هر چقدر که خروج فرانک لمپارد از چلسی نابههنگام به نظر برسد، اخراج او در هفتههای گذشته اقدامی «غیر قابل اجتناب» بود. این مربی ۴۲ساله فکر میکرد بعد از شکست هفته گذشته در برابر لسترسیتی این اتفاق رخ خواهد داد و به همکارانش هم این را گفته بود. او خوششانس بود که بعد از مساوی با استون ویلا و هنگام کریسمس از تیم کنار گذاشته نشد. چلسی از اوایل ماه دسامبر به فکر گزینههای موجود بود. مارینا گرانوفسکایا یکی از ستایشگران اعظم مائوریتسیو پوچتینو است ولی این باشگاه فهمید او «نمیخواهد صبر کند.»
در نهایت چلسی دست از انتظار برداشت. پیروزی ۳-۱ مقابله لوتان تاون در جام حذفی انگلستان هیچ نشانی از احیا و بازسازی تیم نداشت بلکه فقط مهر تاییدی بود بر مشکلات روزافزون این تیم، چرا که طبیعت بازی ضعیف آنها در این مسابقه هم پدیدار بود. لمپارد در شامگاه یکشنبه بعد از بازی اخراج شد. دست آخر این بود که مدیریت باشگاه به نتیجه نرسید که او میتواند راه خود را به سمت صدر جدول بیابد. بنابراین اشاره رومن آبراموویچ به «شرایط فعلی» حتی به عنوان اظهاری نادر، حاکی از نقطه نظر این هافبک سابق درباره باشگاه است.
در نتیجه، توماس توشل قرار است مربی بعدی باشد، یکی از سه گزینهای که همواره در کنار پوچتینو و جولیان ناگلزمان از گزینههای مطلوب این تیم بوده است. این باشگاه اشاره کرد که چگونه آلمان در حال حاضر مهد ابداع در بازی فوتبال است و توشل یکی از نظریهپردازان اعظم فلسفه اعمال فشار است که اکنون در بازی فوتبال سبکی چیره است. او همواره به عنوان فردی ایدهآل برای امضای قرارداد بازیکنان بزرگ در بوندسلیگا دیده میشود، امری که تحت مربیگری لمپارد با چالشهایی متعدد مواجه بود. چلسی راه حل موقت دیگری نمیخواست.
نقشهای دائمی سیاست کلی این باشگاه طی سالهای گذشته بوده است که باعث بدنامی بیشتر لمپارد شد.
به او اجازه داده نشد فصل جاری را به اتمام برساند، آن گونه که به آنتونیو کونته در فصل ۲۰۱۷-۲۰۱۸ یا موریزیو ساری در فصل ۲۰۱۸-۲۰۱۹ اجازه داده شد فصل خود را به پایان برسانند.
التبه ناکامی در نتیجه گرفتن از امضای بازیکنانی نظیر تیمو ورنر و کای هاورتز تنها بخشی از دلیل این تصمیم بودند. لمپارد بیشتر این وظیفه را بعد از ساری عهدهدار شد چرا که وضعیت تیم در آن تابستان آشفته بود و احساس میشد موقعیت او به عنوان اسطوره باشگاه و مربی تیم جوانان آن، ممکن است چندین مشکل را به یک باره حل کند. در واقع این امر قبول وضعیت براساس روابط احساساتی و برگزیدن راحتترین گزینه ممکن بود.
بعضی از اشخاص بانفوذ باشگاه بعد از ممنوعیت نقل و انتقال از اوایل فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰ از عملکرد تیم نگران بودند چرا که احساس میکردند کسب جایگاه چهارم به سختی -امتیازهای خیلی پایین چلسی یکی از اولین آمار مشکلساز برای لمپارد در آن دوران بود- «حداقل» نتیجه ممکن برای تیم بوده است. همچنین به این افراد گزارش شد بسیاری از بازیکنان از نحوه صحبت کردن مربی جدید با خود خشنود نیستند و درباره نحوه مربیگری او نیز سؤالاتی پدید آمد. ارتباط با دیگران همواره برای او مشکل بزرگ بود.
این مساله طی هفتههای گذشته نیز به اوج خود رسید که منجر به اتمام کار لمپارد در باشگاه شد.
منابع آگاه میگویند یکی از اشخاص بانفوذ در رختکن تیم به کریسمس که رسیده بود میگفت دیگر از دست مربی «به ستوه آمده» است. طبیعت مشکل او با آنتونیو رودیگر نیز از عوامل دردسرساز دیگر بود و لمپارد فقط چند بحث با گرانوفسکایا درباره این وضعیت داشت و همین منوال درباره کپا آریزابالاگا، دروازهبان ضعیف تیم هم صادق بود.
اما مشکلات حتی از این هم ریشهدارتر شد.
هم بازیکنان قدیمی و هم بازیکنان تازهوارد به تیم همواره از تاکتیکهای مربی، یا درواقع فقدان چنین تاکتیکهایی، «در عجب» بودند. اغلب به نظر آنها معلوم نبود مربی میخواهد با تیم چه کند و اصلا ایدهای نداشت چگونه تمام ستارگان جدید را در ترکیب تیم جای دهد.
همچنین باید اشاره شود که برخی از مربیان تیمهای رقیب در لیگ برتر نیز عقیدهای مشابه داشتند. به زعم آنان چلسی تیم سختی برای رویارویی نبود. بازیکنانی نظیر ورنر و هاورتز معمولا در موقعیتی قرار نداشتند که «واقعا میتوانند باعث ورود آسیب» به تیم مقابل شوند.
لمپارد هم در نهایت چیز خاصی نشان نداد که چگونه میخواهد این معضل را حل کند. امری که از تعویضها، کنار گذاشتن بازیکنان از ترکیب تیم و بازگرداندن آنها به زمین بازی از طرف او کاملا عیان بود. بهرهگیری کجدار و مریز از کالوم هادسون اودوی هم از موارد موید همین ادعا است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
لمپارد واقعا پیشرفت نکرد یا این شغل را فرا نگرفت. البته که او مربی تیم جوانان بود تا باعث ترقی و تعلیم آنان شود. این همیشه یکی از نکات اصلی درباره پذیرش شغلی نظیر این است و در طرف دیگر، از نکات اصلی هنگام استخدام یک مربی بدون تجربه هم است. سؤال این جاست آیا او پشیمان خواهد شد که شاید این کار را خیلی زود برعهده گرفته است؟ گرچه البته احتمالا تعدادی در این شرایط او را به دلیل وضعیت موجود مقصر میدانند. بسیاری او را برای هر اتفاقی که از زمان پذیرش این نقش افتاده، سرزنش میکنند. گرچه بسیاری از آنها به موضوع بحث و مناظرههای قابل توجه در خارج از باشگاه مبدل شده است.
هر چه اظهارات علنی لمپارد هنگام هزینه کردنهای تابستان به نفع او بود اما بهرهای از حقیقت هم در این گفته وجود دارد که آنها به «باری» برای او تبدیل شدند. آن خرج و مخارج به شدت ترکیب تیم را تغییر داد و ذات شغل او را عوض کرد. او دیگر مربی نسلی جوان از استعدادهای محلی نبود، تصویر خوبی که همیشه برای باشگاهی نظیر چلسی بیش از اندازه و کوتاهمدت احساس میشد.
واقعیت تلخ این است که لمپارد از همه دانش و اطلاعات بیشتری درباره وضعیت چلسی داشت. او مالک باشگاه را بسیار بهتر از اکثر بازیکنان میشناخت، او از مطالبات مدیریت باشگاه باخبر بود و بارها به این مطالبات اشاره کرده بود.
او فقط نتوانست در کوتاهمدت به این مطالبات جامه عمل بپوشاند و به نظر میرسد او هنوز نیاز دارد در طولانیمدت تعلیم ببیند و تجربه کسب کند تا به یک مربی تبدیل شود. اما چلسی دیگر حاضر نبود روی این عدم قطعیت سرمایهگذاری کند.
لازم به ذکر است که تعدادی از بازیکنان جوان هنوز هم او را «ستایش» میکنند. در این زمینه همیشه در رختکن اختلاف نظر وجود داشت گرچه البته هیچ وقت به یک درگیری واقعی یا بحث و جدل نکشید. صرفا عقاید متفاوتی درباره مربی تیم وجود داشت.
چلسی اکنون باید به دیدگاهی برسد که برای مدتها در پی ساخت آن بوده است.
اتخاذ این تصمیم ناگهانی به نظر میرسد اما تفکر پشت آن ناگهانی نبود. اکنون مدتهاست که به این ماجرا فکر میشود.
لمپارد به نوعی خوششانس بود که با توجه به شرایط موجود این قدر زمان گرفت، البته که او احتمالا در همان وهله اول و هنگام گرفتن این شغل نیز خوششانس بوده است چرا که از تجربه کافی برخوردار نبود که دقیقا منشا مشکلات فراوانی بود که بعدتر در این تیم پدیدار شد.
© The Independent