پاییز و ماه مهر و شروع فصل مدرسه در ایران با خبر فعال شدن مکانیسم ماشه یا همان بازگشت همه تحریمهای ملغیشده یک دهه پیش سازمان ملل، آغاز شد. همچنین با خبر بالا رفتن قیمت انواع ارز که به معنای کاهش ارزش پول ملی، تورم بیشتر، بیکاری و گران شدن اقلام اساسی و مایحتاج ملت ایران است.
خبرهای دیگری نیز رسید؛ خبر به تاراج بردن یکی دیگر از داراییهای ملی ایران در لندن با صدور حکم دادگاه استیناف بریتانیا برای مصادره ساختمان متعلق به شرکت ملی نفت ایران به نفع شرکت اماراتی کرسنت.
۴۶ سال آزگار، جنگلها را سوزانند و غارت کردند، به اموال ملی چوب حراج زدند، کشور را در معرض تعرض بیگانه قرار دادند، اشیاء موزهها را دزدیدند و فروختند، با حفاریهای غیرمجاز میراث ملی را تاراج کردند، دریاچهها را خشکاندند و هنوز هم دست از خیانت و جهالت برنداشتهاند!
امروز پانزدهم مهر ۱۴۰۴، از اعلام خبر مصادره ساختمان شرکت ملی نفت ایران در لندن به ارزش تقریبی ۱۰۰ میلیون پوند، برابر با حدود ۱۲۵ میلیون دلار، به حکم دادگاه لندن به نفع شاکیان عراقی ساکن امارات دو روز میگذرد و هنوز از این حکومت ضد ایرانی صدایی برنیامده است.
در روزی که این خبر تکاندهنده و حیثیتی برای تمامی ما ایرانیان منتشر شد، آقای محمدتقی نقدعلی، نماینده مجلس شورای اسلامی، آخوندی که پیش از ورود به مجلس، روضهخوانی بیش نبود، پشت میکروفون مجلس، صدایش را روی سرش گذاشت و در پاسخ به نظر محمدرضا باهنر در مورد قانون حجاب، هوارزنان گفت: «اگر اقدامی نکنیم و به شریعت پایبند نباشیم و احکام شریعت را در زمین اجرا نکنیم، قطعا ناامنی ایجاد میشود.» (۱۳ مهر ۱۴۰۴)
نماينده حكومتى روز يكشنبه و در سالگرد گشایش مجلس اول مشروطه (١۴ مهرماه ١٢٨۵) پشت ميكروفون قرار گرفت تا درباره سركوب ملت و اجراى شريعت سخنرانى كند. به اعتبار اين روز هم كه شده بود، وظيفهاش حكم مى كرد كه به مهمترين موضوع روز يعنى ضبط دارايىهاى ملت ايران در لندن بپردازد.
با این حال تنها موضوعی که در این دو روز نه در صداوسیمای حکومتی و نه از زبان نمایندگان مجلس به آن پرداخته نشد، از دست رفتن ساختمان هشتطبقهای بود که از دست دادنش حیثیت و اعتبار ایران و ایرانیان را زیر سوال برد و نقدعلی ملا در مجلس شورا در پی اجرای روضه حجاب برای همپالکیهای خود بود.
این حکومت ۲۰ سال آزگار فرصت داشت تا با کمک مشاوران زبده و حقوقدان، اختلافاتش را با شرکت نفتی کرسنت بر سر این قرارداد موردمناقشه که سال ۱۳۸۱ در دولت محمد خاتمی و در دوران وزارت بیژن زنگنه بسته شد، حلوفصل کند.
دولتمردان جمهوری اسلامی به دنبال حلوفصل مناقشاتی از این دست نیستند، چرا که فرصت رسیدگی به آنها را ندارند. موضوعهای موردعلاقه آنها حمایت از گروههای ایدئولوژیک اسلامی در منطقه و گروههای چپگرا در آمریکای لاتین است. سیاستی که به زعم این نظام، در منطقه برای رقبا و مخالفان بازدارندگی ایجاد میکند و در عرصه بینالملل، کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا را به چالش میکشد؛ سیاستی فلکزده که نتیجه آن را سال گذشته دیدیم و شاهد انزوای بیشتر ایران بودهایم.
