«پزشکان دوران سختی را میگذرانند، زندگیِ اقتصادی کارگران ضعیف شده است، دانشجویان سردرگم و بدون آیندهاند، تاجران و بازرگانان ورشکست شدهاند؛ برای همه این اقشار نگرانیهایی وجود دارد غیر از جوانان، عاشقانی که به دلیل قرنطینه در حسرتِ دیدارِ معشوقه جان به لبشان آمده است.»
این شکایت و شرح غم، طی روزهای گذشته پس از شرکت در یک مهمانی مجردان با آه و ناله از سوی دوستی حکایت شد که اگرچه معشوق هر هفته چهار روز به قدمبوسیاش نمیآمد، اما او خودش با اخلاص تمام این کار را میکرد.
گاهی رستوران، گاهی پارک، بعضی اوقات کنارِ ساحل، دست در دستِ معشوق به ساختن «تاج محل» برای رویاهایشان میپرداختند و با چشم بههم زدنی به وادیِ عشق سفر کرده دوباره برمیگشتند.
دوستم بر سر اینکه ویروس کرونا، محافل شادمانی و لحظات پُر عشق و محبتشان را بلعیده است، ناراحت است و گله دارد: «قهر خداست، با حالتی مواجه شدهایم که پس از ماهها انتظار، فرصت دیدار یار مهیا شد، اما خانم محترم؟ به جای اینکه حرفهای عاشقانه و سخنان محبتآمیز به زبان آورد، شروع کرد به ارائه سخنرانی کاملی دربارۀ نحوۀ پیشگیری و احتیاط از ویروس کرونا: چه کار کنیم؟ با چه اندازه فاصله، کسی را ملاقات کنیم؟ چه چیزی بخوریم؟ با چه کسی دست دهیم و همآغوش شویم؟ چه زمانی دستمان را بشوییم، این همه را مانند یک دکتر خوب برایم توضیح داد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او معتقد بود که دولت به این اندازه نکات ایمنی و احتیاط را برای مردم شرح نداد که معشوق برای او: «با رعایت فاصلۀ اجتماعی، خانم محترم طی این دیدارِ عاشقانه در پارک چنان از من دور نشسته بود که گویی نخست وزیران متخاصم پاکستان و هند در یک کنفرانس شرکت کردهاند.»
در آن میان جوانی محبوب نام، با دلی پُر درد و غرق در دریایِ غم، صدایش را بلند کرد و گفت: «معشوقهام هیچ از خانه بیرون نمیآید و مرا نیز وامیدارد تا در خانه بمانم...»
پس از اصرار و تأکید بر رعایت قرنطینه و بیرون نیامدن از خانه، میگوید: «چرا موهای خود را اصلاح نمیکنی، آیا میخواهی مانند "لاسیت ملنگا" بازیکن کریکت سریلانکا بشوی؟!»
حالا چه کسی به ایشان بگوید که ترس کرونا جرأت رفتن به آرایشگاه و سالن اصلاح مو را از همه سلب کرده است. گذشتگان و بزرگان چه خوش گفتهاند «نیمه طبیب، بلای جان، درضمن خانم محترم نوشیدن گیاه سنای مکی را توصیه کرده بود که با چشمانِ بسته به آن عمل کردم اما شوربختانه که چند روز است از بس که دستشویی رفتهام پاهایم سست و بیحال شدهاند.»
یکی از شکایتهای عمدۀ این عاشقان آن بود که کرونا در راه عشق آنان، همانند یک دیوار بلند قد برافراشته است. این سخنان غمانگیز از سوی دوست دیگری که از غمِ تنهایی و دردِ دوری به ستوه آمده بیان شد که چرا قرنطینه همچون مار زهرآگین عشقمان را نیش میزند.
او با قلبی شکسته میگوید، وقتی بخواهی آرزوی دلت را برای تنظیم یک ملاقات حضوری ابراز نمایی، پاسخ طرف مقابل این است که «نه بابا، هیچ امکانی برای بیرون آمدن از خانه وجود ندارد؛ هرچه در دل داری و قرار است بگویی، باید به صورت آنلاین بیان کنی.»
یکی از دوستان دیگر ما که طبیعتاً عاشق مزاج است با نامزدش هنگامی که به رستوران میرود تا وقتی که از همۀ غذاهای منو اندک اندک نخورد، لذت ملاقات با نامزدش را حس نمی کند؛ حالا آن همه سفارش را برای مجنون و دیوانۀ! خویش از طریق آنلاین برآورده میکند.
گلایۀ دیگر مجردها این است که تارنماها در کنار هدایای دیگر، حالا ماسکهای ظریف، خلاقانه و منطبق با چهره را معرفی میکنند که با سفارشات بیش از حد و اضافی، جیبهای ما را سبکتر کردهاند. وقتی پرسیده میشود که درصورت عدم امکان دید و بازدید و ملاقات، این همه هزینه و مصرف برای چیست؟ در پاسخ میگویند: «مُد شده است و آیا نباید مطابق مُد روز عمل کنیم؟»
بدانید که عاشقان و دلباختگانی که قبلاً ادعا داشتند، ستارگان آسمان را برای معشوقهشان حاضر میکنند، اکنون هر کدام به منظور دلگرمی و شاد نمودنِ عشقشان به فکر خرید آنلاین ماسکِ صورت، مواد ضدعفونیکننده دست و الکلاند.
دردناکتر، مظلومانهتر و درماندهتر حال کسانی است که حتی گلهای روز عروسیشان را تهیه و فراهم کرده بودند و به دلیل شیوع ویروس کرونا همه زرد و خشک شد.
این جوانان مجرد بابت اقدامات دولت انتقاد شدید دارند و میگویند: «با وجود همۀ آمادگیها برگزاری مراسم عروسی به تأخیر افتاد. تاریخ قرنطینه و سن و سال ما در حال افزایش است.» آنها شب و روز به فکر ایناند که چه وقت ملکۀ قلبشان وارد خانه میشود و بر دوری و تنهایی آنان نقطۀ پایان گذارد.
مجردها میگویند: «گفته میشود تعداد زیادی از عروسهایی که ازدواجشان به دلیل شیوع ویروس کرونا در ایتالیا به تأخیر افتاده بود، دست به اعتراض و راهپیمایی زدند؛ ما مردان «نیمه مزدوج پاکستانی» نیز مانند ایشان با حمل پلاکاردهایی این خواسته را به گوش مسؤولین حکومتی برسانیم. اگر دولت براساس وعدههای قبلی، نمی تواند ده میلیون خانه بسازد، ۵۰ میلیون شغل ایجاد کند، حداقل ازدواج ما را که به دلیل شیوع کرونا فسخ شده، برگزار کند.»
چشمان این دیوانههایِ عاشق برای دیدار و گفتار رو در رو با معشوقه نگران است و برای دست به دست هم دادن و پیمانهای راست و دروغ بستن بیقرار و بر این امید، مانند مردم درمانده و بیچارۀ کشور، در آرزوی رسیدن روزهای خوب زندگیشاناند.