کرونا زندگی نخبگان زندانی را تهدید می‌کند

به‌رغم اعطای مرخصی به برخی از زندانیان سیاسی، شماری همچنان در زندان هستند

به سیاهه نخبگان زندانی،باید تعداد زیادی از فعالان دانشجویی، روزنامه‌نگاران و نویسندگان را نیز اضافه کرد- عکس از ویکی‌پدیا

علیرغم دستور ابراهیم رییسی، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر آن که در دوران خطر کرونا، برخی زندانیان سیاسی و عقیدتی امکان استفاده از مرخصی دارند، این دستور منجر به آزادی همه زندانیان نشد. نگین قدمیان، زندانی عقیدتی، از جمله کسانی است که همچنان در زندان به سر می‌برد. او در سال ۹۰ بازداشت شد، اما با قید وثیقه آزاد شد. وی مجددا در سال ۹۱ دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شد. خانم قدمیان در سال ۹۶ و در حالی که قصد خروج از کشور را داشت، در فرودگاه بازداشت و مجددا به زندان برده شد. دلیل بازداشت او، تدریس در دانشگاه مخصوص بهاییان است. خانم قدمیان که بیش از یک سوم حکم خود را سپری کرده است، نه تنها مشمول آزادی مشروط نشده است، بلکه حتی از مرخصی دوران کرونا نیز بهره‌مند نیست. از این رو خطر کرونا سلامت او را تهدید می‌کند.

موسسه آموزش عالی بهاییان که به اختصار BIHE  نامیده می‌شود، پس از آن تاسیس شد که حکومت از ادامه تحصیل شهروندان بهایی در دانشگاه جلوگیری کرد. پس از آن که در سال ۱۳۵۹ شرط ورود به دانشگاه، اعتقاد به یکی از ادیان رسمی کشور اعلام شد، باورمندان به آیین بهاییت امکان ادامه تحصیل را از دست دادند. این قانون مجددا در اسفند سال ۱۳۶۹ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تشدید شد. مطابق با مصوبه این شورا، از تحصیل بهاییان در دانشگاه باید جلوگیری به عمل آید و اگر حین تحصیل مشخص شد که فردی بهایی است، فورا باید اخراج شود. از این رو جامعه بهایی ایران به منظور آموزش اعضای خود که از حق طبیعی شهروندی محروم شده‌اند، به تاسیس این دانشگاه اقدام کرد. در این دانشگاه، شهروندان بهایی که حق تحصیل در دانشگاه‌های رسمی کشور را ندارند، به شکل خانگی یا «آنلاین» به تحصیل می‌پردازند. با این حال، حکومت بارها به خانه‌هایی که کلاس‌های درس در آن برگزار می‌شد یورش برده و استادان و برخی از دانشجویان آن را دستگیر کرده است. جرم اکثریت قریب به‌اتفاق دستگیرشدگان، «اقدام علیه امنیت ملی» ذکر شده است.  از این رو، این دانشگاه به آموزش مجازی روی آورد. با این حال، آستادان آن همچنان از گزند تهدید در امان نیستند. حال سوال اینجاست که تحصیل و تدریس در یک فضای بسته مانند خانه، چطور می‌تواند امنیت ملی ایران یا نظام حاکم بر آن را تهدید کند؟ آیا جلوگیری از تحصیل بخشی از شهروندان یک جامعه، تهدید تلقی نمی‌شود؟

در این توییت نیز نوشته شده است:«ما نگران سلامتی نگین هست. مقامات جمهوری اسلامی (ایران) از اعطای مرخصی یا آزادی وی امتناع می‌ورزند. آنها نمی‌توانند سلامت زندانیان را در طی همه‌گیری ویروس کرونا تضمین کنند. او به دلیل تدریس به دانشجویان بهایی به ۵ سال زندان محکوم شد.»

 به هر روی، جامعه بین‌الملل در برابر این محدودیت‌ها واکنش نشان داده است. مازیار بهاری، روزنامه‌نگار ایرانی در سال ۲۰۱۴ کارزاری با نام «آموزش جرم نیست» در حمایت از حق تحصیل بهاییان در ایران راه انداخت. شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، بارها در این باره سخنرانی کرده است. حتی در گزارش‌های سازمان ملل متحد نیز در این باره مواضع صریحی علیع تبعیض در آموزش مطرح شده است.

محدودیت‌ها تنها مختص به جامعه بهایی نیست. به نظر می‌رسد که حکومت اساسا هر کسی را که خارج از گفتمان رسمی آن به تحصیل، تدریس و تحقیق بپردازد، تحمل نمی‌کند. احمدرضا جلالی پزشک و محقق ایرانی ساکن سوئد که در سال ۱۳۹۵ به دعوت رسمی دانشگاه تهران، به ایران سفر کرده بود، بازداشت شد و به جرم جاسوسی به اعدام محکوم شد. در توییت دیگری، پیام ویدیویی همکار سابق آقای جلالی از شرایط بغرنج او در زندان بازنشر شده است. او در آن پیام با ابراز همبستگی، خواستار آزادی هر چه سریعتر او می‌شود.

احمدرضا جلالی پیش از آن که بازداشت شود، بارها به عنوان مهمان از سوی نهادهای مختلف به تهران دعوت شده بود و در کنفرانس‌های مختلف علمی شرکت کرده بود. در یک فایل صوتی که اخیرا از او منتشر شده است، آقای جلالی عنوان می‌کند که بیش از ۲۵ کیلوگرم از وزن خود را از دست داده است و شرایط روانی طبیعی ندارد. پیش‌تر، ۲۱ نفر از برندگان جایزه نوبل طی نامه‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، خواستند تا هر چه سریع‌تر آقای جلالی را آزاد کند. آقای جلالی در نامه‌ای از شکنجه‌هایی که در زندان شده تا حاضر به اعتراف شود، پرده بر داشته است. 

به‌رغم اعطای مرخصی موقت به برخی از زندانیان سیاسی و عقیدتی، همچنان تعداد بسیاری از آن‌ها در زندان هستند. از مشهورترین آنان، می‌توان نرگس محمدی، محمد نوری‌زاد، نسرین ستوده، سعید شیرزاد، امیر چمنی، فرهاد میثمی، و سهیل عربی را نام برد.

این افراد به‌رغم آن که از میان نخبگان جامعه هستند و در دوران کرونا در معرض خطر مرگ قرار دارند، همچنان در زندان به سر می‌برند. لازم به تاکید است که در این شرایط مخاطره‌آمیز بهداشتی، اگر هر گونه خطر جانی یا عارضه‌ای در سلامت این افراد رخ دهد، مسئولان قوه قضاییه و حاکمان ایران مسئول هستند. تقریبا بر همه آشکار است که شرایط بهداشتی در زندان‌های ایران به شدت نابسامان است. از این رو توقع می‌رود که وقتی قوه قضاییه توان رسیدگی و حفظ جان متهمان را ندارد، دستکم اجازه دهد تا آنها خودشان از جان خود محافظت کنند.

به سیاهه نخبگان زندانی، می‌بایست تعداد زیادی از فعالان دانشجویی، روزنامه‌نگاران و نویسندگان را نیز اضافه کرد. در حالی که در اکثر کشورها و جوامع جهان، استادان، محققان، دانش‌پژوهان و اندیشمندان، مورد تکریم مسئولان دولتی قرار می‌گیرند، در ایران بیشترین فشار و خطر را تحمل می‌کنند. اما جرم آنها مگر چیزی جز اندیشیدن و نوشتن و آموختن است؟ هر کس که مخالف جریان حاکم حرکت کند، به سرعت با تیغ اتهامات عجیب و پرونده‌سازی‌های تکراری رو‌به‌رو می‌شود. «اقدام علیه امنیت ملی»، «تشویش اذهان عمومی»، «تبلیغ علیه نظام» و... از جمله اتهاماتی است که آنقدر وسیع و کلی است، که تقریبا می‌تواند شامل هر فردی بشود. هر چند، افکار عمومی دیگر این قبیل پرونده‌سازی‌ها را برنمی‌تابد و با چنان اتهامات بی‌پشتوانه‌ای هم قانع نمی‌شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه