«مرد عنکبوتی: دور از خانه» آغازی دوباره برای مارول

تام هولند با انرژی درخشان خود نقش نوجوانی پیتر پارکر‌ را بازی می‌کند

AFP

۳ از ۵ ستاره

فیلم: «مرد عنکبوتی: دور از خانه»

کارگردان: جان واتز

بازیگران: تام هولند، زندایا، جیک گیلنهال، ساموئل ال. جکسون، ماریسا تامی و جان فاورو. درجه: ۱۲آ (عموما مناسب کودکان زیر ۱۲ سال نیست). ۱۲۹ دقیقه

بعد، نوبت چیست؟ از وقتی که «انتقام‌جویان: آخر بازی» به بازار آمد و قرار شد فصل نهایی و پایان‌بخش مجموعه ۲۲ فیلم مرتبط به هم باشد، این سوال بالای سر جهان سینمایی ماروِل چرخ می‌خورد. اما هنوز چیزی نشده گرد و خاک‌ها خوابیده و جانشینی ظهور کرده است: «مرد عنکبوتی: دور از خانه» که دنباله «بازگشت به خانه» در سال ۲۰۱۷ است و ادامه مستقیم «آخربازی.» ‌این در ضمن پایان رسمی آن چیزی است که مارول «فاز سوم» مجموعه خود نامیده و با توجه به این‌که این استودیو هنوز برنامه فیلم‌هایی که قرار است در آینده به میان بیایند را اعلام نکرده، این آخرین نقطه توقف پیش از آن است که وارد قلمرویی بزرگ و ناشناخته شویم.

این وظیفه بزرگی است که بر دوش پسربچه ۱۶ ساله‌ای از محله کوئینزِ نیویورک قرار داده شده که می‌تواند از مچ‌هایش بندهای چسبان پرتاب کند. با این همه گرچه «دور از خانه» مشخصا جزو فیلم‌های متوسط‌الحال مارول است، از این واقعیت سود می‌برد که زیر بار جاه‌طلبی خودش خرد نمی‌شود. این فیلم احساس پایان یک فصل و آغاز فصلی جدید را دارد؛ فصلِ آخری که همیشه بوم نقاشی را پاک می‌کند تا آماده صحنه جدید شویم. این فیلم در ضمن کاملا به عنوان فیلمی که راجع به مرد عنکبوتی ساخته شده موفق است.

سخت است تصور کنیم که دنیا چطور تاب آورده که نیمی از تمام مخلوقات زنده ناگهان از وجود ساقط شدند و بعد پنج سال بعد دوباره بازگشتند، چنان‌که در «جنگ بی‌نهایت» و «آخر بازی» دیدیم. «دور از خانه» راه هوشمندانه‌تری طی می‌کند و اصلا به این ماجرا نمی‌پردازد و در عوض تمام آن احساسات ممکن فقدان و گمراهی را واردِ خودِ پیتر پارکر (تام هولند) می‌کند. او نه تنها هنوز سوگوار درگذشت الگویش، تونی استارک، است که حالا باید با این واقعیت روبرو شود که یکی از آخرین قهرمانان باقی‌مانده‌ای است که باید از کره زمین دفاع کند گرچه خودش هنوز احساس می‌کند که «مرد عنکبوتی مهربان محله» است. می شود از موضوع فیلم فراتر برویم و بگوییم این جلوه‌ای است از نگران بودن خود مارول در مورد این‌که این شخصیت با بازی هولند می‌تواند مجموعه «مرد عنکبوتی» را وارد آینده کند یا نه. بخصوص حالا که وزنه‌هایی همچون «کاپیتان آمریکا» رفته‌اند. هر چه باشد نگرانی موجهی است.

تنها کاری که پیتر می‌خواهد بکند، حداقل در طول یک تابستان، این است که مثل نوجوانان عادی رفتار کند، با مدرسه‌اش عازم سفر به اروپا شود‌ و بالاخره احساساتش را به دختری که به او دل بسته اعتراف کند («ام جی» با بازی زندایا که بار دیگر در نقش دختری عجیب و غریب می‌درخشد و خودش را به عنوان یکی از برجسته‌ترین‌های کل دنیای مارول که به او کم‌تر بها داده می‌شود تثبیت می‌کند) اما نیک فری (ساموئل ال. جکسون) برنامه دیگری دارد چرا که او منتظر است مرد عنکبوتی هم مثل بقیه آن «انتقام‌جویان» قدیمی هر وقت نوبت وظیفه فرا رسید عازم نبرد شود و خیلی دل خوشی از این‌که یک نوجوان او را سرکار بگذارد ندارد. خوش‌بختانه راه‌حلی احتمالی برای مشکلات پیتر پیدا می‌شود: میستریو (جیک گیلنهال)، قهرمانی میان‌بعدی که به جای کلاه‌خود، گوی بلورین دارد و قادر است با ابرهای گازِ سبز، خودش را این‌طرف و آن‌طرف ببرد. او که به میان می‌آید پیتر قادر می‌شود مدتی دیگر با این توهم زندگی کند که هنوز آن شخصیت جانبی دست و پا چلفتی هست که اولین بار در سال ۲۰۱۶ در «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» دیدیم.

«دور از خانه» از تخاصم درونی پیتر خیلی چیزها می‌گیرد و این‌گونه این فیلم قادر می‌شود به در آغوش کشیدن هویت‌های متضاد خودش. باید قبول کرد که بهترین لحظه‌ها (با اختلاف بسیار از بقیه صحنه‌های فیلم)‌ آن زمانی هستند که با صحنه‌های کمدی خالص راجع به بدبیاری‌های نوجوانی در اروپا روبرو هستیم. هولند آن نوع انرژی درخشانی را دارد که باعث می‌شود انتخابی طبیعی برای نقش اول یکی از فیلم‌های جان هیوز باشد و بازیگران دور و برش هم قوی عمل می‌کنند (جکوب بتالون، انگوری رایس و تونی روولوری همه نقش‌های خود را با طنازی تکرار می‌کنند) گرچه نقش گیلنهال روی کاغذ جدی‌ماب است اما معلوم است که او با آن‌چه دریافت کرده کمی خوش‌گذرانی کرده است. درست همان‌ کاری که کیت بلانشت در «تور: راگناروک» و تیلدا سوئینتون در «دکتر استرنج» انجام دادند. این همان بازیگری است که شاید از «اوکجا» یا «شب‌خیز» به یاد آوریم اما نسخه‌ای انفجاری و با چشم‌هایی از حدقه بیرون زده.

بقیه فیلم می‌رود در حالت اتوماتیک فیلم‌های مارولی و گرچه کارگردان، جان واتز، در سکانس‌های اکشن فیلم ریسک‌های قابل تحسینی پذیرفته طولی نمی‌کشد که گیرِ حلقه تکراریِ «دعوای عظیم با انیمیشن کامپیوتری» و سپس «صحنه انفجاری در یک اتاق جلسه که در آن همه دست‌ به سینه صحبت می‌کنند» می‌افتیم. شخصیت‌ها و افکار فیلم گاه در میان این هیاهو گم می‌شوند و داستان پیش‌زمینه میستریو به نظر کمی ناقص و نپخته می‌آید، بخصوص با توجه به عواقب وسیع‌تری که تلویحا از آن بر می‌آید. شاید این‌ها نقص‌های ناگزیر فیلمی باشند که انتظار می‌رود به اهداف متعدد و مختلفی برسد. اما این فیلم را باید ستود چون اجزایش به طرز غافلگیرکننده‌ای کنار هم می‌مانند و فیلم همچنان بسیار نشاط‌آور است. «دور از خانه» دارد این همه کار می‌کند و ما اصلا متوجه تقلاهایش هم نمی‌شویم.

© The Independent

بیشتر از فیلم