دوباره تابستان و تشنگی شهرها در ایران. این بار اما انگار ماجرا وجهی آخرالزمانی پیدا کرده است. از ابتدای خرداد ماه به شکل فزایندهای شهروندان با این هشدارها روبرو بودند که هیچ آبی پشت سدها باقی نمانده و تهران فقط دو هفته دیگر آب دارد و سختترین تابستان در راه است و اخباری دیگر بر همین منوال. حتی پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی هم چندین بار معرکهگردان شد در اینباره با همان ترجیعبند که ممکن است در ادامه نتوانیم آب شرب برای شهروندان فراهم کنیم و روزهای دشواری در پیش داریم و .... جالب است که این هشدارهای آخرالزمانی را عمدتا رسانههای داخلی و حتی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران منتشر میکردند و رسانههای بیرونی و شبکههای اجتماعی با کمی تاخیر میپیوستند به هر موج خبری که دمادم در اینباره به راه میافتاد. ماجرا چیست و آیا واقعا آخرالزمان تشنگی در راه است؟
آنکه در یک چشمانداز، مدیریت منابع آب را به عهده میگیرد، چهار مصرف کننده اصلی را در پیش رو دارد: طبیعت، کشاورزی، شرب و صنعت. مطابق استانداردهای محیطزیستی دستکم ۶۰ درصد آبهای تجدیدپذیر (بارش سالانه) سهم طبیعت است و مابقی میتواند برای مصرف انسان مورد استفاده قرار گیرد. پیش از این مجموع میزان آبهای تجدیدپذیر قابل دسترس در ایران حدود ۱۴۰ میلیارد متر مکعب بوده است. به دلیل تغییرات اقلیمی و کاهش بارش در ۳۰ سال گذشته به تدریج این میزان به حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب تقلیل پیدا کرده است. یعنی حتی در سالهای عادی هم اکنون بعید است در سبد آب ایران بیشتر از ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در دسترس داشته باشیم. سال گذشته ما با خشکسالی شدید و کاهش بارش به میزان ۴۰ درصد روبرو بودهایم. این یعنی اینکه میزان آب در دسترس۶۰ میلیارد متر مکعب بوده است. از این میزان، هر کدام از مصرفکنندگان (که پیشتر گفته شد) چقدر دریافت کردهاند یا به عبارت دقیقتر میتوانستهاند دریافت کنند؟
طبیعت
متاسفانه در ایران بر خلاف استاندارد محیط زیستی بیش از ۹۰ درصد آبهای تجدیدپذیر برای مصرف انسان مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی طبیعت حتی در یک سال نرمال هم به جای ۶۰ میلیارد متر مکعب حداکثر ۱۰ میلیارد متر مکعب آب دریافت میکند. این راز خشکیدگی تالابها و دریاچهها و دشتها در ایران و گسترش دهشتناک فرسایش خاک و بیابانزایی و فرونشست زمین در ایران است. اما در سال جاری گفتیم که خشکسالی ۴۰ درصدی داشتهایم و حداکثر آب در دسترس ۶۰ میلیارد متر مکعب بوده است. چقدر از این مقدار به طبیعت تخصیص یافته؟ جالب است بدانیم که حجم مخازن سدها در ایران حدود ۷۴ میلیارد متر مکعب است. یعنی آنقدر سد ساختهاند که حتی اگر تکتک قطرههای بارش امسال را در آنها جمع کنیم باز هم پر نمیشوند. و از این نظر کمتر جایی در ایران هست که حقابه طبیعیاش را بتواند دریافت کند. قابل تصور است که در چنین سالی حقابه طبیعت از آبهای تجدیدپذیر کمتر از حتی پنج درصد مقدار مورد نیاز برای رعایت حداقل نیاز اکولوژیک باشد. بنابراین وضعیت دسترسی به آب در چشماندازهای طبیعی قابل تعبیر به عنوان «فاجعه» است.