مجلس بیخاصیت شورای اسلامی امروز شنید که اتحادیه اروپا، مالکیت ایران را بر سر جزایر سهگانه در خلیج فارس زیر سوال برده است؛ اقدامی سیاسی که کوچک و بزرگ و عالم و جاهل در هر کوی و برزن، به حقانیت ایران و مالکیت خدشهناپذیر کشورمان بر این جزایر آگاه است، اما کیست که نداند انگیزههای تروریستی این نظام و تهدیداتی که متوجه آبراهههای بینالمللی کرده، باعث شده است تا تمامیت ارضی کشور و امنیت ملی با چالش مواجه شود.
آیا در این مجلس حقوقدانان و سخنورانی هم حضور دارند که غیر از آداب شریعت و ایجاد مزاحمت برای ملت، از حقوق بینالملل و سیاست خارجی هم سررشته داشته باشند؟
رئیسجمهوری این نظام، آقای مسعود پزشکیان، به خود جرات میدهد تا در یکی از محرومترین استانهای کشور، یعنی هرمزگان در ملاعام خطاب به مردم بگوید: «اگر فکر کنید از دولت میخواهید بگیرید، بنشینید تا بچههای شما بزرگ شوند و بیسواد بار بیایند. اصلا فرض کنید ما نیستیم! آن موقع برای آموزش فرزندتان و درست کردن شهرتان چه می کردید؟» (۱۰ مهر ۱۴۰۴)
یک نفر در مجلس ملایان پیدا نشد تا به رئیسجمهوری «منتخب» بگوید اصل ۳۰ قانون اساسی همین نظام، بهصراحت به وظیفه دولت در فراهم کردن امکان آموزش و پرورش رایگان می پردازد.
طبق این اصل، دولت موظف است امکانات آموزش و پرورش رایگان را تا پایان دوره متوسطه برای همگان فراهم کند و امکان تحصیلات عالی را هم تا سرحد خودکفایی کشور بهصورت رایگان گسترش دهد.
رئیس قوه مجریه، یعنی رئیسجمهوری، چگونه بر قانون اساسی اشراف ندارد و برخلاف نص صریح آن، از وظایف خود در اجرای آن سر باز میزند؟
دولتمردان این نظام عادت کردهاند به جای پیگیری حقوق کشور از مجرای دیپلماتیک و بینالمللی، به سیاست تقابل و اقدامهای تروریستی متوسل شوند که به نوبه خود، ضرر مضاعفی برای کشور ایجاد میکند. از نمونه اقدامهای همیشگی و تکراری آنها، گروگانگیری ایرانیان دوتابعیتی است.
با این حال حتی در این اقدام، یعنی گروگانگیری دوتابعیتیها هم بیش از آنکه دولتهای غربی را دچار چالش کنند، هممیهنانی را آزار دادهاند که با هزار امید و آرزو برای دیدن شهر و دیار و خانواده به ایران میروند؛ رفتارهایی تروریستی، غیرانسانی و غیراخلاقی که به انزوای بیشتر ایران در مجامع بینالمللی منجر میشود و مشکلی دیگر به مشکلات انبوه کشور میافزاید.
سعدی بزرگ در گلستان این نوع حکومت و دولتمردان آن را به زیبایی توصیف کرده است:
خانه از پایبست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است
پیرمردی ز نزع مینالید/ پیرزن صندلش همی مالید
چو مخبط شد اعتدال مزاج/ نه عزیمت اثر کند، نه علاج
امیدواریم که مردم ایران طاقت بیاورند و این شرایط بسیار دشوار را تحمل کنند، چرا که جمهوری اسلامی روبهزوال است و هیچ درمان و توافق و قراردادی نمیتواند آن را نجات دهد. تا آن روز و آن زمان و آن آینده نه چندان دور، خداوند و فر ایران نگهدار این کهندیاران باشد.