ادامه نبرد بین‌المللی سر نخل طلای کن: نروژ و اسرائیل برتر از فرانسه و چاد

«زانوی احد» از اسرائیل و «بدترین آدم دنیا» از نروژ از شانس‌های جدی پیروز نخل طلای کن هستند

فرانسوا اوزون، کارگردان ۵۳ ساله و پرکار فرانسوی و بازیگران فیلم «همه چیز خوب پیش رفت» در جشنواره کن ۲۰۲۱ - CHRISTOPHE SIMON / AFP

جشنواره کن روزهای دوم و سوم خود را هم از سر گذراند و چهار فیلم دیگر از چهار کشور به نمایش در آمدند؛ فیلم‌هایی که باید به همراه بیست فیلم دیگر برای کسب نخل طلا، مهم‌ترین جایزه سینمای جهان، رقابت کنند.

فرانسوا اوزون، کارگردان ۵۳ ساله و پرکار فرانسوی، در سینمای فرانسه و جشنواره کن طرفداران بسیاری دارد. او که به همراه چهره‌هایی همچون فیلیپ راموس در دهه اول قرن جاری به عنوان سردمداران «موج نو»ی فرانسه معروف شده بود در سال ۲۰۱۳ با «جوان و زیبا» در بخش مسابقه کن شرکت کرد و در سال ۲۰۱۷ با «معشوقه مضاعف». سال گذشته (۲۰۲۰) هم که دنیای سینما تعطیل بود او «تابستان ۸۵» را روی پرده سینماها برد و حالا با فیلم دیگری به کن ۲۰۲۱ آمده: «همه چیز خوب پیش رفت» که روایتی از آندره، پیرمردی هشتاد و چند ساله است که پس از سکته مغزی و از دست دادن بسیاری از قابلیت‌های خود از دو دخترش می‌خواهد او را برای اتانازی (مرگ خودخواسته) به سوئیس ببرند.

فیلم از قابلیت‌های آشکار اوزون در قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی بهره برده است. در عین حال سوفی مارسوی فرانسوی در نقش امانوئل، دختری که از کودکی رابطه پیچیده‌ای با پدرش دارد و حالا از او خواسته کار سازماندهی اتانازی را انجام دهد و شارلوت رمپلینگِ انگلیسی در نقشِ کلود، همسرِ آندره هم قدرت ستاره‌ای به فیلم داده‌اند و هم به شخصیت‌های خود قوام داده‌اند. اوزون اما احتمالا خودش هم می‌داند که با این فیلم که داستانی آشنا و کم پیچ و خم و پرداختی قابل احترام اما رایج دارد هرگز به نخل طلا نخواهد رسید. کارگردان پرکار به احتمال زیاد باید همچنان منتظر بماند. البته از میان منتقدان فرانسوی،‌ دست‌کم یک نفر (ایو ژاگله از روزنامه «له پاریزین») فیلم را بسیار ستوده اما حداقل هفت منتقد مطرح در این کشور به آن یک از چهار ستاره داده‌اند که نشان از سرنوشتش می‌دهد.

دیگر کارگردان بزرگی که حتی بیشتر ناامیدمان کرد محمد صالح هارون، کارگردان اهل چاد است که نزدیک به ۴۰ سال است در پاریس زندگی می‌کند. هارون استعدادهای سینمایی خود را سال‌ها است به رخ می‌کشد و هشت سال پیش با «جریجری» هم در کن درخشید و هم در بسیاری جشنواره‌های دیگر. از او به عنوان تنها فیلمساز فیلم‌های بلند در کشور ۱۵ میلیونی چاد نام برده می‌شود. این کشور در تاریخ خود دو بار به اسکار فیلم معرفی کرده است که هر دو فیلم‌های هارون بوده‌اند:‌ ۲۰۰۲ با «ابونا» و ۲۰۱۳ با «جریجری». فیلم‌های هارون اغلب در پایتخت چاد، انجامنا، می‌گذرند و به ترسیم روابط ظریف انسانی در جامعه چاد و تقلای شخصیت‌ها برای مقابله با موانعی که جامعه پیش رویشان می‌گذارد، معروف‌اند. در «جریجری» رابطه مردی ۲۵ ساله که از معلولیت رنج می‌برد و آرزوی رقاص شدن دارد با زنی که کارگر جنسی است نه تنها در درامی جذاب روایت شده بود که موضوعات وسیع‌تر اجتماعی مثل افزایش سرمایه‌گذاری‌های چین در قاره آفریقا نیز هنرمندانه در فیلم گنجانده شده بودند.

