از داریوش و ابی تا نماینده مجلس کانادا: «نه» به تفاهم‌نامه ایران و چین

بیش از ۱۰۰ چهره ایرانی در نامه‌ای به دبیر کل سازمان ملل، به تفاهم‌نامه ایران و چین اعتراض کردند

وزیران امور خارجه چین و ایران-Noel CELIS / POOL / AFP

داریوش، ابی، پرویز صیاد و فرامز اصلانی؛ علی احساسی، نماینده مجلس کانادا از حزب حاکم لیبرال؛ شهریار آهی، سخنگوی شورای مدیریت گذار، تاریخدانان و دانشوران، رامین جهانبگلو، کامران امین، تورج اتابکی، محمد توکلی ترقی، مهرزاد بروجردی و علی بنوعزیزی؛ شهره آغداشلو، نامزده جایزه اسکار؛ وزرای سابق کابینه، عبدالرضا انصاری، جواد خادم و منوچهر گنجی؛ روزنامه‌نگارانِ ایرانی-کانادایی حسن زرهی و نسرین الماسی. هادی خرسندی و مصطفی عزیزی، از نویسندگان «ایندیپندنت فارسی». این‌ها همه با هم چه وجه مشترکی دارند؟

افرادی که نام بردیم همگی جزو کسانی هستند که روز گذشته با فرستادن نامه‌ای مشترک به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، شکل‌گیری «اتحاد در برابر تفاهم‌نامه کلی ایران و چین» را همزمان با آغاز مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کردند. بین آن‌ها البته حتما تفاوت سیاسی هست. اما مساله منافع ملی مردم ایران باعث شده گرد هم بیایند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

علی احساسی روز گذشته، پیش از انتشاز نامه به «ایندیپندنت فارسی» گفت: «توجه به منافع مردم ایران باعث شده، جمعی از ایرانیان این نامه را امضاء کنند». آقای احساسی یکی از چهره‌هایی است که نامش برای تماس با رسانه‌ها به همراه این بیانیه فرستاده شده است. او قریب پنج سال است که حوزه‌ای در شمال تورنتو را در مجلس کانادا نمایندگی می‌کند. رضا مریدی، وزیر سابق دولت ایالتی انتاریو، دیگر چهره از میان سیاستمداران ایرانی-کانادایی است که نامه را امضا کرده است.

امضاکنندگان این تومار اذعان دارند که سازمان ملل نمی‌تواند جلوی توافق ایران و چین را بگیرد و قصد اصلی‌شان رساندن صدای گوش مردم ایران به جهانیان از این طریق است. به همراه نامه پیوستی مفصل آمده است که علل مخالفت با تفاهم‌نامه جامع مشارکت استراتژیک بین ایران و چین را توضیح می‌دهد.

در نامه می‌خوانیم: «ایرانیان به طور تاریخی ثابت کرده‌اند که با سمت‌گیری و تمایل بیش از حد به یکی از قدرت‌های بزرگ مخالفند.» توافق کنونی ایران و چین نه تنها با قراداد ترکمانچای ۱۸۲۸ که به موجب آن ایران بخشی از سرزمین‌های خود در قفقاز را به امپراتوری روسیه واگذار کرد که با توافق ۱۹۱۹ بین بریتانیا و ایران مقایسه شده است — توافقی که در پی جنگ جهانی اول و در اوج ضعف ایران امضا شده بود و اما به دلیل تحرکات گسترده مردمی لغو شد. ایران علیرغم اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، از ۱۵ تا ۲۵ درصد جمعیت خود را در رویدادهای آن تخاصم از دست داد. این نامه تاکید می‌کند که توافق جدید بین ایران و چین وسیع‌تر از توافق ۱۹۱۹ است.

از موارد اصلی اعتراض نامه این است که جمهوری اسلامی «به دور از شفافیت عمل کرده است» و «خواسته‌های مشروع ایرانیان را نادیده می‌انگارد و موجب تضییع حقوق غیرقابل انکار شهروندانش می‌شود.»

همین است که امضاکنندگان نامه می‌گویند: «ما این را وظیفه جمعی خود می‌دانیم که صدا و خواسته‌های ملت ایران را که نسبت به تفاهم‌نامه مشارکت استراتژیک مورد مذاکره بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین بسیار ناخرسند هستند بلند به گوش جهانیان برسانیم.» آنان تاکید می‌کنند که آرزوی ملت ایران «تلاش برای پیشرفت کشورشان به دور از یوغ زشت فساد داخلی یا استثمار خارجی» است.

آنان در ضمن می‌گویند هرگونه توافق اینچنینی می‌بایست «به تایید عموم مردم از طریق یک رفراندوم ملی» برسد.

توافق احتمالی ایران و چین مخالفین بسیاری داشته است و بارها در مورد آن نوشته شده است. این نامه اعتراضی نیز یادآور این‌ نکته است که وحدت ملی می‌تواند ایرانیانی از اقشار و دیدگاه‌های مختلف را گرد هم بیاورد.