ماشین تبلیغاتی جمهوریاسلامی ایران به یک هیولای بسیار بزرگ و ناکارآمد و زشتخو تبدیل شده است که سالانه دهها هزار میلیارد تومان را میبلعد تا شرایط درون کشور را سفیدنمایی و شرایط کشورهای غربی و متحدان آنها را سیاهنمایی کند، برای شهروندان پروندهسازی کند، و تخم تنفر بپراکند. این ماشین، همچنین مسئول موفق و کارآمد و الهی و اخلاقی نشان دادن سیاستها و برنامههای نظام بوده است؛ بدون آن که فضایی کوچک برای منتقدان جهت طرح دیدگاهها و احساسات خود فراهم کند. این هیولا، جایی برای رسانه و فرهنگ و آموزش باقی نگذاشته و آنها را بلعیده است.
این ماشین (شامل رادیو و تلویزیون دولتی، روزنامههای سراسری، موسسات انتشاراتی عظیم، موسسات فیلمسازی و توزیع و نمایش فیلم و دهها هزار سایت اینترنتی دولتی و شبه دولتی) با چالشهای بسیاری نیز درگیر بوده است. مشکلات ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران فقط وجود رسانههای فارسی زبان خارج کشور و شبکههای اجتماعی نیست. مشکلات و تعارضات جدی آن، فقط در دروغهای سازگار و ناسازگار آن هم نیست. مشکلات این ماشین عظیم و پر هزینه را در رفتار خود این سیستم و نوع گزارشدهی بوقهای چاپی و الکترونیک آن و نحوه پر کردن دقایق و صفحات میتوان مشاهده کرد. ذیلا به برخی از آنها اشاره میکنم.
برخورد دوگانه با گزارشهای نهادهای حقوق بشری
در یک دوره، ماشین تبلیغاتی رژیم سازگارتر عمل میکرد و کلا نهادهای حقوق بشری بینالمللی را نادیده میگرفت. اما بعد این روش تغییر یافت. ماشین تبلیغاتی رژیم، هنگامی که سازمانهای حقوق بشری مثل دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل گزارشهایی در مورد عربستان سعودی یا اسرائیل یا بحرین منتشر میسازند، آنها را گزارش میدهد، اما گزارشهای آنها در مورد ایران یا سوریه یا روسیه منتشر نمیشوند، یا با فحاشی و ناسزاگویی و به طور ناقص گزارش میشوند. گزارشهای این نهادها در مورد کشورهایی که جمهوری اسلامی ایران با آنها مشکل دارد، موثق تلقی میشود. اما گزارشهای آنها در مورد ایران، گویا به دلیل «صهیونیستی و استکباری» بودن آن نهادها، ناموثق است. مشکل این شیوه از گزارشدهی گزینشی، این است که مخاطب بعد از مدتی متوجه برخورد دوگانه میشود و گزارشدهنده، اعتبار خود را از دست میدهد. تنها برای مدتی میتوان افراد را فریب داد؛ خواه منافع و امتیازی از رژیم ببرند یا نبرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حلال شدن مطالب «رسانههای صهیونیستی و امپریالیستی»
در دوران ترامپ که اکثر رسانههای امریکا اخبار و گزارشهای ضد ترامپ و ضد سیاستهای دولت وی دارند، روزی نیست که بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران این مطالب را ترجمه و منتشر نکنند. وقتی چهار سال یا هشت سال هر روز از دهها رسانه مطالبی منتقل شود، دیگر دشوار بتوان آنها را «صهیونیستی» یا «استعماری» خواند. اگر آنها صهیونیستی و استعماری هستند، مطالب آنها نباید منبع تحلیلها و روایات دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران ایران قرار گیرد، و اگر چنین نیستند، نمی توان گزارشهای آنها در مورد ایران را مغرضانه و براندازانه تلقی کرد. در دوران اوج واگیری کرونا، مطالب رسانههای غربی در مورد چگونگی برخورد دولت ایران و روحانیت شیعه با این معضل (که عمدتا وجه انتقادی داشت) توسط بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته شد، اما مطلبی در نقد حذف سلیمانی در رسانههای امریکایی نبود که در ایران منتقل نشود.