هارون با فیلم «لینگوئی» (بندهای مقدس)‌ به کن ۲۰۲۱ آمده است که محصول مشترک چاد با فرانسه و آلمان است. فیلم بار دیگر در حومه‌های انجامنا می‌گذرد و داستان امینه را روایت می‌کند، مادری که دخترش ماریا را بدون پدر بزرگ کرده است و حالا که این دختر ۱۵ ساله شده در تکرار تلخی از تاریخ با مشکلی مثل مشکل مادرش در نوجوانی دست و پنجه نرم می‌کند: او باردار شده است و پدرِ بچه به نظر حاضر به قبول مسئولیت نیست. ماریا خواهان سقط جنین است و امینه که معلوم است با عضویت در طریقتی از مسلمانان محل سعی کرده خود را به جامعه بازگرداند از نظر مذهبی مخالف این کار است. داستان فیلم با این حساب پی‌رنگ آشنای «سقط جنین و مصائب» آن را دارد.

با اینکه چاد از نداشتن صنعت سینما رنج می‌برد (معروف بود که راش‌های «ابونا» هر شب برای پردازش با هواپیما به پاریس فرستاده می‌شدند) دو بازیگر اصلی «لینگوئی»، اشواق سلیمانیه و ریحانه خلیل، به ترتیب در نقش مادر و دختر، از خود مهارتی چشمگیر نشان می‌دهند. هارون مثل همیشه در صحنه‌پردازی‌های فضای کشورش استاد است: چه وقتی امینه در کنار خیابان، سبدِ دست‌بافت می‌فروشد یا در بازار با مردی چانه می‌زند؛ چه وقتی در مسجد محل با امام جماعت صحبت می‌کند و چه وقتی ماریا را می‌بینیم که در یک مهمانی تولد شرکت می‌کند که با جوانان هم سن و سال خودش در ویلایی با استخر برگزار می‌شود.

مشکل «لینگوئی» اما ضعف فیلمنامه و داستان است. شخصیت‌ها با وجود شروع خوب، خوب پرداخته نمی‌شوند و خط داستانی و شیوه قصه‌گویی چنان ضعیف‌اند که نیم ساعت پس از دیدن فیلم تقریبا مطمئن می‌شویم که این فیلم از جمله فیلم‌های خوب هارون نیست و او نیز نخل طلای ۲۰۲۱ را از کف داده است.

در مقابل عملکرد متوسط و ضعیف این دو فیلم از فرانسه و چاد، دو فیلم از اسرائیل و نروژ درخشیده‌اند و هر دو را از الان می‌توان از شانس‌های جدی کسب نخل طلا دانست. گرچه با توجه به اینکه نمایش ۲۰ فیلم دیگر هنوز باقی مانده طبیعتا خیلی زود است که دست به پیش‌بینی بزنیم.

ناداو لاپید، کارگردان منتقد اسرائیلی، دو سال پیش با «مترادف‌ها» خرس طلای جشنواره برلین را از آن خود کرد؛ روایت جوانی اسرائیلی که به فرانسه گریخته و می‌خواهد تمام هویت خود را فراموش کند. لاپیدی که در آن فیلم دیدیم کارگردانی خشمگین از اوضاع جامعه خود است که این خشم را در قالب سینمایی عصیان‌گر بیان می‌کند. معضلات جامعه اسرائیل، از ادامه اشغال غیرقانونی سرزمین‌های فلسطینی تا افزایش سیاست‌های نژادپرستانه درون مرزهای این کشور،‌ در این دو سال بهتر نشده‌اند و تعجبی ندارد که از عصیان لاپید نیز کاسته نشده است. نام «زانوی احد» (که در عبری فقط «هابرخ» یا «زانو» نام گرفته) اشاره‌ای دارد به احد تمیمی، دخترک نوجوان فلسطینی که چند سال پیش بعد از اینکه به جرم سیلی زدن به سرباز اسرائيلی زندانی شد به شهرت جهانی رسید. بتزالل اسموتریخ، از سرمداران جریان راست افراطی در اسرائیل، گفته بود که نیروهای امنیتی اسرائيل باید به زانوی احد شلیک می‌کردند تا دیگر امکان شرکت در تظاهرات را نداشته باشد. داستان فیلم آخر لاپید از کارگردانی آغاز می‌شود که مشغول ساختن فیلمی در مورد زندگی احد تمیمی و این تهدید علیه‌ «زانو»ی او است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کارگردان چهل و اندی ساله حالا برای نمایش یکی از فیلم‌های خود و سخنرانی در کتابخانه محلی به شهرک ۳ هزار نفره آراوا در صحرای نقب واقع در جنوب اسرائیل آمده است. میزبان او در این سفر یاهالوم است: معاون رئیس اداره کتابخانه‌های وزارت فرهنگ که آقای کارگردان که پیش از این تنها از طریق ایمیل با او ارتباط داشته انتظار داشت زنی پابه‌سن گذاشته باشد. یاشالومِ «معاون رئیس» اما دخترکی جوان‌تر از آقای کارگردان است که متولد و بزرگ‌شده آراوا است و اکنون به دلیل شغلش در اورشلیم (بیت‌المقدس) زندگی می‌کند. نور فیباک در نقش این دختر جوان به قدری جذاب و قوی ظاهر شده است که سخت است باور کنیم این نخستین تجربه بازیگری او در سینما است.

بیشتر فیلم روایت گفت‌وگوی آقای کارگردان و خانم «معاون رئیس» است: دختر جوان و پرحرف از علاقه‌اش به فیلم‌های کارگردان می‌گوید، از اعتراض علیه محدودیت‌هایی که وزارت فرهنگ وارد کرده است، از عشقش به منطقه صحرایی که در آن بزرگ شده و از اعضای خانواده‌اش که آن‌ها را که برای نمایش فیلم به کتابخانه آمده‌اند به کارگردان معرفی می‌کند؛ کارگردان از داستانی از دوران سربازی خود در مرز سوریه و لبنان (زمانی که جنوب لبنان تحت اشغال اسرائیل بود) می‌گوید که مو بر تن یاهالوم و بینندگان سیخ می‌کند و سعی می‌کند یاهالوم را به چالش بکشد تا به تناقض داستان خود بپردازد: چرا که دختر جوان هم علاقمند آثار فیلمسازان منتقدی مثل او است و هم از فضای بسته آراوا و وزارت فرهنگ انتقاد می‌کند و هم در عین حال برای همان وزارتخانه در سمت مدیریتی کار می‌کند.

با وجود چنین موضوعی شاید انتظار فیلمی شعاری از لاپید را داشته باشد. او اما به‌رغم مواضع رادیکال خوشبختانه هرگز به دام فیلمسازی شعاری نمی‌افتد. گیرندگی فیلم از همان ابتدا در رابطه پویا و زنده‌ای است که بین یاهالوم و کارگردان پیش می‌آید. در تمام مدت فیلم، از همان دقایق اول، مواجهه این مرد ۴۰ ساله اهل غرولند و ساکت با دختر پرشور و پرحرف با چشمان درشت انرژی خاصی به فیلم می‌دهد و انگار مدام منتظر هم‌آغوشی‌ آن‌ها هستیم (آخر فیلم را لو نمی‌دهم).

