هفته گذشته با خبر شدیم استیفن راس، بازرگان میلیاردری که شخص پشت پرده برندهایی مانند اکوئیناکس و سول سایکل است، قصد دارد روز نهم اوت در خانهاش در ساوتهمپتون مراسم جمع آوری کمک مالی برای دونالد ترامپ برگزار کند. در زمان انتشار این خبر اسم راس آنچنان شناخته شده نبود، ولی شرکتهایی که با ثروت او بوجود آمدهاند بدون شک برای همه شناخته شده است.
اکوئیناکس (باشگاه بدن سازی) و بخصوص سول سایکل (باشگاه رکابزنی) (که تنها بخش کوچکی از فهرست شرکتهای راس را تشکیل میدهند) در میان بقیه بیشتر به چشم میآیند، احتمالا به خاطر اینکه این شرکتها نوع خاصی از باور و منش زندگی را تداعی میکنند -- زندگی در شهرهای بزرگ، رای دادن به لیبرالها، خبرگان تحصیل کردهای که معتقدند سرمایه داری ریشه همه شرهاست ولی حاضرند به نام محافظت از خود برای یک کلاس رکاب زنی ۲۸ پوند پول خرج کنند -- که کاملا مخالف پایه های اجتماعی رئیس جمهور به نظر میرسد. همچنین باید اشاره کرد که هم اکوئیناکس و هم سول سایکل مراسم افتخار دگرباشان را جشن گرفتند، در حالیکه دولت ترامپ در موارد متعدد به حقوق آنها دست درازی کردهاست.
زیاد طول نکشید تا چهرههای معروفی مانند کریسی تایگن و جاناتان ون نیس اعلام کردند که عضویتشان در اکوئیناکس را کنسل خواهند کرد. دیگران (سوفیا بوش، میکا برژینسکی) گفتند که دیگران هیچگاه در کلاسهای دوچرخه سواری سول سایکل شرکت نخواهند کرد. این دو شرکت در بیانیهای مشترک از راس و مراسم جمع آوری کمک مالی تبری جستهاند، اما به نظر میرسد این بیانیه نتوانسته به این جنجال پایان دهد. تظاهرات کنندگان در صدد بودند روز جمعه بعد از ظهر در هالیوود غربی جلوی یک شعبه اکوئیناکس جمع شوند. سول سایکل نیز همانجا شعبه دارد.
این اتفاقات زمانی روی میدهد که خواکیم کاسترو، نماینده کنگره از تگزاس در توییتی فهرست حامیان مالی ترامپ در شهر سنآنتویوی این ایالت را که به گفته او حداکثر میزان مجاز کمک مالی در سال ۲۰۱۹ (بر اساس قانون فدرال) را داشتهاند، منتشر کرده است. او که خود اصالتا اهل سن آنتونیو است، نوشت: «غم انگیز است که این تعداد از مردم سن آنتونیو بیشتر از حد مجاز به دونالد ترامپ کمک کردهاند. کمکهای آنها به کارزار نفرت پراکنی که مهاجران اسپانیاییتبار را "مهاجم" میخواند کمک میکنند».
فهرست کاسترو اطلاعات جزئی درباره فعالیتهای حرفهای کمک کنندگان نیز ارائه میدهد؛ اطلاعاتی مانند نام شرکتهایشان. معنی آن مشخص بود: اگر در این شرکتها پول خرج کنید، در واقع به کمپین دونالد ترامپ کمک مالی کردهاید. فهرست کاسترو و اقدام افرادی که گفتهاند دیگر پولی در شرکتهایی که بودجهشان را از راس میگیرند خرج نمیکنند با واکنشهای زیادی مواجه شدهاست. از جمله افرادی که فریاد ظهور مجدد مککارتیسم سر دادهاند.
توییتی در واکنش به بیانیه اعلام تبری سول سایکل از راس میگوید: «این نشان میدهد چپ تا چه اندازه مغشوش شدهاست. این شکار جادوگر با روش مک کارتیستی که راه انداختهاند، برای کشور مضر است». در توییتی دیگر در پاسخ به توییت مایکل مور درباره سول سایکل میخوانیم «اکثریت خاموش و نه چندان خاموش علیه این تجسم مدرن مککارتیسم به پا خواهند خواست». شخص دیگری نوشته «چپ اکنون نماد همه آن چیزی است که خود مدعی نفرت داشتن از آن است». فهرست کاسترو همچنین متهم شده به «نمایندگی شکل جدیدی از مککارتیسم» و یا «مشارکت در مککارتیسم».
مقایسه بایکوت سول سایکل و اکوئیناکس و فهرست کاسترو با مککارتیسم بنا به دلایل متعددی بیمعنی است. بگذارید با اصل داستان آغاز کنیم: جوزف مککارتی در سال ۱۹۴۶ به عنوان سناتور ویسکانسین انتخاب شد. بدنامی او به خاطر این است که مدعی شد کمونیستها در حکومت آمریکا نفوذ کردهاند.
