همه‌کاره‌ها موفق‌تر از متخصص‌ها

نگاهی به کتاب «گستره» از دیوید اپستین

برخلاف تصور عموم، از این شاخه به آن شاخه پریدن آنقدر هم بد نیست-STEPHANE DE SAKUTIN / AFP

در دنیای تخصصی امروز، کسی از تغییر حرفه و شغل حمایت نمی‌کند، چون نه‌تنها در این اقتصاد ناپایدار و هزینه‌های بلند آموزش به‌صرفه نیست، بلکه به گمان اغلب، فرد با از این شاخه به آن شاخه پریدن به‌ جایی نمی‌رسد. خانواده‌ها با همین تصور تلاش می‌کنند که فرزندانشان در دوران مدرسه علاقه و استعداد خود را در یک ‌رشته مشخص دریافته و عمر خود را برای کسب موفقیت صرف آن سازند. کسانی که یک‌باره مسیر شغلی خود را عوض کرده و به دنبال حرفه و دانش دیگری می‌روند، «سربه‌هوا» و «دمدمی‌مزاج» تصور می‌شوند.

ولی تجربه نشان می‌دهد که چنین افرادی الزاماً با شکست و بن‌بست کاری روبه‌رو نمی‌شوند. من کسی را می‌شناسم که قبلاً دانشجوی سینما بود ولی پس از فراغت به دنبال شغل وکالت افتاد و وکیل مدافع موفقی هم شد. دیوید اپستین، نویسنده کتاب «گستره» از افرادی که در طول زندگی حرفه‌ای خود شغل‌های مختلفی را انتخاب می‌کنند، دفاع کرده و آنان را نسبت به افرادی که انرژی و وقت خود را صرف یک تخصص می‌کنند، موفق‌تر می‌داند. فردی شغل و حرفه‌ای را انتخاب می‌کند، اما بعداً میل و توانایی خویش را در آن نمی‌بیند. به گفته او، «ما خود را در جریان تجربه و کار کشف می‌کنیم و نه در تئوری.»

به گفته هرمنیا ایبرا، استاد دانشکده تجارت دانشگاه لندن، «ما در خود امکان‌های مختلفی داریم و این امکانات با سعی و خطا کشف و پرورش می‌یابد.»

اپستین از رشته علوم زمین و محیط‌ زیست فارغ‌التحصیل و برای تحقیق راهی اقیانوس آرام شد، اما بعداً در آزمایشگاه دریافت که به زندگی دانشگاهی علاقه‌ای ندارد و می‌خواهد نویسنده شود. قبل از این ‌که نویسنده‌ای پرفروش و معروفی شود، گزارشگر حوادث و جرائم برای یک مجله زرد در نیویورک شد، و خیلی زود آنجا را ترک کرد و کار خود را به‌عنوان نویسنده ارشد در مجله معروف «اسپورت ایلستریتد» آغاز نمود. او اعتراف می‌کند که در این مسیر نگران قضاوت اطرافیانش بود و نمی‌خواست دیگران تصور نمایند که انتخاب‌های شغلی‌اش پر از اشتباه بوده است.

اپستین در این کتاب بر این نظر است که «وقف زمان و انرژی به یک کار الزاماً به موفقیت منجر نمی‌شود... افراد متخصص بخش کوچکی معضل را می‌بینند.» او در فصل «فریب خوردن از متخصصین» نمونه‌های زیادی از اشتباهات کارشناسان باهوش و کار بلد را نقل می‌کند که متوجه نقایص کار خود نشدند. چون تخصص محدوده دیدشان را باریک ساخته و متوجه راه‌حل‌های بیرونی نگردیدند. در اینجا، برای تائید این گفته نویسنده می‌توان به بحران مالی سال ۲۰۰۸ اشاره کرد که چند ماه قبل از آن کمتر متخصص مالی و اقتصادی، رکود جهانی و سقوط بانک‌ها و مؤسسات مالی را پیش‌بینی می‌کرد.

اپستین تصور می‌کند که افرادی با تجارب متنوع کاری، می‌توانند بهتر از افراد متخصص از زاویه‌های مختلف به قضایا بنگرند و به کمک تجارب خود از حوزه‌های دیگر، شیوه‌های متفاوت برای حل مسائل یابند. یک مهندس سدسازی اگر تجربه کار و دانش را در حوزه محیط‌ زیست داشته باشد، بهتر از یک مهندس دیگر متوجه زیان‌های زیست‌محیطی بندهای آبگردان می‌‌شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

استیو جابز، بنیان‌گذار شرکت اپل، در سخنرانی معروف خود در دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۵ گفت که تجارب متنوع افراد در یکجایی به هم پیوند می‌خورند. او به تجربه خود از شرکت در کلاس تابستانی خوشنویسی دانشگاهش اشاره نمود که محصور زیبایی این هنر شد و ۱۰ سال بعد، از آن در تایپوگرافی نخستین کامپیوتر مکینتاش بهره گرفت. به گفته او، «زیبایی خطوط و فضاها در خوشنویسی فراتر از درک هر علمی است.»

از نگاه نویسنده، برخی کارها، مانند مهندسی قطعات ماشین، «محیطی مساعد» برای تخصصی شدن دارند، چون تمام اطلاعات و شیوه‌ها فراهم است و فرآیند کار تکراری است. ولی برخی کارها «محیطی غیرقابل‌پیش‌بینی» دارند که اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری موجود نیست، محیط خیلی دینامیک بوده، قضاوت‌ها و دیدگاه‌ها احتمالاً نسبی و از دقتی کمتر برخوردارند. در اینجا فراتر از تخصص، نیاز به ذهن تحلیلی و انتقادی است که از نظر اپستین در سیستم آموزشی خلأ آن احساس می‌شود.

او از جیمز فلن، استاد دانشگاه نیوزیلند، نقل می‌کند که «بهترین دانشگاه‌ها هوش انتقادی را در دانشجویان پرورش نمی‌دهند. آموزش دانشجویان خیلی محدود و محصور به تخصصشان است و ابزار تحلیل جهان مدرن را به دست نمی‌آورند.»

اپستین می‌گوید که دانشجویان فعلی به‌مراتب نسبت به نسل‌های پیشین چند گام پیش‌اند و سروکار بیشتری با مفاهیم و مسائل پیچیده و انتزاعی دارند، اما نظام آموزشی به‌ گونه‌ای است که دانشجویان را توسط قاعده‌ها و رهنمایی‌های گسترده برای یک‌رشته خاص آماده می‌سازد ولی آنان هوش انتقادی و تحلیلی فراتر از درس‌های تخصصی در مدرسه و دانشگاه به دست نمی‌آورند. گویا آنان فقط کارگرانی برای پیشبرد مشاغل هستند.

دانشجو فوت‌وفن رشته خود را بلد می‌شود اما در دنیای بزرگ‌تر درک وی از مسائل ساده و ناسنجیده باقی می‌ماند. مثلاً، در میان کسانی که به تئوری‌های توطئه‌ باور دارند یا فریب سخنان اغراق‌آمیز و بی‌پایه سیاستمداران پوپولیست را می‌خورند، افرادی با تحصیلات بالا و صاحب تخصص نیز حضور دارند.

اپستین نمی‌خواهد خواننده تصور کند که این کتاب علیه تخصصی شدن دانش است. به ‌هر حال، کارآفرینان و کارمندان موفق در رشته‌های خود ممتاز و صاحب‌تجربه‌اند. این کتاب بیشتر از خواننده می‌خواهد که ذهنیت و دانش خود را از موضوعات گسترده سازد و از شکست در یک ‌رشته و تغییر حرفه نهراسد. از نظر او، تجارب گسترده و ذهنیت تحلیلی و میان‌رشته‌ای به موفقیت افراد کمک می‌نماید. البته، اصل بنیادین موفقیت هنوز هم «هزاران ساعت زحمت» در یک‌رشته است ولی تا زمانی که فرد خود را در شغلی کشف نکند، نمی‌تواند توانایی‌های درونی خود را شکوفا کند.

مشخصات کتاب: دیوید اپستین/گستره: چرا همه‌کاره‌ها در دنیای تخصصی‌شده موفق‌ترند/ انتشارات ریورهدبوکس/۳۵۲ ص/۲۰۱۹

بیشتر از کتاب