پس از ۱۱ روز جنگ، سرانجام آتشبس به آخرین خشونت میان اسرائیل و جناحهای مسلح فلسطینی در غزه پایان داد. سپس، این بحث در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی مطرح شد که کدام طرف مقصر اصلی وقوع این درگیری بود و آیا در این میان کسی مرتکب جنایات جنگی شده است یا خیر؟
با این حال، برخی از رسانههای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشر و شماری از طرفها در قبال جنگ اخیر واکنش متفاوتی از خود نشان دادند و برای توصیف آنچه اتفاق میافتاد چنان عبارات و واژگانی را بهکار میبردند که نشان از تغییر لحن آنها در برابر اقدام های اسرائیل داشت. این تغییر موضع، خشم مقامهای اسرائيل را برانگیخت و آنها را وادار به انجام عمل تلافیجویانه مستقیمی علیه رسانههای بینالمللی در غزه کرد. در نتیجه، روز شنبه ۱۵ ماه مه، اسرائیل یک ساختمان ۱۵ طبقه در شهر غزه که مقر رسانههای خبری از جمله شبکه الجزیره و آسوشیتدپرس بود و روزنامهنگاران محلی و بینالمللی را در خود جای میداد، هدف حمله قرار داد. هرچند این اولین باری نیست که اسرائيل به عمد به روزنامهنگاران یورش میبرد، اما حمله اخیر نشاندهنده تلاش نافرجام اسرائیل برای خاموش کردن صداهای در حال افزایش در مورد شرایط ناگوار ناشی از سیاستهای اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین است. البته اسرائیل زمانی دست به این اقدام زد که سانسور شدید اسرائيل موفق به خاموش کردن این صداها نشدند.
صحنههای دلخراش اجساد سوخته ۶۰ کودک از حداقل ۲۱۲ فلسطینی که در حملات اخیر اسرائیل بر نوار غزه کشته شدند، خانهها و ساختمانهای ویران شده و خانوادههایی که از ترس جنگ از خانههایشان فرار میکردند، پدیده جدیدی در فلسطین نیست. حتی روزنامهنگاران نیز که شاهد جنگهای اسرائیل در غزه، لبنان و مناطق دیگر خاورمیانه بودهاند، بهرغم حضور در میدان جنگ، از نظر عاطفی احساس امنیت میکردند.
آنچه نسبت به جنگ اخیر غزه، جدید و از نظر کیفی متفاوت است، انتقاد تحلیلی شدید علیه اسرائیل و سیاست آمریکا است که طی چندین دهه گذشته میلیاردها دلار را در چارچوب حمایت نظامی بیقید و شرط همهساله برای اسرائیل فراهم کرده است. واکنش بیسابقه و اصطلاحات غیر متعارف بسیاری از رسانههای بینالمللی در توصیف جنگ غزه، مقامهای اسرائيلی را دچار نگرانی کرد. روزنامهنگاران و کارشناسان مراکز مطالعات واشینگتن و حتی برخی از اعضای کنگره آمریکا از واژگان غیرمعمولی برای توصیف درگیری اسرائیل و فلسطین استفاده کردند و اعتراضهای گستردهای در خیابانهای شهرهای بوستون، شیکاگو، نیویورک، لسآنجلس، واشینگتن دیسی، میامی، پورتوریکو، کلیولند و اوکلاهما علیه عملکرد اسرائيل راهاندازی شد و عبارتهایی که در گذشته در مورد «حق اسرائیل برای وجود» و «یهودستیزی» به کار برده میشد، جای خود را به سمت اعتراف جدیدی به حقوق فلسطینیها واگذار کرد. معترضان، عبارتهای بیپیشینهای همچون «آپارتاید»، «غصب اراضی» و «پاکسازی قومی» را در شعارهای خود علیه اسرائیل مورد استفاده قرار دادند.
حتی قبل از حمله به غزه، گفتمان بینالمللی از حمایت از دولت اسرائیل و توجیه اقدامهایش در حال فاصله گرفتن بود. دیدهبان حقوق بشر در گزارش ویژهای که منتشر کرد مقامهای اسرائیلی را به دلیل جنایتهای تبعیضآمیز، آزار و شکنجه نهتنها در قبال ساکنان سرزمینهای اشغالی، بلکه علیه عربهایی که در قلمرو اسرائيل زندگی میکنند، مقصر قلمداد کرد و این نخستین باری بود که یک سازمان بینالمللی حقوق بشر، در مورد اسرائيل چنین نتیجهگیری کرد.
رسانههای بینالمللی علاوه بر اینکه حمله خشونتآمیز اسرائیل به معترضان در مسجدالاقصی در بیتالمقدس را تحت پوشش رسانهای گسترده قرار دادند، تظاهرات مردمی در شهرهای دیگر فلسطین در اعتراض به تلاش اسرائيل برای اخراج خانوادههای فلسطینی از محله شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی را نیز به طور فراگیر بازتاب دادند. در نتیجه، منعکس کردن سیاست تبعیضآمیز اسرائيل و عملکرد آن با غیرنظامیان، روابط عمومی اسرائيل با جهان را دچار فاجعه کرد. حتی اتاقهای فکر پرنفوذ آمریکا لحن خود را تغییر دادند و استفاده از عبارتهای قبلی «راه حل دو کشور» و «روند صلح» که تلآویو و واشینگتن برای توجیه وضعیت موجود حمایت ایالات متحده از اشغال نظامی اسرائیل، همواره به آن اتکا دارند را کنار گذاشتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی چارچوبی را برای سیاست جدید متمرکز بر حقوق و آزادیهای برابر برای فلسطینیها و اسرائیلیها که در قلمرو یک کشور و تحت حاکمیت اسرائيل زندگی میکنند، ارائه کرد. هرچند درخواست برابری، عدم تبعیض و حقوق بشر به عنوان ارزشهای اساسی جهانی قابل انکار نیستند، اما این پیشنهاد بر اسرائيل ضربهای شدید وارد کرد.
تغییر جهتگیری برای تاکید بر لزوم برخورداری فلسطینیان از حقوق برابر، حتی در بیانیههای دولت آمریکا نیز به صراحت مشهود است، طوریکه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اعلام کرد که اسرائیلیها و فلسطینیها باید به طور یکسان از «برابری، آزادی، امنیت، رفاه و دموکراسی» برخوردار باشند.
البته عدهای تا به حال به گفتمان دیرین پایبند هستند و از پذیرفتن تشخیص سیاست تبعیض، به بهانه اینکه «صلح» را دشوارتر خواهد کرد، خودداری میکنند و تاکید دارند که باید در مورد میزان «آسیب اخلاقی» صحبت نشود زیرا «این امر نمیتواند تفاوتی را ایجاد کند».
تکامل گفتمان و تغییر تصویر تخیلی مبنی بر اینکه اسرائیل «سرزمینی بدون مردم، برای مردمی بدون سرزمین» است، بنا به دلایل و عوامل متعددی از جمله توانایی فلسطینیان در ارائه گزارشهای مستندی از واقعیت تلخ زندگی روزمره ملت فلسطین زیر سایه فشار و اشغال نظامی اسرائيل، از طریق شبکههای اجتماعی برای مخاطبان در سطح بینالمللی، به نمادی از واقعیت اشغال نظامی و علمکرد تبعیضآمیز تبدیل شده است.
تنوع فزاینده اخیر کارمندان در وزارت امور خارجه، کنگره و رسانههای آمریکا، که شامل سیاهپوستان، مسلمانان و اعراب نیز میشود، عامل دیگری در این پیشرفت به شمار میرود. شباهت بین اقدامهای خشونتآمیز برخی از نیرویهای امنیتی در آمریکا علیه شهروندان آفریقاییتبار و عملکرد نظام اسرائیل علیه فلسطینیها، ماهیت دولت اسرائیل را برای نسل جدید بیشتر از پیش آشکار کرده است.
هرچند هواداران اسرائیل و متحدان آنها در بخش صنایع دفاعی نظامی آمریکا همچنان بر کنگره و قوه مجریه نفوذ و تسلط دارند، اما توجیه حمایت از یک نظام ناسیونالیست و نژادپرست، در جامعه متنوع و متشکل از نژادهای مختلف و گرایشهای متعدد مذهبی آمریکا که بر عدالت اجتماعی و برابری نژادی تاکید دارد، عملا دشوار است. از اینرو، صحبت در مورد حقوق بشر برای سراسر مردم جهان، به استثنای فلسطینیها، از این بیش نمیتواند مفهوم و معنای داشته باشد. بنابراین، میتوان گفت که تغییر گفتمان جهانی درباره اسرائیل، دیر یا زود، منجر به تغییر سیاست در قبال اسرائيل خواهد شد.