نتیجتا وی دست به یک سری تحقیقات تکان دهنده زد که هدف آن افشای کمونیستها و تخریب چهره عمومی برخی از مقامات بود و نهایتا به از کار بیکار شدن بعضی از این افراد انجامید. در نهایت در سال ۱۹۵۴ مککارتی در جلسات بازرسی ۳۶ روزهای که از تلویزیون پخش میشد، افرادی در ارتش آمریکا را متهم کرد. او به نتیجهای نرسید و پس از آن مورد انتقاد شدید سنا قرار گرفت.
اصطلاح مککارتیسم هر چند در ارجاع به دوره مشخصی از تاریخ (دوران اوج موج دوم ترس سرخ در آمریکا) به کار برده میشد، ولی از آن زمان تا به امروز از این اصطلاح برای اشاره به هرگونه تلاشی برای بدنام کردن کسی با تخریب چهرهاش -- به خصوص با ادعاهای بیاساس -- استفاده میشود. همچنین آبروریزی عمومی نیز از این اصطلاح برداشت میشود. به نظر میرسد ارتباط بایکوت سول سایکل و اکوئیناکس و فهرست کاسترو با مککارتیسم از همین جنبه سرچشمه گرفته است. اما این قیاس بیمعنی است.
هم در مورد بایکوت سول سایکل و اکوئیناکس و هم در مورد فهرست کاسترو باید در نظر داشت که در ایالات متحده فهرست اهدا کنندگان کمکهای مالی سیاسی در دسترس عموم است. کمیته انتخابات فدرال (FEC) یک نهاد مستقل دولت فدرال آمریکاست که اطلاعات مربوط به مسائل مالی کمپینهای سیاسی را در وبسایتی که به این کار اختصاص داده شده، در اختیار عموم قرار می دهد. هر کسی میتواند اهدا کننده یا سیاستمدار خاصی را در این سایت جستجو کند و اطلاعات مربوط به او را بیابد.
به عنوان مثال یک جستجوی جزئی در وبسایت کمیته انتخابات فدرال نشان میدهد که شرکت دونالد ترامپ برای ریاست جمهوری روز ۱۹ مارس از صندوق پیروزی سیاسی آمریکا وابسته به انجمن ملی اسلحه مبلغ ۵۰۰۰ دلار کمک دریافت کردهاست. این وبسایت همچنین به ما میگوید که جناح سیاسی انجمن ملی اسلحه آمریکا از ابتدای سال ۲۰۱۹ تا کنون ۵ میلیون دلار کمک مالی دریافت کردهاست. به عبارت دیگر، اطلاعات مربوط به تبادلات مالی کمپینهای سیاسی بینش بینهایت مهمی درباره وضعیت سیاسی آمریکا به دست ما میدهد. استفاده از این دادهها تنها حق مردم نیست بلکه گامی است حیاتی در راستای اطلاع رسانی رضایت بخش به رای دهندگان.
باید به این نکته اشاره کرد که ریشه مککارتیسم ادعاهای بیاساسی بود که توسط حکومت مطرح میشد و زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میداد. در مورد بایکوت سول سایکل و اکوئیناکس مساله برعکس است: این بایکوت توسط افرادی راهاندازی شده که از اطلاعاتی که در دسترس عموم قرار دارد استفاده کرده اند تا یک فرد قدرتمند (استیفن راس که نفوذی بسیار فراتر از جهان تمرینهای ورزشی دارد) را مجبور به پاسخگویی کنند.
در مورد فهرست کاسترو ممکن است بعضیها نسبت به ابزار آن (گزارشی از وابستگیهای سیاسی افراد که در اختیار عموم قرار گرفت) ناخشنود باشند و این ناخشنودی برحق است. بدون شک میتوان گفت توییت کاسترو افراد اهدا کننده را در مرکز توجه همگان قرار داد. این کار با ارائه اطلاعات در سایتی که همه میتوانند در آن جستجو کنند، فرق میکند. همچنین میتوان گفت کسانیکه در فهرست کاسترو برجسته شدهاند اهدا کنندگان مبالغ هنگفت نیستند (به خاطر محدودیتهای فدرال بر میزان مجاز کمک مالی) و درست یا عادلانه نبود که اسم آنها علنی ابراز شود.
درباره میزان حفظ حریم خصوصی که اهدا کنندگان کمکهای سیاسی، فارغ از اینکه وابستگیهای سیاسی آن ها، میتوانند انتظارداشته باشند، میتوان بحث کرد. ولی اگر قرار باشد این بحث فایده ای داشته باشد باید در این گفتگو از تشبیه آن به مککارتیسم پرهیز کنیم.
© The Independent