد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه