امروز در جهان انگلیسی زبان مولاناجلال الدین محمد بلخی، که با نام رومی شناخته میشود چنان شهرت و آوازه یافته است که شمار کتابهایی که درباره او نوشته میشوند روزافزون است. به همینگونه شمار مترجمان و کسانی که درباره او کتاب مینویسند نیز پر شمارند و این روند را پایانی نیست. هواداران رومی نه تنها در جهان انگلیسی زبان بلکه در تمام زبانهای جهان رو به افزایشاند. از آوازخوانان تا ستارههای سینما تا رهبران سیاسی و فعالان حقوق دگرباشان و عارفان از تمام ادیان و حتا آنانی که پیگیر معنویتهای غیر دینیاند، از مولانای بلخ الهام میگیرند و اندیشههای او را در سراسر گیتی گرامی میدارند. ترجمه شعرهای او در رسانههای اجتماعی در مقیاسی جهانی در گردش است و هیچ شاعر، عارف و فیلسوفی در زمانه ما به این حد به قلب مردمان جهان نزدیک نشده است.
در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم، که منازعات هویتی در قالب خوانشهای ستیزه جویانه از دین و نژاد صورتبندی جدید جنگ و منازعه سیاسی در سراسر جهان را شکل میداد، پیام وحدت هویتهای متکثر، در زیر پرچم عشقی که از همه مرزهای تمایز بخش میگذرد، همان آوایی بود که انسان سرگشته معاصر آن را شنید و به آن اعتماد کرد. انسان خسته از مدنیت ماشینی، نظام کار طاقت فرسا، خشونتهای فرقهای و نژادی، غذای معنوی تازهای میخواست که رومی آن را در شعر جاویدانش قرنها پیش بیان کرده بود. هرچند مترجمان مولانا بی شمارند، اما امتیاز شهرت عالم گیر او مدیون سه دهه تلاش شاعری است که خود فارسی نمیدانست.
کولمان بارکس شاعر آمریکایی و استاد سابق ادبیات در دانشگاه جورجیا است. او بر حسب تصادف با رومی آشنا شد، اما این آشنایی تصادفی با شعرهای مولانا باعث پدید آمدن مهمترین رخداد فرهنگی پایان قرن بیستم گردید.
در سال ۱۹۷۶ بود که رابرت بلای شاعر و مترجم و استاد معنوی بارکس نسخهای از ترجمههای آربیری از مولانا را به کولمن بارکس داد و به او گفت «این شعرها باید از قفس آزاد شوند». کولمان بارکس این شعرها را از زبانی آکادمیک به شکل شعر آزاد آمریکایی در آورد. پس از آن، ترجمههای بارکس در طول ۳۳ سال به ۲۲ جلد رسیدند، ترجمههایی که بیش از دو ملیون نسخه در سطح جهان به فروش رسیدند و به ۲۳ زبان ترجمه شدند.
کولمان بارکس میگوید پس از شروع کارش روی ترجمههای آربیری شبی در رویا عارفی را میبیند که از او میخواهد کارش را ادامه دهد. دو سال پس از آغاز کارش با یک صوفی آشنا میشود که اثر عمیقی بر بارکس میگذارد و بسیاری رابطه این دو را شبیه رابطه مولانا و شمس میدانند.
این صوفی باوا محیالدین، صوفی بوده است سریلانکایی تبار که در شهر فیلادلفیا تدریس میکرده است. بارکس فهمش از عرفان مولانا را مدیون او میداند. گفته میشود که بارکس تا زمان مرگ محیالدین در سال ۱۹۸۶ سالی ۴ تا ۵ بار به دیدار او میرفته است.
مترجمان مولانا در زبان انگلیسی را میتوان در سه گروه دسته بندی کرد. گروه اول کسانی هستند که رومی را از زبان فارسی برگرداندهاند، در این گروه مترجمانی چون نیکلسن، آربیری، آنی ماری شمیل، ویلیام چیتیک و فرانکلین لیویز را میتوان نام برد. همچنین مترجمان ایرانی تباری چون شهرام شیوا و نادر خلیلی نیز در این جمع قرار میگیرند. از افغانستان، جاوید مجددی و دکتر روان فرهادی نیز در همین گروه قابل دسته بندی هستند. مترجمانی نیز هستند که از زبانهای دیگر آثار مولانا را به انگلیسی برگرداندهاند. نیویت ایرگین که از ترجمههای ترکی مولانا را به انگلیسی برگردانده است، یا سایمون فاتال و موریل ماوفرای که مولانا را از ترجمههای فرانسوی به انگلیسی در آوردهاند در این جمع به شمار میآیند.
گروه سوم را به انگلیسی" version makers" نام نهادهاند، این دسته مترجمان رومی ترجمههایشان را از روی ترجمههای انگلیسی متقدم بازآفریدهاند. در این گروه مترجمانی چون، کبیر و کامیلی، کولمان بارکس، دانیال لیبریت، اندریو هاروی، جیمز کاوان، جاناتان ستار و شماری دیگر را میتوان نام برد که ترجمههایشان باز آفرینی ترجمههای گروه اول و دوم مترجمان رومی به زبان انگلیسی است. هرچند همانگونه که در مقدمه این نوشته گفتم شمار مترجمان مولانا در زبان انگلیسی بیشمار است و نیاز به پژوهشی جداگانه در این باره دارد.
بارکس در مقدمه کتاب «رومی؛ پلی به روح» میگوید که ترجمههای او اعتبار اکادمیک ندارند. ترجمههای او را «popular translations» نیز میگویند، بازسراییهای او را نسخه والت ویتمن از مولانا نیز خواندهاند. دلیل آن شکل آزاد این بازسراییهاست که به آنچه شعر آزاد آمریکایی نامیده میشود، نزدیکاند. ترجمههای نیکسلن و آربیری از مولانا با زبان و فرم اواخر قرن نوزده انگلیساند. بازسراییهای آزاد بارکس با تصرف در سمبلها، زمینه فرهنگی و فرم این شعرها باعث شد تا میان مخاطبان انگلیسی زبان اواخر قرن بیست و بازسراییهای بارکس پیوندی گستردهتر ایجاد شود، اما در محیطهای آکادمیک بر ترجمههای بارکس نقدهای زیادی وارد کردهاند. در محیطهای آکادمیک زبان انگلیسی، بازسراییهای بارکس را نوعی غلط خوانی و غریب سازی مولانا میدانند.
در بحث پیوند میان شعر مولانا و زمینههای اسلامی شعر او در زبان انگلیسی دو گرایش را میتوان سراغ گرفت. گروه اول مانند کولمان بارکس بر این باورند که اندیشه مولانا پیامی جهانی دارد و محدود کردن آن در چارچوب یک دین یا جغرافیا کاری است نادرست.
بارکس به این باور است که «گفته میشود در تشییع جنازه مولانا مردمانی از همه ادیان گردآمده بودند، با این منطق که مولانا به عمق بخشیدن در فهم باورهایشان کمک کرده است، گویا هنوز هم دلیل گرایش عام به رومی همین مساله است».
برید گوچ که کتاب معروف «راز رومی» به زبان انگلیسی را نوشته است مذهب مولانا را «مذهب عشق» میخواند.
اما گروه دیگری از مترجمان و پژوهشگران به این باورند که مولانا را نمیتوان از زمینه اسلامی شعرش جدا کرد. جاوید مجددی، دوندی، فاطمه کشاورز و امید صفی را میتوان در این گروه به حساب آورد.