البته شکی نیست که «زانوی احد» مثل «مترادف‌ها» سیاست مشخصی دارد و بارها این سیاست را با بلندگو فریاد می‌زند. منتقدان و خود لاپید سر اینکه آقای کارگردان فیلم تا چه حد خود لاپید است جر و بحث می‌کنند و در نشست خبری فیلم مطرح شدن این موضوع به روشنی به مذاق لاپید خوش نیامده بود. مستقل از این سوال، وقتی کارگردان سر یاهالوم فریاد می‌زند و از «دولت نژادپرست و خشن» اسرائیل گلایه می‌کند و او و وزارت فرهنگ را جزئی از عوامل آن می‌داند؛ وقتی که تناقض موجود بین حرف‌های فرهنگ‌دوستانه دختر جوان و موقعیت اجتماعی‌‌اش در دیوان‌سالاری دولت را به چالش می‌کشد؛ به روشنی هم گلایه‌ای علیه اوضاع موجود اسرائيل پس از دوازده سال زمامداری دولت راست‌گرای بنیامین نتانیاهو را می‌بینیم و هم گفت‌وگویی آشنا برای آن‌ها ‌که سپهر سیاست اسرائيل را دنبال می‌کنند:‌ اختلاف بین منتقدان رادیکال و آن‌ها که می‌خواهند از «درون سیستم» کاری کنند؛ اختلافی که با وجود تفاوت‌های بسیار چارچوب سیاسی و اجتماعی بین اسرائیل و ایران بی‌شباهت به بحث‌های کشور خودمان هم نیست.

مستقل از اینکه راجع به مواضع سیاسی لاپید و فیلمش چه بیاندیشیم، استفاده استادانه او از زبان سینما، خلق ضرباهنگ کوبنده‌ و ایجاد رابطه‌ای به‌یادماندنی بین دو شخصیت اصلی فیلم از «زانوی احد» فیلمی قوی می‌سازد که بدون شک باید جزو شانس‌های پیروز نخل طلا حساب شود. لاپید اگر بتواند دو سال پس از خرس طلای برلین به نخل طلای کن هم برسد به یکی از پرافتخارترین کارگردان‌های سال‌های اخیر خاورمیانه تبدیل می‌شود. آن چیزی که شاید برخی از ناظران و منتقدان را نسبت به فیلم دلسرد کند محتوای خودمحورانه و اگوئیستی (خودپرستی افراطی) آن است. لاپید به همراه منتقدان رادیکالی که در تاریخ اسرائیل و جامعه یهودی مانندشان را زیاد دیده‌ایم، می‌کوشند وجدان بیدار جامعه خود در عرصه هنر و سینما باشند ـ اما در نفس چنین موضعی همیشه خطر نوعی خودمحوریِ مردانه است که «زانوی احد» نیز از آن بی‌امان نیست.

خودمحوری مردانه دقیقا آن چیزی است که در آخرین ساخته خوآکیم تریر، کارگردان نروژی، غایب است و همین به آن هوایی تازه داده است. «بدترین آدم دنیا» که نام فرانسوی‌اش «جولی در ۱۲ فصل» است از قالب کلاسیکِ «داستان بزرگ شدن» استفاده می‌کند تا فصل‌های زندگی دختری جوان در اسلو را روایت کند: تلاش برای یافتن خود، از شغلی به شغل دیگر رفتن، از رابطه‌ای به رابطه دیگر رفتن و چشیدن روابط انسانی. فیلم در حالی زندگی جولی را در ۱۲ فصل دنبال می‌کند که با داستانی قابل پیش‌بینی‌ یا اخلاق‌گرایانه‌ای روبه‌رو نیستیم. جولی می‌زی‌ید، تجربه می‌کند و هم شور زندگی را از سر می‌گذراند و هم یاس و نومیدی آن‌را. چند نکته در این فیلم باعث برجسته شدنش می‌شود:‌ شخصیت‌هایی انسانی و غیرکلیشه‌ای که هر یک به خوبی ساخته و پرداخته شده‌اند و تیپیکال (معمولی) نیستند ـ از پدرِ جولی که رابطه سختی با او دارد تا دو مرد زندگی او یا حتی زوج‌هایی که جولی و یکی از دوست‌پسرهایش در سفری با آن‌ها آشنا می‌شوند تا با هراس مصائب بچه‌دار شدن را از نزدیک ببینند. موضوعاتی مثل ترس زن جوان از بچه‌دار شدن و اختلاف سر این موضوع با مرد زندگی‌اش می‌توانستند خیلی کلیشه‌‌ای کار شوند اما تریر آن‌ها را ماهرانه در فضای داستان گنجانده است. ضرباهنگ فیلم‌نامه به قدری خوب پرداخته شده که می‌توان از این فیلمنامه در کلاس‌های درس استفاده کرد. لیلا عمار، همکار ایندیپندنت فارسی، در نشست خبری با مطرح کردن این سوال که تریر به عنوان یک مرد چطور اینقدر خوب داستانی زنانه را نوشته حتما حرف دل بسیاری را زده است. آقای تریر در پاسخ گفت که به انسان بودن شخصیت‌ها فکر کرده و نه لزوما زن و مرد بودن آن‌ها. رناته رینسوه، بازیگر نروژی نقش جولی البته به روشنی نقش مهمی در فیلم و ساخت و پرداخت شخصیت قوی آن داشته است.

