ماجراجویی هسته‌ای ایران؛ هزینه کلان، دستاورد «هیچ»

اختلاف ارقام اعلام شده از سوی مقامات جمهوری اسلامی در مورد هزینه‌های برنامه‌های هسته‌ای به چند میلیارد دلار می‌رسد

عکاسان در حال عکاسی از نیروگاه بوشهر در سال ۲۰۱۰-ATTA KENARE / AFP

«نیروگاه هسته‌ای بوشهر با هزینه گرانی تمام شد و باید به سمتی برویم که هیچ‌وقت نیازمند متخصصین روسی در صنعت هسته‌ای نباشیم». این اظهارات سال گذشته شهروز برزگر، یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، نمونه‌ای از برآورد چهره‌های درون حاکمیت از پروژه‌ای است که اجرای آن بیش از سه دهه به طول انجامید و منابع مالی هنگفتی برای آن هزینه شد.

رقم دقیق هزینه‌های انجام شده برای نیروگاه بوشهر در محل تلاقی سه گسل‌ زلزله‌خیز و با سهم دو درصدی در تامین برق مورد نیاز کشور (در حالی که ۱۵ درصد از تولید برق کشور از طریق خطوط انتقال فرسوده و نگهداری بد هدر می‌رود) هیچگاه اعلام نشد، اما علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در بهمن‌ماه ۱۳۹۵ هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار اعلام کرد. موسسه کارنگی نیز با اشاره به تغییر نرخ ارز در طول سال‌های طولانی به تعویق افتادن تحویل این پروژه، هزینه آن را ۱۱ میلیارد دلار برآورد کرده است.

فعالیت نیروگاه بوشهر پس از تحویل در سال ۱۳۹۲، بارها با وقفه مواجه شد و اکنون محمود جعفری، معاون سازمان انرژی اتمی ایران از احتمال تعطیلی آن در سال جاری خبر داده است. دلیل آن هم محدودیت‌های ارزی و بانکی و کمبود منابع و تجهیزات اعلام شده که مهر تاییدی بر همکاری روسیه با آمریکا در پیروی از تحریم‌ها علیه ایران است. چرا که تامین منابع مورد نیاز این نیروگاه هسته‌ای بر عهده سازنده آن یعنی روسیه است.

خبر تعطیلی احتمالی نیروگاه هسته‌ای بوشهر بار دیگر این پرسش را مطرح می‌کند که آیا هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با منافع و دستاوردهای آن تناسب دارد؟

اختلاف رقم‌های نجومی

هزینه فعالیت‌های هسته‌ای ایران نیز مانند پیشینه آن مبهم است. تناقض‌گویی‌ها و اختلاف عدد و رقم‌های اعلام شده از سوی مقامات به اندازه‌ای زیاد است که گاه اختلاف ارقام به چند میلیارد دلار می‌رسد.

برای مثال محمد سعیدی، معاون اسبق سازمان انرژی اتمی هزینه برنامه‌های هسته‌ای ایران را کمتر از دو میلیارد دلار اعلام کرده بود.

اما صالحی پنج سال قبل هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار و هزینه تاسیسات هسته‌ای نطنز و اراک را دو و نیم میلیارد دلار اعلام کرد. او در اسفند ۱۳۹۹، در گفت‌و‌گو با ایرنا مدعی شد کل هزینه ۳۰ سال گذشته سازمان انرژی اتمی ۵.۶ تا ۷ میلیارد دلار بوده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

صالحی در همین مصاحبه به ایرنا می‌گوید که نیروگاه بوشهر پنج میلیارد دلار می‌ارزد و ۷۰۰ میلیون دلار در سال ارزش افزوده ایجاد می‌کند. به این معنی که با تعطیلی نیروگاه بوشهر همین میزان سرمایه و به گفته او «ارزش افزوده» از بین می‌رود.

این در حالی است که محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور سابق ایران در یادداشتی درباره خروج امریکا از برجام نوشته بود، «بیش از ۳۰ میلیارد دلار تاسیسات هسته‌ای متوقف یا از دور خارج شد.»

در تایید هزینه های هنگفت برنامه‌های هسته ای ایران؛ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی پس از امضاء برجام در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی، رئیس‌جمهور نوشت: «در برابر معامله انجام شده، هزینه‌های سنگینی پرداخت شده است.»

برخی منابع امنیتی در اسرائیل نیز هزینه ساخت و نگهداری تاسیسات هسته‌ای ایران را ۴۰ میلیارد دلار برآورد می‌کنند.

خسارت ناشی از ماجراجویی هسته‌ای

سرمایه‌گذاری کلانی که برای ماجراجویی هسته‌ای جمهوری اسلامی انجام شده نه تنها تا امروز کوچکترین منفعتی برای مردم ایران نداشته، بلکه صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران آسیب زده و خسارت به بار آورده است. خزانه‌داری آمریکا در سال ۱۳۹۴ حجم این خسارت‌ها را ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده بود.

موسسه کارنگی نیز در سال ۱۳۹۲ خسارت ناشی از ماجراجویی هسته‌ای جمهوری اسلامی به ویژه در بخش کاهش درآمدهای نفتی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی را ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد کرد.

این برآورد خسارت پیش از به دست آمدن توافق هسته‌ای بود. روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی در دی‌ماه ۱۳۹۵ (پس از اجرای برجام)، نوشت که هزینه تحریم‌های ناشی از برنامه‌های هسته‌ای برای ایران ۴۰۰ میلیارد دلار بوده است. 

با این وجود مقامات جمهوری اسلامی همچنان بر دنبال کردن برنامه‌های هسته‌ای و بومی‌سازی آن در حالی که ایران به دلیل کمبود منابع اورانیوم همواره به واردات منابع نیاز خواهد داشت، اصرار می‌کنند. قرارداد توسعه فازهای ۲ و ۳ نیروگاه بوشهر هم از سال ۱۳۹۵ با طرف روسی که کارنامه روشنی در روند تحویل فاز یک دارد، منعقد شده است.

پافشاری بر ادامه چنین رویکردی که هزینه‌ها و خسارت‌های آن به اثبات رسیده، در ایجاد بازدارندگی مورد ادعای تهران ناتوان بوده و دستاوردی جز تحریم و فشار برای مردم ایران نداشته است، این پرسش را پدید می‌آورد که اگر مقامات تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی در ماجراجویی هسته‌ای به دنبال منافع ملی نیستند، چه هدفی را جز برنامه‌های هسته‌ای زیرزمینی و ادامه حیات در دل بحران دنبال می‌کنند؟