پروژه تواب‌سازی، این بار برای فراری دادن خودی‌ها

اژه‌ای با باز کردن باب توبه، در تلاش است تا هم طبری را به آزادی امیدوار کند و هم فشار افکار عمومی را کاهش دهد

غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول قوه قضائیه، یکشنبه گذشته در مراسم معرفی رئیس جدید سازمان زندان‌ها، از او خواست تا فصل جدیدی را در رابطه با مقوله «توبه» باز کند. اژه‌ای که از ابتدای دهه ۶۰ تا امروز، تصدی‌گر پست‌های امنیتی، اطلاعاتی و قضایی بوده است، با یادآوری عملکرد اسدالله لاجوردی، رئیس زندان اوین و دادستان کشور در دهه نخست انقلاب، گفت:«در گام دوم انقلاب باید تلاش کنیم افراد غافل از غفلت بیرون بیایند و آنها که نمی‌خواهند از غفلت خارج شوند، مجازات بازدارنده و عبرت آموز شوند.» این سخنان در حالی مطرح می‌شود که اکبر طبری، معاون اجرایی قوه قضائیه در دوره صادق آملی لاریجانی، این روزها به اتهام فساد گسترده مالی و سوءاستفاده از قدرت، در حال محاکمه است.

با توجه به این که بخشی از دوران فعالیت خود آقای اژه‌ای در قوه قضائیه با دوران فعالیت اکبر طبری همزمان بوده است، برخی از ناظران این قبیل اظهار نظرها را تلاشی برای فضاسازی به منظور کاهش فشار بر طبری می‌دانند. اژه‌ای در اظهارنظر دیگری در مورد طبری، گفته است: «تخلف اکبر طبری برای رئیس پیشین قوه قضاییه و معاونان او محرز نشده بود.» این در حالی است که طی مدت حضور محسنی اژه‌ای، صادق لاریجانی و ابراهیم رئیسی در قوه قضائیه، روزنامه‌نگاران و مردم بسیاری نسبت به اقدامات طبری و بسیاری از قاضیان تقاضای دادخواهی کردند. در حالی که قوه قضائیه به کوچکترین فعالیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به سرعت عکس‌العمل نشان می‌دهد، محرز نشدن فساد طبری به این گستردگی برای افکار عمومی قابل قبول نیست. به عبارت دیگر، تلاش اژه‌ای برای یادآوری دهه ۶۰ و تلاش‌های اسدلله لاجوردی برای وادار کردن متهمان به توبه، اقدامی در راستای تطهیر قوه قضائیه تلقی می‌شود.

کلمه «توبه» ریشه مذهبی دارد. این کلمه در اسلام به معنای بازگشت از گناه است و به اصطلاح فرد توبه کننده، نسبت به عملکرد پیشین خود ابراز پشیمانی می‌کند و راه جدیدی در پیش می‌گیرد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پس از پیروزی انقلاب و با استفاده از فضای باز سیاسی ایجاد شده، بسیاری از مردم به گروه‌های مختلف سیاسی، از چپ تا ملی پیوستند. اما پس از مصادره قدرت توسط اسلام‌گرایان نزدیک به آیت‌الله خمینی و دستور او مبنی بر ممنوعیت فعالیت‌های حزبی گروه‌های مخالف ایدئولوژی او، فشار بر فعالان غیرهمسو با حکومت افزایش یافت. با استناد به همین مفهوم در دهه ۶۰، لاجوردی در تقابل با زندانیان سیاسی، آنها را وادار می‌کرد تا نسبت به رویکرد سیاسی خود ابراز ندامت کنند.

در این میان، فشار بر روی چپ‌ها، فداییان خلق و مجاهدین خلق بیش از بقیه بود. در همین راستا، لاجوردی زندانیان سیاسی را آنقدر تحت فشار شکنجه قرار می‌داد تا آنها مجبور شوند نسبت به نگاه سیاسی خود تجدیدنظر کنند. از آنجایی که برخی از فعالان زندانی اعتقاد مذهبی نداشتند، تا زمانی که این افراد به اجرای احکام اسلامی اقدام نمی‌کردند، «توبه» از آنها پذیرفته نمی‌شد. البته کار به همین جا نیز ختم نمی‌شد. در خاطرات بسیاری از زندانیان آزاد شده دهه ۶۰ این چنین ذکر شده است که «فرد توبه کننده برای اثبات عملی تغییر تفکر خود باید مجازات اعدام یا شکنجه را شخصا بر روی همبندان و همفکرانش اجرا کند. به عبارت دیگر، تواب کسی بود که حاضر به اجرای حکم اعدام، شلاق و هر نوع شکنجه علیه سایر زندانیان باشد.» در خاطرات بسیاری از توابین، درخواست شلیک به زندانیان سیاسی محکوم به اعدام وجود دارد. برخی از آنها وقتی با چشم‌بند برده می‌شدند و اسلحه به دستشان داده می‌شد، حتی اطلاع نداشتند چه کسی در برابر آنها قرار دارد. وقتی ماشه توسط انگشت یک پاسدار که بر روی انگشت آنها قرار داده بود، کشیده می‌شد و چشم‌بند خود را باز می‌کردند، با جنازه هم‌بند خود مواجه می‌شدند. این موضوع فشار روانی شدیدی بر روی زندانی ایجاد می‌کرد که در برخی موارد منجر به جنون فرد می‌شد. با این حال، بسیاری از آن افراد حاضر نبودند تا از عقیده خود دست بر دارند و به اصطلاح معروف بر «سر موضع» باقی می‌ماندند. از این رو، تا زمان اعدام‌های سال ۶۷، این سبک از تواب سازی ادامه داشت.

این روند در دهه ۷۰ هم ادامه داشت، اما شکل آن کمی تغییر کرد. بسیاری از فعالان سیاسی شناخته شده، پس از انجام شکنجه وادار به اعترافات تلویزیونی می‌شدند. این عمل، نوعی دیگر از ابراز توبه بود. آنها باید در برابر دوربین صدا و سیما می‌نشستند و از تفکر و عملکرد سابق خود ابراز تبری می‌کردند. در این صورت در مجازات آنها تخفیف داده می‌شد یا مشمول عفو مشروط می‌شدند. اما اکثر تواب‌ها پس از آزادی و رسیدن به منطقه امن، اعلام می‌کردند که آن اعترافات یا حرف‌ها زیر شکنجه، و تنها برای رهایی از درد مزمن صورت گرفته است. این ماجرا خصوصا پس از اعترافات مازیار ابراهیمی شکل دیگری به خود گرفت. عملا امروز افکار عمومی این روش را برنمی‌تابد و تقریبا همه می‌دانند که این قبیل اعترافات و ابراز ندامت‌ها، نوعی تلاش برای حفظ جان است.

البته شرایط در دهه ۶۰ با امروز از سویی دیگر نیز متفاوت بود. حکومت جدید به دلیل نداشتن تجربه کافی، نیروی انسانی متخصص و کاربلد برای اداره حوزه‌های مختلف نداشت. از این رو، تلاش می‌کرد تا با تواب‌سازی، از این افراد در حوزه‌های مختلف استفاده کند. بسیاری از توابین دهه ۶۰، در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار شدند. این پروژه عملا باعث ریزش در گروه‌های مخالف، و جذب افراد کارآمد در سیستم سیاسی حاکم می‌شد. اما پروژه تواب‌سازی در دهه‌های بعدی رنگ دیگری به خود گرفت. حکومت سعی داشت با اجبار فعالان سیاسی مشهور به توبه، برای خود اعتبار کسب کند و آن را ابزار تبلیغاتی قرار دهد. در دهه‌های ۷۰ به بعد، برخلاف دهه ۶۰، کمتر کسی از توابین در ساختار سیاسی-اداری کشور به کار گرفته شد. اگرچه طی این دوران حکومت نشان داده است که چندان هم به قول و قرارهای خود با توابین پایبند نیست. برخی از توابین در خود زندان یا وزات اطلاعات مشغول به کار شدند، اما برخی علیرغم خدمات بسیاری که از خود نشان دادند و علیه همراهان سابق خود اقدام کردند، مجددا پس از اندک زمانی، محکوم و حتی اعدام شدند.

با این حال، به نظر می‌رسد که بیان کلمه توبه از دهان معاون اول قوه قضائیه در زمان فعلی، با هدف دیگری صورت گرفته است. پرونده اکبر طبری باعث شده است تا فساد گسترده مالی او و ساختار قضایی ایران آشکار شود. در حالی که افکار عمومی نسبت به بی تقصیری روسای قبلی قوه قضائیه قانع نشده و خواستار پاسخگویی ابراهیم رئیسی و صادق لاریجانی است، اژه‌ای با باز کردن باب توبه، در تلاش است تا هم طبری را به آزادی امیدوار کند و هم فشار افکار عمومی را کاهش دهد. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه