شاملو و قطع‌نامه جدایی از نیما یوشیج

«رهنما با خواهش من هم زیر بار حذف آن جمله نرفت. گفت نیما منطقی‌تر از آن است که برنجد»

احمد شاملو سبک تازه‌ای در شعر فارسی آورد و فریدون رهنما هم آن سبک را فهمید و در موردش نوشت-shamlou.org

نوشتن در مورد کسانی که تنها در یک، یا دستِ‌بالا دو زمینه، مشهور هستند کار ساده‌ای اگر نباشد دست‌ِکم نشدنی نیست اما نوشتن در مورد کسانی که تک قله نیستند و سلسله جبالی از قله‌های مختلف را تشکیل می‌دهند و حضور آنان به بخش مهمی از تاریخ ادبیات فارسی به‌ویژه در دوران معاصر شکل داده است کاری بس دشوار است.

اما وقتی داریم در مورد شخصی صحبت می‌کنیم که از سینمای فارسی تا یکی از بنیان‌گذاران سبکی نو در شعر فارسی و همین‌طور ترجمه و روزنامه‌نگاری و فرهنگ‌نویسی و چند مورد ریزودرشت دیگر حرفی برای گفتن دارد در موردش سخت می‌توان نوشت و شاید سخت‌تر شود وقتی قرار باشد در مورد دستِ‌بالا یکی از آن موارد بنویسیم و از آن سخت‌تر وقتی‌که قرار باشد در مورد وجه خاصی از آن وجه برتر بنویسیم. اگر نخواهیم طرح معما کنیم باید بگوییم امروز سال‌مرگ یکی از آن‌هاست: احمد شاملو.

در این جستار در کوتاه‌ترین شکل ممکن به یکی از ویژگی‌های شعر شاملو یعنی شعر سپید یا شعر منثور و به‌گونه‌ای که این روزها زیاد مطرح می‌شود شعر شاملویی می‌پردازیم اما پیش از پرداختن به احمد شاملو و نقشی که در شعر فارسی داشت باید نام ببریم از مردی که تأثیر به سزایی در ثبت شعر شاملو به‌عنوان شاعری که این سبک جدید و غیر نیمایی را به وجود آورد بگوییم: فریدون رهنما.

فریدون رهنما از خانواده مشهوری بود؛ خانواده‌ای که نسل‌اندرنسل به‌عنوان فقیه و مجتهد مشهور بودند و پدرشان زین‌العابدین رهنما به همراه برادرش رضا تجدد نام عوض کردند و دو فامیلی جداگانه انتخاب کردند.

زین‌العابدین با زکیه حائری دختر عبدالله حائری ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شدند که یکی از آن‌ها فریدون بود هرچند متأسفانه عمر با او همراهی نکرد و اگر خواهرش فریده رهنما چند کتاب او را از فرانسه به فارسی ترجمه نکرده بود معلوم نبود که نامی از او می‌ماند یا نه اما آن‌چنان نقش مهم و مؤثری در تثبیت و ظهور شعر سپید داشت که شاملو از او به‌عنوان نظریه‌پرداز شعر سپید فارسی نام می‌برد.

ماجرا از چاپ چهارمین مجموعه شعر شاملو شروع شد. مقدمه فریدون رهنما در آن مجموعه شعر که با نام «قطع‌نامه» منتشر شد جنجالی به پا کرد که حاصلش ماندگار شدن نام شاملو به‌عنوان مبدع سبک جدیدی در شعر فارسی و نظریه‌پرداز شدن فریدون رهنما بود.

این مجموعه شعر در ۱۳۳۰ یعنی هنگامی‌که شاملو تنها ۲۶ سال داشت منتشر شد و شامل چهار شعر است: تا شکوفه سرخ یک پیراهن (مهر ۱۳۲۹)، سرود مردی که خودش را کشته است (۳ تیر ۱۳۳۰)، سرود بزرگ (به شن چو، رفیق ناشناسِ کُره‌ای) (۱۶ تیر ۱۳۳۰)، قصیده برای انسان ماه بهمن (بهمن ۱۳۲۹).

نمی‌توان شاملوی ۲۶ ساله را، هرچند سه مجموعه شعر هم قبلاً منتشر کرده باشد، متأثر از بقیه دانست. از نظر قدمت زمانی شاید بتوان شاعری مانند هوشنگ ایرانی، که با «جیغ بنفش» مشهور شد و متأسفانه خیلی زود مرد و نتوانست جایگاه خود را به دست آورد نام برد اما هرگز هیچ‌کس نمی‌تواند نقش شاملو را در به ثمر رسیدن شعری که به‌راستی می‌توان نام شعر شاملویی به آن داد پس بگیرد و به کس دیگری بدهد.

اتفاقی که در «قطع‌نامه» افتاد این بود که فریدون رهنما سعی کرد تعریفی تازه و پیشرو از شعر به لحاظ مفهومی ارائه دهد و از نظر بررسی شکلی اشعار نیز به بدون وزن بودن آن‌ها اشاره دارد. رهنما در مقدمه خود بر این کتاب می‌نویسد: «ریتم و وزن از خارج بر شعر و شاعر تحمیل نشده، بلکه اوامر احساسات «صبح» را اجرا می‌کند.»

هرچند مقدمه فریدون رهنما با نام مستعار «چوبین» منتشر شده بود اما همه می‌دانستند که این نام کیست و البته۳۰ سال برای چاپ دوم انتظار کشیده شد، هم برای نام رهنما هم برای محتوای چهار شعر دیگر، و کتاب سرانجام پس از تغییر نظام در ۱۳۶۰ منتشر شد و این بار نام «فریدون رهنما» درج شد. البته علاوه بر مقدمه چاپ اول مقدمه دیگری از ع. پاشایی را هم شامل می‌شد که مقدمه قابل‌بحثی نیست.

شاملو در مورد نام کتاب در یادداشت‌ها و توضیحات می‌گوید: «عنوان این شعر، نخست «شعرِ سفید غفران» بود که بعد به «قطع‌نامه» تبدیل شد؛ و هنگامی‌که با فریدون رهنما و مرتضی کیوان کلمه اخیر را برای عنوان مجموعه برگزیدم نام این شعر را به «تا شکوفهِ سُرخِ یک پیراهن» تغییر دادم. علت این بود که با این ترتیب، «قطع‌نامه» می‌توانست هر چهار شعرِ مجموعه و به‌خصوص دو شعرِ نخستینِ آن را پرُ معنی‌تر کند.»

این یعنی مرزبندی با شعر نویی که همه معتقد بودند با نیما آغاز شده است. در شعر نیمایی هرچند بلندی و کوتاهی وزن عروضی رعایت نمی‌شد اما وزن کلاسیک و عروضی به‌هرحال وجود دارد فقط به‌صورت «آزاد» مورد استفاده قرار گرفته است.

انتخاب نام «قطع‌نامه» برای این کتاب نیز اشاره به «مانیفست» بودن این اشعار و مرزبندی‌شان هم از حیث محتوا و هم از نظر شکل با شعر قبل از آن را تداعی می‌کند.

همه این‌ها موجب برافراخته شدن نیما یوشیج نشد اما در این مقدمه رهنما جمله دیگری آورده است که ظاهراً بیش از هر چیزی آن جمله موجب ناراحتی نیما شده بود. این جمله برای تاریخ ادبیات معاصر فارسی اهمیت ویژه‌ای دارد زیرا در آن به‌طور مستقیم از نیما یوشیج انتقاد شده است.

رهنما می‌نویسد: «ریتم اشعار «صبح» را با ریتم اشعار اسپانیولی و آمریکای لاتینی بعد از لورکا می‌شود مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش) به دهان ما می‌برد، با احساسات از بند رسته «صبح» به راه افتاده‌اند و ما را به «نقاط عمیق درد پاشیده شده» هدایت می‌کنند.»

این جمله موجب ناراحتی شدید نیما یوشیج شد و از دست احمد شاملو که به‌درستی او را شاگرد خلف خود می‌دانست بسیار ناراحت شد. شاملو در گفت‌وگو با ناصر حریری «درباره هنر و ادبیات گفتگو با احمد شاملو» می‌گوید: «رهنما با خواهش من هم زیر بار حذف آن جمله نرفت. گفت نیما منطقی‌تر از آن است که از قضاوت کسی برنجد، وانگهی این سلیقه شخص من است و قرار نیست قوانین اخلاقی حاکم بر روابط تو و نیما در آن دخالت داده شود.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ضمناً شاملو درباره کنار گذاشتن وزن عروضی، چه به شکل قدیمی و چه نیمایی آن، معتقد است:

«خط کشیدن بر عروض قدیم و جدید، عملاً حاصل درس بزرگی بود که من از کارهای خود نیما گرفتم، ولی او حاضر به تجدیدنظر نبود که هیچ، آن را مستقیماً دهان‌کجی به خود تلقی کرد و با انتشار «قطع‌نامه» هم به‌کلی از من کنار کشید و هر بار که به خدمتش رفتم با سردی بیشتری مرا پذیرفت و هرگز حاضر نشد توضیحات مرا بشنود. شاید هم حق داشت. فریدون رهنما نمی‌بایست در مقدمه آن دفتر دل او را با آن قضاوت به درد می‌آورد.»

به‌هرحال تاریخ کاری به خوش آمدن و بد آمدن ما ندارد کار خودش را می‌کند چیزی که مهم است این است که احمد شاملو سبک تازه‌ای در شعر فارسی آورد و فریدون رهنما هم آن سبک را فهمید و در موردش نوشت. باقی ماجرا دیگر می‌ماند به عهده تاریخ و قضاوت‌هایش.

بیشتر از فرهنگ و هنر