ژنرال‌های سودان، مسببین فاجعه جنگ داخلی؟

ثبات در خاور‌میانه و شرق آفریقا در آستانه سقوط قرار دارد

 

 

اگر بخواهید بدانید که امروز سودان در چه وضعیتی است، بهتر است تصور کنیم که این اتفاقات در خانه خودمان در حال وقوع است. پس بیایید برای یک لحظه تصور کنیم که لندن خارطوم است، اروپا خاور‌میانه، و آن اتفاقات خارق‌العاده جلوی در منزل شما در حال وقوع است.

یک تظاهرات عظیم در وِست‌ مینیستر بر‌پا شده است. مردم خواستار تغییر در سیستم اجتماعی و سیاسی و اصلاح سیستم بهداشت ملی هستند. دولت بریتانیا اکنون توسط ژنرال‌ها، مأموران  اِم آی ۵ و اِم آی ۶ و رؤسای پلیس اداره می‌شود و به خواسته‌‌های مردم اهمیت نمی‌دهد.

در عوض، دولت بر سر مواضع اساسی خود که به آنها باور دارد ایستاده است. البته به نظر می‌رسد آن اصول بنیادین شامل حکومت نظامی است و ژنرال‌ها (و جاسوسان) در فکر حمله به معترضان هستند، که اکنون تعدادشان به ده‌ها هزار نفر می‌رسد که در میدان پارلمان تحصن کرده‌اند.

در سناریوی فرضی ما، دولت‌های برلین، پاریس و رُم پشتیبان ژنرال‌ها در لندن هستند. آنها از این واهمه دارند که اگر سیستم کلاسیک غربی در انگلستان تغییر کند، نظم تمام امور در دوران پس از جنگ جهانی دوم در اروپا از بین خواهد رفت. اگر موفق شوند، سیستم جدید دلخواه معترضان، به سراغ آنها نیز خواهد رفت.

خطر در کمین است. بحث‌هایی درباره استفاده از خشونت علیه اعتراضات صلح‌جویانه در حال افزایش است.

در حالیکه تظاهرات در حال بر‌پایی بود، آخرین نخست وزیر دفتر خود را ترک کرده است، اما اکنون که ژنرال‌های ارتش قدرت را در دست گرفته‌اند سفر‌هایی به آلمان و ایتالیا داشته‌اند و هم‌زمان معاون او در پاریس در حال رایزنی است.

هر دو پس از شنیدن آنچه که لازم بوده است به لندن باز‌ گشته‌اند. یک هفته بعد، دیگر هیچ تحصنی وجود ندارد. میدان پارلمان به حمام خون تبدیل گشته و ۳۵ تن کشته شده‌اند.

………..

من نمی‌دانم که آیا این توصیف به جلب توجه به اتفاقات سودان کمکی می‌کند یا خیر. اما دست‌کم به ما یاد‌آوری می‌کند که خواسته‌های معترضان سودانی چقدر ارزشمند و آسیب‌ پذیر هست. مردم خواستار تغییر و نوعی از قانون دموکراسی بودند. آنها چتر گسترده‌ای از حمایت را از طرف تمام طیف‌های سیاسی سودان به نام (نیروهای آزادی و تغییر) به دور هم جمع کردند تا اعتراض خود را رهبری کنند و صدایشان شنیده شود.

دولت نظامی، یک چیز در‌هم و بر‌هم و عجیب و غریب از ارتش و نیروهای شبه نظامی، چند دور از  گفتگو‌های رو در رو با رهبران نیروهای آزادی و تغییر را به تعویق انداخت. ژنرال‌ها مانع از ایجاد یک کشور قانونمند که در آن قانون و کثرت‌گرایی سیاسی حکمفرما باشد، شدند و امکان بروز یک تبادل نظر نتیجه‌ بخش را به یک بازی خسته کننده امتیاز گیری تبدیل کردند.

امروز، دولت نظامی (بعد از تحویل گرفتن قدرت از عمر البشیر در آوریل گذشته) کودتای شماره ۲ را انجام داد. آنها اعلام کردند که یک دولت تشکیل خواهد شد و ظرف ۹ ماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. ژنرال‌ها در حال تبدیل سودان به ونزوئلا هستند، جایی که اپوزیسیون ممکن است مجبور شود تا دولت خود‌ خوانده را اعلام کنند.

محمد حمدان دَگالو (معروف به حِمِدتی) ژنرال کلّه شقّ و معتقد به دولت نظامی است که گفته می‌شود نیروهای وی در قتل عام دوشنبه صبح دست داشته‌اند. اگر زمام امور در سودان از دست برود، به نظر می‌آید او قادر به فهم این نیست که چه بهای سنگینی برای کشورش و بقیه دنیا خواهد داشت. کشور با ظرافت خاصی، با نژاد‌های گوناگون، گروه‌های مذهبی و قبایل خواهان صلح، همزیستی و رستگاری متحد شده است.

همچنین یک سری از جنگ‌های داخلی و درگیری‌های قبیله‌ای در سطح کوچک در دارفور، نیل آبی و استان‌های جنوب کوردوفان، محلی که نیروهای نظامی (از جمله شبه نظامیان جنجاوید، که این روزها تحت فرماندهی مستقیم ژنرال حِمِدتی هستند) مرتکب جنایات جنگی بر علیه شهروندان عادی شده‌اند، در حال خونریزی و انتقام جویی در جریان است.

ژنرال‌ها در حال تبدیل سودان (با جمعیت ۴۰ میلیون) به بشکه‌ای از باروت هستند. احتمال بروز یک جنگ داخلی از هر زمان دیگری بیشتر است، که ثبات در خاور‌میانه و شرق آفریقا را در آستانه سقوط قرار داده است. اگر همه چیز خراب شود، مهاجرت به آنسوی مدیترانه به رکورد جدیدی خواهد رسید؛ ممکن است داعش دوباره احیا شود.

این ایجاد ترس و تشویش اذهان نیست. اگر دولت نظامی اصرار داشته باشد تا جاده خونین تیر‌اندازی به سوی مردم در خیابان‌های خارطوم را تا انتها برود، این امکان وجود دارد تا سودان به سرنوشتی که در سوریه، لیبی و یمن شاهد آن بوده‌ایم و شاید بدتر دچار شود.

حامیان نظامیان حاکم در عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی در میان نبرد بین دو انتخاب سیاسی گیر افتاده‌اند: نوعی از دموکراسی و خشونت حکومت خودکامه نظامی. در سودان، رهبران نیروهای آزادی و تغییر باور دارند که تنها راه برای ایجاد ثبات و برقراری صلح تشکیل یک سیستم دموکراتیک دارای عقاید متفاوت سیاسی است. دولت نظامی رویکرد «دموکراسی به معنای هرج و مرج» را تقویت می‌کند.

اما البته، سیاستمداران نیروهای آزادی و تغییر و فعالان مدنی با خود کلاشینکف حمل نمی‌کنند تا بتوانند شهروندان را به طور تصادفی مورد هدف قرار دهند تا نحوه تفکر صحیح خود برای اداره آینده کشور را به آنها نشان دهند.

افراد مهم و برجسته منطقه‌ای نیز یک حکومت نظامی‌گری را برای آینده سودان پیش‌بینی می‌کنند. تحصن خارطوم فقط یک نمونه از سری فشار‌های گروه‌های دموکراتیک به هم پیوسته بود که خاور‌میانه را پوشش می‌دهد. فکر کنید اگر آنها موفق می‌شدند، منطقه شاهد تأثیرات موج جدیدی از تظاهرات و شورش‌هایی می‌شد که وضع موجود را از بین می‌برد.

سودان همیشه همزمان که غرب چشم‌های خود را بسته است به قدرت‌های منطقه‌ای واگذار شده است تا از پس خود بر‌آیند. اصلاً تصور نکنید که خواستار دخالت شورای امنیت سازمان ملل خواهند شد؛ همه می‌دانند که این فقط یک سخن بیهوده سیاسی است. اما حالا، که عمر البشیر رفته است و دولت نظامی بر سر کار است، اجرای همان سیاست‌های غربی در برابر سودان، فقط بردن کشور به سمت یک مشکل ناشناخته خواهد بود.

ما باید متوجه باشیم که اگرچه عمر البشیر رفته است، اما هیچ انقلابی نشده است. رژیم همچنان زندگی و حقوق مردم را به گروگان گرفته است، اعتراضات را به شدت سرکوب می‌کند و در حال توطئه برای کنترل آینده آنها نیز هست. شما باید فقط از خود سوال کنید که آیا چنین چیزی را در خیابان‌های لندن تحمل می‌کنید؟  

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه