خاموشی‌های تبعیض‌آمیز؛ از فساد مالی مدیران نیروگاه‌ها تا بی‌عدالتی در توزیع برق

بخش بزرگی از منابع کشور به‌جای توسعه نیروگاه‌ها و شبکه آب، صرف پروژه‌های هسته‌ای، موشکی و حمایت از شبه‌نظامیان منطقه‌ای شده است

بازداشت دو مدیر ارشد نیروگاه برق حرارتی شهرستان ری به دلیل اهمال در نگهداری مخازن سوخت و هدررفت بیش از ۷۸۰ هزار لیتر گازوئیل، بار دیگر عمق بحران مدیریتی و فساد ساختاری در صنعت انرژی ایران را آشکار کرد.

این پرونده که با ورود دادستانی و محکومیت مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره نیروگاه به حبس و انفصال از مشاغل دولتی پایان یافت، تنها یک نمونه از سوءمدیریت‌هایی است که در سال‌های اخیر محیط زیست و امنیت انرژی ایران را به نقطه بحرانی رسانده است.

در حالی که چنین پرونده‌هایی نشان‌دهنده ریشه‌های فساد و ناکارآمدی در مدیریت انرژی است، مردم سراسر ایران با تشدید قطعی‌های طولانی‌مدت برق و آب دست‌وپنجه نرم می‌کنند. گزارش‌های رسمی و رسانه‌ای حاکی از آن است که ساعات خاموشی در بسیاری از شهرها و روستاها بین چهار تا هشت ساعت در روز است؛ در حالی که در بخش‌های زیادی از تهران، قطعی برق در هفته گذشته عملا از دو ساعت فراتر نرفته است. این تفاوت فاحش، حتی به تعبیر روزنامه‌های نزدیک به حکومت، به «خاموشی طبقاتی» تعبیر شده و اعتراض شهروندان به تبعیض آشکار در ارائه خدمات عمومی را برانگیخته است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تصاویر منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد دانشجویان دانشگاه شیراز چند روز پیاپی علیه قطعی آب و برق در محوطه این دانشگاه تجمع کرده و شعار «دانشجو داد بزن، حقت رو فریاد بزن» سر داده‌اند. در شهرری نیز ساکنان می‌گویند برق این منطقه نه یک بار، که دو تا سه بار در روز قطع می‌شود.

این نارضایتی گسترده به حوزه‌های دیگری هم کشیده شده است، از ورزشکارانی چون شایان مصلح، مدافع ذوب‌آهن، که به دلیل اعتراض به خاموشی‌ها در اینستاگرام با حکم محرومیت کمیته اخلاق روبه‌رو شد، تا شهروندان عادی که از افزایش هفت‌برابری قبض آب و برق و همزمان کاهش خدمات به ستوه آمده‌اند.

قطع برق حتی در نشست‌های رسمی نیز رخ می‌دهد؛ به‌طوری‌که سخنرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت پزشکیان درباره «اتحاد دولت و ملت» با خاموشی ناگهانی قطع شد و بنابر اعتراف عباس صالحی، «برای حفظ آبرو» از موتورهای اضطراری برق کمک گرفتند.

بحران در زندگی روزمره؛ از خانه تا اقتصاد

قطعی برق تنها به خاموشی چراغ‌ها محدود نمی‌شود. پمپ‌های آب منازل و ساختمان‌ها با برق کار می‌کنند و هر بار خاموشی به معنای قطع آب هم هست. دکل‌های مخابراتی و اینترنت همراه نیز به دلیل فرسودگی باتری‌ها در همان ساعات ابتدایی از کار می‌افتند و ارتباط تلفنی و اینترنتی در بسیاری مناطق مختل می‌شود. همچنین صنایع و کسب‌وکارهای خرد در معرض آسیب جدی قرار گرفته‌اند، از نانوایی‌های کوچک که ناچار به تعطیلی می‌شوند، تا کارخانه‌ها و کارگاه‌هایی که تولیدشان در ماه‌های گذشته به شکلی محسوس کاهش یافته است. فعالان اقتصادی هشدار داده‌اند تداوم این وضعیت به رکود عمیق‌تر و جهش دوباره تورم دامن خواهد زد.

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری نظام ایران، نیز روز پنجشنبه هفته گذشته اعتراف کرده بود: «وضعیت ما در آب و برق و پول و گاز و همه اینها در لبه سقوط است.» این جمله بازتاب‌دهنده واقعیتی است که شهروندان ایرانی هر روز آن را لمس می‌کنند. پزشکیان البته تلاش کرد بحران را با کلیدواژه‌هایی چون «لزوم وحدت» و «پیاده کردن حرف دین» توجیه کند، اما کارشناسان تاکید دارند که ریشه این مشکلات در ساختار اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی نهفته است.

ریشه‌ها؛ فساد و اولویت‌های ایدئولوژیک

چهار دهه پس از وعده روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، درباره «آب و برق مجانی»، ایران امروز با خاموشی‌های گسترده، بی‌آبی، آلودگی و فرسایش زیرساخت‌ها روبه‌روست. بخش بزرگی از منابع مالی کشور به جای سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های جدید، انرژی‌های تجدیدپذیر یا شبکه آبرسانی، صرف پروژه‌های هسته‌ای، موشکی و حمایت از شبه‌نظامیان در منطقه شده است. فساد ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی نیز این بحران را تشدید کرده است. پرونده نیروگاه ری تنها یکی از صدها نمونه‌ای است که نشان می‌دهد منابع نه‌تنها به هدر می‌روند و چپاول می‌شوند، که محیط زیست نیز به بهای بی‌توجهی مدیران آلوده می‌شود.

این روند سبب شده است که ایران در اوج نیاز به سرمایه‌گذاری در انرژی و محیط زیست، با تاسیسات فرسوده، نیروگاه‌های آلاینده و شبکه‌های آبرسانی آسیب‌دیده مواجه باشد. بحران برق مستقیما به بحران آب و حتی بحران سلامت پیوند خورده است. به گفته نمایندگان مجلس، اگر امروز برای بخش سلامت فکری نشود، ورشکستگی مشابهی همچون آب و برق در انتظار آن است.

یکی از ابعاد مهم بحران کنونی، بی‌عدالتی در توزیع خاموشی‌هاست. در حالی که شهرهای کوچک و روستاها روزانه چندین ساعت برق ندارند، تهران و به‌ویژه مناطق مرکزی آن تنها در حد یکی دو ساعت در هفته با خاموشی مواجه‌اند. این تبعیض آشکار نه‌تنها شهروندان را خشمگین کرده، که به نماد دیگری از نابرابری ساختاری در جمهوری اسلامی تبدیل شده است، نظامی که منابع و خدمات عمومی را به شکلی طبقاتی توزیع می‌کند.

چشم‌انداز تاریک

به‌رغم وعده‌های مکرر وزیر نیروی دولت پزشکیان برای پایان خاموشی‌ها، شواهد نشان می‌دهد بحران نه‌تنها مهار نشده، که ابعاد آن گسترده‌تر شده است. افزایش چندبرابری مبالغ قبض‌ها، نارضایتی عمومی، اعتراضات دانشجویی و محدودیت‌های اعمال‌شده بر منتقدان ورزشی و فرهنگی، همه نشانه‌های بحرانی است که از سطح انرژی فراتر رفته و به بحران مشروعیت سیاسی رسیده است.