مسلمانان غیرایرانی خودی و غیرخودی
گزارش مربوط به درگیری هندوها و مسلمانان در هند یا حمله به مسلمانان در کشورهای غربی، به وفور در بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران عرضه میشود، اما روسیه و چین از این جهت مستثنا هستند. مسلمانان چچنی و ایغوری غیر خودیاند و سرکوب حقوق آنها گزارش نمیشود، اما مسلمانان امریکایی و آلمانی و فرانسوی که تحت حکومت قانون زندگی میکنند، «سرکوب شده» معرفی میشوند. این رفتار دوگانه، به مخاطبان به خوبی نشان میدهد که موضوع، حساسیت و توجه به حقوق مسلمانان نیست، بلکه تنفر از غرب و متحدان آن است. آنچه در این گزارشها غایب است، این است که مسلمانان در کشورهای غربی از بیشترین و تضمین شدهترین حقوق برخوردارند؛ حتی بیش از حقوق آنها در کشورهایی با اکثریت مسلمان. مقامات جمهوری اسلامی ایران هنگامی در برابر نقض حقوق مسلمانان موضعگیری میکنند که هزینه مستقیمی برای آنها داشته باشد. به عنوان مثال، علی خامنهای هنگامی در مورد کشته شدن چند مسلمان هندی موضعگیری کرد که مشخص شد دولت هند در چابهار سرمایه گذاری نکرده است و تحریمهای امریکا را نیز نقض نخواهد کرد.
حساسیت دوگانه به موضوعات انسانی
کودکان فلسطینی با کودکان اسرائیلی و سوری حسابی کاملا جداگانه برای بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران دارند. حدود هفتاد هزار کودک و زن سوری در جنگ داخلی سوریه کشته شدهاند، اما گزارشی از آنها در بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران دیده نمیشود. یا کودکان اسرائیلی کشته و زخمی در موشکبارانها یا دیگر عملیات تروریستی حماس و جهاد اسلامی وجود خارجی ندارند، اما چند کودک فلسطینی کشته و زخمی به واسطه حملات اسرائیل، بدون استثنا تیتر اول خبری قرار میگیرند. دولت اسرائیل دولت کودککُش معرفی میشود، اما دولت سوریه بخشی از جبهه مقاومت است.
فعالیت «داوطلبانه» نمایشی
در هر بحران اجتماعی، دستگاه تبلیغاتی عکسها و فیلمهایی از بسیجیان و روحانیون منتشر میکند که دارند به مردم کمک میکنند. به عنوان مثال، در دوران سیل طلاب مشغول تمیز کردن گل از خانههای مردم، و در دوران شیوع کرونا، طلبهها مشغول به ضد عفونی کردن کف بیمارستانها نمایش داده میشوند. تیترهای خبری این گونه تبلیغات، معمولا آن است که رسانههای فارسی زبان خارج کشور این اقدامات را منعکس نمیکنند. اما این اقدامات به سه دلیل زیر، به جای تبلیغ، ضد تبلیغ است:
۱- این که سپاه و بسیج معمولا اگر بتوانند، از فعالیت گروههای داوطلب جلوگیری میکنند تا فقط خودیها در این حوزهها به نمایش دربیایند؛
۲- این سوال همیشه برای مخاطبان مطرح است که این طلاب و بسیجیها مگر کار مفیدی در جامعه ندارند که در هر موضوعی در معرکه هستند و نمایش میدهند، و اصولا چرا آنها و نه اقشار دیگر؛
۳- اگر این روحانیون و بسیجیان داوطلبانه برای خدمت میآیند، زندگیشان چگونه تامین میشود؟ کمتر کسی باور میکند که این گونه فعالیتها خودجوش و داوطلبانه و غیرانتفاعی است.
مستقل اما وابسته
بخش عمدهای از نهادهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران از حیث بودجه کاملا به منابع دولتی و عمومی (شهرداریها) وابسته هستند، اما در مقام عمل، خود را مستقل از دولت معرفی میکنند. آنها حتی موضعی انتقادی نسبت به قوای مجریه و مقننه (اگر رگههایی از اصلاحطلبی داشته باشند) دارند، (هماهنگ با سپاه و بیت رهبری). نکته جالب اینجاست که این نهادها (مثل رادیو و تلویزیون حکومتی) از قوه مجریه مستقل هستند، اما کاملا تحت هدایت و سیاستهای بیت و سپاه عمل میکنند. از همین رو، استقلال آنها در نشر اخیار توسط معترضان و وفاداران خریداری ندارد، چون همه میدانند که این دستگاهها توسط دفتر رهبری و سپاه هدایت میشوند.