جاذبه برنابو هم می‌تواند نعمت باشد، هم نکبت

رد کردن بازیکنان ارزشمند به قیمت بالا و در شهری بزرگ می‌تواند دشوار باشد

برای هر بازیکنی که به رئال مادرید پیوسته، خیلی مسائل باید هضم بشود، ولی لحظه خاصی هست که بازیکنان متوجه قضیه می‌شوند.

مایلک اوئن می‌گوید: «گذشتن از آن تونل و بعد بالا رفتن از آن پله‌های  پرشیب، یک حس جادویی دارد. حدود ۲۰ تا پله هست و بعدش هم پنج تا پله دیگر...»

و وارد شدن به استادیومی با ابعادی عظیم که به شکل مناسبی عظمت باشگاه را منعکس می‌کند.

اوئن می افزاید: «انگار آدم وارد یک دیگ عظیم می‌شود. با آن لباس‌های یکدست سفید. همه چیز این باشگاه معروف است. لباس‌ها، اسمش، تاریخش، همه چیزش. هاله ای از شکوه دورش هست. ولی استادیوم چیز دیگری است. انگار بالای سر آدم است. به نظرم محبوب‌ترین جایی است که در آن بازی کرده‌ام.»

این دلیل مهمی است که چرا این استادیوم مقصد محبوب پل پوگبا، کریستین اریکسن، کیلیان امباپه است و چرا مدت‌ها مقصد محبوب ادن ازار بوده است.

سفیدیِ ساده و نیرومند لباس‌ها، شیب مبهوت کننده استادیوم و ارتفاع عظیم آن، نمادهای بصری بلندپروازی‌های این باشگاه‌اند.

برای همین است که فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه، حس می‌کند که می‌تواند پوگبا را به قمیت نازلی از منچستریونایتد بخرد. برای همین است که رئالی‌ها فکر می‌کنند می‌توانند این بازیکن میانی تراز اول را که لازم دارند، به قیمتی ارزان در مقایسه به قیمت‌های معمول بخرند.

برای همین است که به رغم مشکلات مالی اخیر، رئال هنوز از ثروتمندترین باشگاه‌های دنیاست.

رئال هنوز قدرت عظیمی در بازار فوتبال است، شاید بزرگترین قدرت فعلی جهان.

این قدرت، طبعا واکنشی مساوی و در جهت مخالف ایجاد می‌کند. بازکنانی هستند که باید کنار گذاشته شوند.

رئال که بازار نقل و انتقالات را به آتش کشیده، حالا باید مازادش را به فروش بگذارد. بازیکنانی که زمانی با قیمت‌های بالا به رئال مادرید آمدند، حالا باید فروخته شوند. سلسله  مراتب باشگاه، باید دخل و خرج را جور کند.

این وضع، فرصت خوبی برای باشگاه‌های دیگر است و شاید از سال ۲۰۰۹ به این‌سو، جالب‌ترین نقل و انتقالات را رقم بزند.

آن زمان بود که رئال مادرید با به کار گرفتن کاکا و کریستیانو رونالدو، دو بار رکورد جهانی خرید بازیکن را شکست و آنها را در کنار ژاوی آلونزو، رائول آلبیول و کریم بنزما قرار داد. روی دیگر سکه، فروش انبوهی بازیکن بود که هنوز در اوج آمادگی بودند، از جمله وسلی اشنایدر، آرین روبن، کاس-یان هوتلار و خاویر ساویولا.

تابستان امسال شاهد بیشترین فروش از آن زمان بوده، ولی ممکن است فروش بیشتری هم در راه باشد.

از جمله بازیکنانی که دنبال باشگاه جدید می‌گردند: گرت بیل، خامس رودریگز، ماتئو کوواچیچ، کیلور واواس و احتمالا لوکا مودریچ و مارکو آسنسیو.

داد و ستد زیادی در راه است و احتمالا داد و ستد پرسودی هم خواهد بود.

ولی اینجاست که جاذبه مادرید ممکن است برای این تیم مشکل ساز شود. بارسلونا هم به مشکل مشابهی برخورد کرده است.

رد کردن بازیکنان ارزشمند به قیمت بالا و در شهری بزرگ می‌تواند دشوار باشد.

برای همین است که فروش گرت بیل به مشکل خورده. به اعتقاد بیل و نماینده‌هایش که اعتقاد درستی هم هست، اگر پیشنهاد اغواکننده‌ای نشود، چرا باید قیمت را پایین بیاوریم؟

ولی برای برخی از این بازیکنان، کلید مسئله در این است که آنها به عنوان فرد می‌توانند بی درنگ باشگاه‌های دیگر را اغواکننده تر کنند.

خامس نمونه‌ای تقریبا کامل از این وضع است.

این روزها به راحتی می‌توان فراموش کرد که او در جام جهانی ۲۰۱۴ چطور درخشید – درخشش فرای آن گل شگفت انگیزش. آن زمان هر کسی می‌توانست به او بگوید که با توجه به اینکه جای مشخصی در رئال مادرید برایش وجود ندارد، انتقال به آن تیم تصمیم نادرستی است. اما باز هم جاذبه مادرید خیلی نیرومند بود. حضور در رئال، به تدریج فرم دلخواه و اعتماد به نفس خامس را کاهش داده، تا جایی که کمی سردرگم به نظر می‌رسد.

اما عملکرد او در مقابل آرژانتین در کوپا آمریکا، یادآوری به موقعی بود که او چه بازیکنی است. به همین ترتیب، اغراق نیست اگر بگوییم ستاره‌هایی مثل روبن و اشنایدر هم در سال ۲۰۰۹ خودشان را در وضعیتی مشابه یافتند.

این بازیکنان در مقابل خریدهای بزرگ رئال، کمی...از مد افتاده و بدون جاذبه می‌نمودند. ولی اصلا چنین نبود.

این وضع نشان می‌دهد که چه داد و ستد بزرگی در کار است و چطور تصمیم درست خامس می‌تواند هم خود او و هم باشگاه جدیدش را متحول کند.

برای همین است که رئال مادرید در بازار نقل و انتقالات تابستان امسال می‌تواند از طرق مختلف نیروی عظیمی اعمال کند و جاذبه این باشگاه هم در همین است.

© The Independent

بیشتر از ورزش