شکوفه‌های آخر فصل؛ استعدادهایی که با گذر عمر کشف می‌شوند

نگاهی به کتاب «دیر شکفتن: قدرت صبر در جهان شیفته موفقیت زودهنگام» از ریچارد کارل­گارد

مجله‌های معروفی مانند فوربس، هر سال فهرست کارآفرینان و سرمایه‌داران زیرسی سال را منتشر می‌کنند- Pexels

اگر کسی قبل از ۳۰ سالگی شغل و مهارت مناسبی پیدا نکرده باشد، معمولاً در نگاه اطرافیانش آدم تلف شده‌­ای است. شرکت­‌های بزرگ هم به کارمندان جوان‌شان بیشتر فرصت می‌دهند تا کارمندان میان­سال، چون فکر می‌کنند که جوانان قدرت خلاقیت و نوآوری بیشتری نسبت به کارمندان بزرگسال دارند. انگار خلاقیت و دستاورد با جوانی گره خورده است. 

اما ریچارد کارل­گارد، ناشر مجله معروف «فوربس» در آمریکا، در کتاب جدید خود می‌کوشد که ذهنیت ما را نسبت به رابطه جوانی و خلاقیت تغییر دهد و با ارجاع به تحقیقات علمی، نشان می‌دهد که انسان در هر سنی می‌تواند استعدادهای جدید خود را کشف کند و به موفقیت برسد. او سرگذشت ده‌ها کارآفرین، نویسنده، و دانشمندی را نقل می‌کند که در دهه‌های سی، چهل و پنجاه عمر، علاقه‌مند مشاغل جدید شدند و در کار خود به موفقیت دست یافتند.

خوب است به داستان «جوآن» توجه کنیم. جوآن شاگرد متوسط مدرسه خود بود و در جوانی مشاغل خیلی معمولی مانند تدریس زبان انگلیسی داشت. او در جوانی به افسردگی شدید دچار شد و با دختر کوچکش، از شوهر زورگو و آزارگرش جدا شد. جوآن در باره وضعیت مالی‌اش در آن سال‌ها می‌گوید که در حد یک بی‌خانمان، فقیر و فاقد مهارت بود. اما بعد احساس کرد که استعداد خاصی در روایت تخیلات جادویی کودکانه دارد. جوآن در سی سالگی اولین کتاب داستانی‌اش را  تمام کرد و دو سال بعد یک ناشر کوچک رمان او را در ۱۰۰۰ نسخه چاپ کرد. پنج ماه بعد، جهان با یک استعداد جادویی، با یک قصه­‌گوی مسحور کننده آشنا شد: جی.کی. رولینگ، خالق رمان‌های محبوب هری پاتر.

کارل­گارد می‌گوید که جامعه آمریکا شیفته جوانان با استعداد و نابغه «سلیکون ولی»، مانند مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک است. مجله‌های معروفی مانند فوربس، هر سال فهرست کارآفرینان و سرمایه‌داران زیرسی سال را منتشر می‌کنند. 

نویسنده می‌گوید که علاقه شدید خانواده‌ها به کسب موفقیت و دستاوردهای فرزندان‌شان در دوره جوانی، فشار بزرگ مالی و اقتصادی بر آن‌ها تحمیل کرده است. علاوه بر هزینه‌های بالای دانشگاه‌های خوب، بچه‌های با استعداد زیر فشار توقعات خانواده و جامعه دچار مشکلات روانی شدید می‌‌شوند و حتی خودکشی می‌کنند.

اما  کارل­گارد در کتاب خود نگاه قدیمی‌تری به موفقیت و سن دارد. به گفته او، لازم نیست که همه مانند زاکربرگ و بیل گیتس نام‌شان در جوانی در لیست میلیاردرها و چهره‌های موفق کارآفرین قرار گیرد. او موفقیت و کشف استعداد و توانایی را همانند «گام برداشتن در یک مسیر کُند و زمان­گیر توصیف می‌کند.»

به گفته او، «کشف استعداد و موفقیت تاریخ انقضا ندارد. آینده ما را با مداد نوشته‌اند؛ بر سنگ حک نکرده‌اند. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر برخی از توانایی‌های خود را از دست ‌دهیم، می‌توانیم توانایی‌های دیگری، شاید بهتر از گذشته، به دست آوریم.»

خلاصه، «خلاقیت قلمرو انحصاری جوانان نیست. برخی نیاز به زمان، تجربه و سعی و خطا دارند تا راه خود را بیابند و استعداد‌های درونی خود را کشف کنند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کارل­گارد به فرهنگ‌های باستانی اشاره می‌کند که در آن، رابطه مستقیمی میان بلوغ فکری و خردمندی، با گذر عمر و  کسب تجربه وجود دارد. او به جای تأکید بر سن و استعداد خارق‌العاده، می‌گوید: «موفقیت و دستاورد ما در ماراتن زندگی، رابطه نزدیکی با استقامت، پشتکار، صبر، و شخصیت واقعی ما دارد.»  

نویسنده با ارجاع به تحقیقات علمی، می‌گوید که برخی از ویژگی‌ها و توانایی‌های موثر انسانی، در اثر رشد مغز به به دست می‌آید. در اواسط عمر، «بخش پیشین مغز که مسئولیت کنترل فعالیت‌های عالی مغز مانند محاسبه احتمالات، تنظیم عواطف، و تعیین اهداف را دارد، بیشتر فعال می‌شود.»

کارل­گارد می‌گوید که متوسط عمر کارمندان شرکت‌های بزرگ فناوری مانند فیسبوک و گوگل، ۲۷ و ۳۰ سال است. اما این بی‌توجهی به کارمندان و استعدادهای میان­سال، شرکت‌ها را از داشتن کارمندانی محروم می‌کند که ویژگی‌های آنان را نمی‌توان در نسل جوان یافت. این ویژگی‌ها، چیزهایی مانند خردمندی، شفقت، دوراندیشی، و بزرگ‌بینی است که در اثر تجربه و طول عمر به دست می‌آید.

نویسنده در اینجا صرفاً به دنبال توصیه‌های اخلاقی برای شرکت‌های فناوری و مالی نیست. او با اشاره به سرگذشت دایان گرین، مدیر بخش «Google Cloud» که در ۳۳ سالگی به دنبال مهندسی کامپیوتر رفت و در ۴۳ سالگی یکی از موفق‌ترین شرکت‌های نرم افزاری را راه‌اندازی کرد، به مخاطبان کتاب خود می‌گوید که ما در طول زندگی باید استعدادهای مختلف خود را کشف کنیم و از نو خود را بیافرینیم. به گفته او، اقتصاد جهان به گونه‌ای است که افراد در طول عمر باید مشاغل گوناگونی بیاموزند.  

نگاه نویسنده به استعداد و توانایی افراد خیلی خوشبینانه است. این خوشبینی در روانشناسی مثبت­‌‌گرا و کتاب‌های پرفروش عامه خیلی تبلیغ می‌شود. به نقل از کتاب، ما گاهی به دلایل مختلفی، مانند مشکلات خانوادگی، موقعیت اجتماعی-اقتصادی، رشد دیرهنگام فکری، ازدواج و...، از بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌ها در خود در دوره جوانی بازمی‌مانیم. معلم‌ها یا والدین ما خیلی سریع نتیجه می‌گیرند که استعداد علوم تجربی یا نویسندگی نداریم. اما در طول زندگی می‌توانیم استعداد و ظرفیت خود را در عرصه‌های مختلف آزمایش کنیم و آن را دنبال کنیم.

کارل­گارد بر اساس تجارب زندگی خود می‌گوید که جامعه نباید ما را به شکلی از پیش تعیین شده، به سوی حرفه‌های مشخص و مطابق ذوق عمومی سوق بدهد، بلکه باید استعداد و حرفه مورد علاقه خود را در طول زندگی و بر اساس تجارب و کشف‌های شخصی پیدا کنیم. در این مورد، نباید نگران سن و تغییر شغل باشیم. مکانیک و مهندس معمولی ۳۰ ساله امروز، شاید نقاش و کارآفرین موفق ۵۰ ساله فردا باشد.

مشخصات کتاب:

ریچارد کارل­گارد/دیر شکفتن: قدرت صبر در جهان شیفته موفقیت‌های زودهنگام/انتشارات کرنسی/۳۰۴ص/۲۰۱۹.

بیشتر از کتاب