این روزها، در یکی از رازآلودترین و پیچیدهترین پروندههای جنایی سالهای اخیر ایران، نام زنی به نام کلثوم اکبری در کانون توجه عمومی قرار گرفته است. این زن میانسال اهل مازندران متهم است که در طول بیش از دو دهه ۱۱ شوهرش را با خوراندن داروهای ترکیبی به قتل رسانده است. نکته قابل توجه آن است که اغلب قربانیان مردانی سالخورده و بیمار بودهاند و مرگ آنها طبیعی به نظر میرسیده است. همین امر سبب شده بود که قتلها بدون پیگیری جدی باقی بمانند و کلثوم اکبری بتواند در طول بیش از ۲۲ سال، بدون به جا گذاشتن ردپا، به جنایاتش ادامه دهد.
براساس گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، تعداد قربانیان ۱۱ نفر اعلام شده است. بررسیها نشان میدهد که کلثوم در این سالها ۱۸ شوهر صیغهای و ۱۹ عقد رسمی داشته که همگی جانشان را از دست دادهاند و احتمال میرود آمار قربانیان او بیش از این تعداد باشد.
شهریور ۱۴۰۲، پس از دستگیری کلثوم اکبری، سایت فرارو در گزارشی درباره نحوه به دام انداختن قربانیان و قتل آنان نوشت که کلثوم اکبری با حضور در جمعهای زنانه، درباره زندگی شخصیاش و تمایل به ازدواج موقت با مردی سالخورده و تنها صحبت میکرد. از این طریق با افرادی آشنا میشد که در جستوجوی همدمی برای پدران تنها و سالمندشان بودند. پس از اطمینان از اینکه فرد موردنظر از تمکن مالی برخوردار است، به شرط دریافت مهریه نقدی یا ملکی با او ازدواج میکرد و ظرف کمتر از سه ماه، با استفاده از روشهایی چون خوراندن دارو یا خفه کردن، او را به قتل میرساند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او معمولا داروهایی نظیر قرص قند یا فشار خون را در نوشیدنیهای مختلف حل میکرد و به قربانی میداد. در مراحل اولیه، با بروز علائم بیماری، قربانی را به بیمارستان میبرد و در ظاهر نقش نجاتدهنده را ایفا میکرد، اما در بارهای بعد، پس از افزایش دوز دارو و بیرمق شدن قربانی او را به قتل میرساند.
نخستین بار در سال ۱۴۰۲، با افشای بخشی از این جنایتها و بازداشت متهم، نام او در رسانهها مطرح شد. اما اکنون، با برگزاری نخستین جلسه دادگاه و حضور دهها شاکی، ابعاد تازهای از این پرونده فاش شده است. پرونده کلثوم اکبری تاکنون بیش از ۴۵ شاکی دارد که شماری از آنان اولیای دم مقتولان و شماری دیگر وراثان قانونی آنها هستند.
بر پایه مستندات موجود در پرونده، نخستین قتل در سال ۱۳۸۰ رخ داده است؛ زمانی که نخستین همسر کلثوم از دنیا رفت و پس از آن او با مردی میانسال از اهالی یکی از روستاهای اطراف قائمشهر ازدواج کرد. فرزندان این مرد که ساکن شهرهایی دیگر بودند، به دلیل مشغله کاری، کمتر به دیدار پدرشان میآمدند.
یکی از فرزندان مقتول گفت که شب یلدای سال ۱۳۸۱ متوجه بیماری و حال وخیم پدرش میشود، حال آنکه تا قبل از آن حال جسمی پدرش مساعد بوده. با این حال، پس از بازگشت به خانه، وضعیت جسمانی او بهتدریج وخیمتر میشود تا آنکه در نهایت از دنیا میرود. رفتار مهربان کلثوم باعث شده بود که در آن زمان کسی به او مظنون نشود.
اما در زمان تحقیقات، کلثوم اکبری اعتراف کرد که با خوراندن دارو و الکل صنعتی به مقتول، و سپس قرار دادن حوله نمدار روی دهانش، او را کشته است. کلثوم پس از مرگ این مرد، مالک دو هکتار از زمینهای او شد.
در سالهای بعد، قتلهای مشابهی نیز با همین شیوه رخ داد. یکی از آنها مربوط به مردی است که کلثوم حدود یک دهه پیش او را به قتل رسانده است. متهم تنها یک ماه با این مرد زندگی کرد و پس از نخستین اقدام نافرجام با دارو، که با اقدام بهموقع فرزندان مقتول نجات یافت، در بار دوم موفق به قتل او شد. شکایت خانواده مقتول به جایی نرسید، چراکه پزشکی قانونی نتوانست علت اصلی فوت را تشخیص دهد و پرونده مختومه شد.
راز این جنایتهای بیسابقه سرانجام پس از مرگ مشکوک پیرمردی به نام عزیزالله بابایی برملا شد. پسر این مقتول، پس از مشاهده نشانههای مرموز در مرگ پدرش، موضوع را با جدیت پیگیری کرد. او به خبرنگار روزنامه هفت صبح گفت: «نسبت به نحوه مرگ پدرمان کاملا مشکوک بودیم اما سندی در دست نداشتیم. شکایت کردیم، جسد کالبدشکافی شد و از متهم نیز بازجویی به عمل آمد، اما نتیجهای حاصل نشد. تا اینکه بهطور اتفاقی متوجه شدیم یکی از دوستان ما تجربه مشابهی داشته است.»
آنها حین گفتگو متوجه شدند که نام همسر پدر هر دو خانواده «کلثوم» بوده است، آنجا بود که متوجه شدند با یکی از پروندههای رازآلود قتلهای زنجیرهای مواجهاند. همین سرنخ کافی بود تا مسیر تحقیقات وارد مرحلهای تازه شود. در نهایت پیگیریهای خانواده بابایی به بازداشت کلثوم اکبری منجر شد. متهم در بازجوییهای اولیه به قتل ۱۱ مرد اعتراف و صحنههای قتل را بازسازی کرد. او در نخستین جلسه دادگاه گفت: «اگر میدانستم کار به اینجا میکشد، هرگز این کارها را نمیکردم.»
در همین دادگاه، وکیل مدافع متهم گفت که وضعیت روانی موکلش باید تحت بررسی کارشناسی قرار گیرد، درخواستی که با واکنش یکی از اولیای دم مواجه شد. او گفت: «این زن با دقت داروهای تخصصی دیابت و داروهای جنسی را ترکیب میکرد و در چند مرحله به قربانیان میخوراند. چنین نقشهای نمیتواند حاصل ذهن فردی مجنون باشد.»
بررسیها نشان میدهد که انگیزه اصلی کلثوم اکبری از ارتکاب این جنایتها کسب منافع مالی بوده است. او پس از قتل همسرانش در پی دریافت ارثیه و مهریه برمیآمد و با توجه به اینکه مرگها مرگ طبیعی ثبت شده بودند، بهراحتی ارثیه یا مهریه و سایر حقوق مالیاش را دریافت میکرد.
کلثوم اکبری دومین قاتل زنجیرهای زن ایرانی پس از مهین قدیری است. مهین قدیری پس از قتل پنج زن و یک مرد در اردیبهشت ۱۳۸۸ دستگیر و یک سال بعد از بازداشت، اعدام شد.