چند قدم آن‌طرف‌تر

توجه منتقدان بیش از هر چیزی جلب دو سالن لومیر و دبوسی در قصر جشنواره است که فیلم‌های بخش مسابقه و بخش‌های اصلی جشنواره مثل «نوعی نگاه» در آن نمایش داده می‌شوند. اما بسیاری از مهم‌ترین رویدادهای این روزهای کن چند قدم‌ آن‌طرف‌تر در «بازار جشنواره» و در هتل‌های معروف خیابان کروزت مثل ماریوت، گراند و مارتینز صورت می‌گیرند. بسیاری از مهم‌ترین معاملات اقتصادی سینمای جهان همه‌ساله در همین یک هفته و نیم جشنواره کن و در اتاق‌های بی‌شمار این هتل‌ها جوش می‌خورند.

کن امسال در حالی برگزار می‌شود که سینما هنوز دارد از شوک مخرب بزرگ کرونا بلند می‌شود و بازگشتش به وضعیت پیش از دنیاگیری به این راحتی‌ها ممکن نخواهد بود. در این شرایط صورت گرفتن معامله‌های سینمایی در کن باعث امید دادن بیشتر به بازار می‌شود.

برخی از کشورهایی که بیش از همه از کرونا ضربه خوردند در مرکز این اخبار امیدوارکننده قرار دارند. مثلا ایتالیا که فیلم‌های بسیاری در بخش‌های مختلف جشنواره دارد و غرفه آن در بازار به تبلیغشان مشغول است، بخصوص «سه طبقه» ساخته نانی مورتی که در بخش مسابقه حضور دارد و از شانس‌های نخل طلا محسوب می‌شود. صنعت سینمای ایتالیا در ضمن از کن استفاده می‌کند تا بکوشد استودیوی چینه‌چیتای رم را به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز فیلمسازی آینده اروپا معرفی کند. این استودیو قرار است ۳۰۰ میلیون دلار از صندوق پساکرونای اتحادیه اروپا کمک بگیرد.

ازمیان کشورهای منطقه، عربستان سعودی که سینما در آن هنوز خیلی نوپا است و تا همین چند سال پیش اصلا سالن سینما نداشت به خیز خود در این زمینه ادامه می‌دهد. پای عربستان نخستین بار در همین دو سه سال گذشته به کن باز شده است. در جشنواره امسال، نهادهای سینمایی عربستان می‌کوشند منطقه زیبای العلا در شمال غربی این کشور را به عنوان سایت فیلمبرداری تبلیغ کنند و در ضمن جشنواره سینمایی «دریای سرخ» را که دسامبر امسال در جده برگزار می‌شود، مطرح کنند. عربستان البته هنوز راهی طولانی برای داشتن صنعت جدی سینما دارد اما اگر بتواند جشنواره جده را با سرمایه‌گذاری گسترده به عنوان یکی از رویدادهای اصلی سینما در جهان عرب تبدیل کند قدم مهمی برداشته است.

منتظر ایرانی‌ها

شنبه این هفته با نمایش فیلم «جاده خاکی» پناه پناهی در بخش دو هفته با کارگردانان، حضور ایرانی‌ها در کن امسال آغاز می‌شود. سه‌شنبه آینده فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی به نمایش در می‌آید تا ببینیم در حد و اندازه‌های پیروز نخل طلا یا یکی از سایر جایزه‌های اصلی جشنواره است یا نه.

بیشتر از فرهنگ و هنر