کشاورزی
کشاورزی ایران عادت کرده به مصرف سالانه بیش از ۷۰ میلیارد متر مکعب آب. در حالی که امسال فقط ۶۰ میلیارد متر مکعب آب در دسترس بوده و از این مقدار حداقل ۱۰ میلیارد متر مکعب باید سهم شرب و صنعت باشد. پس قاعدتا میزان آب در دسترس کشاورزی به حدود نصف تقلیل خواهد یافت و این میتواند قابل تعبیر به «بحران» باشد.
آب شرب
اینجا ما مصرف آب شیرین برای شرب و صنعت را یک کاسه کرده و در یک سبد در نظر میگیریم. مجموع مصرف در این حوزه سالانه بین هشت تا ۱۲ میلیارد متر مکعب یعنی به طور متوسط ۱۰ میلیارد متر مکعب است. آیا میزان بارش امسال آنقدر کم بوده که این بخش را هم دچار بحران کند؟ با کمی اما و اگر برخواهیم گشت به پاسخ این سوال. نخست اینکه گزاره «بدترین خشکسالی صد سال اخیر» اغراقآمیز به نظر میرسد. بررسی آمار بارشها نشان میدهد که در ۵۰ سال گذشته حداقل ۱۷ بار میزان بارش کمابیش به اندازه امسال بوده است. یک مورد آن اتفاقا در همین سه سال اخیر رخ داده است. بعد هم گفتیم که ایران یکی از مهندسی شدهترین چشماندازهای هیدرولوژیک جهان را دارد از این نظر که تقریبا دو برابر میزان آب قابل استفاده توسط انسان مخزن سد ساخته است. بنابراین قابل تصور است که حتی در خشکسالیهایی همچون امسال کماکان دستکم تامین آب شرب ممکن باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس چرا از ابتدای خرداد هشدار میدهند که تهران فقط دو هفته دیگر آب دارد؟ ساده است: گزافه میگویند و اغراق میکنند. همچنانکه چهار مورد از این دو هفتهها گذشته و تهران هنوز آب دارد. یعنی مخزن سدها خالی نیست؟ مگر قرار است مخزن سدها پر باشد؟ حتی در شدیدترین ترسالیها هم میشود تصاویری گرفت که نشان بدهد نیمی از مخزن سدها خالی است. شاید هم منظورشان از مخزن سدها «ذخیره آب سدها برای تامین آب شرب» باشد. خیلی بعید است سدهایی که ۷۶ میلیارد متر مخزن ذخیره آب دارند مجموعا نتوانند ۱۰ میلیارد متر مکعب آب مورد نیاز بخش شرب را تامین کنند. مضاف بر اینکه اساسا ۷۰ درصد آب شرب وابسته به مخزن سدها است و ۳۰ درصد از چاههایی تامین میشود که آبدهی آنها لزوما وابستگی به میزان بارش ماههای اخیر ندارد.
پس چرا چنان تبلیغاتی میکنند؟ فرض محتملتر و خوشبینانهتر به مولفههای اقتصادی و زیرساختی مرتبط میشود. در ترسالیها که مخازن آب سدها پرتر و سطح آب چاهها بالاتر است آب با قیمت خیلی کمتر و زیرساختهای مهندسی سادهتر و در دسترستری قابل استخراج و انتقال است. به عبارت دیگر در خشکسالیها هزینه تامین آب برای دولت افزایش مییابد و در مواردی هم به واسطه عدم سرمایهگذاری کافی برای توسعه زیرساختها، متناسب با افزایش تصاعدی تقاضا برای مصرف آب در سالیان اخیر، ممکن است دشواریهایی برای تامین آب در مناطقی از کشور وجود داشته باشد. پس همچنانکه میبینیم اینها مواردی اقتصادی و زیرساختی هستند و لزوما ناشی از خشکسالی نیستند.
نکته این است که کاهش مصرف توسط شهروندان هم سود بسیاری برای دولت در پی دارد و هم اینکه باعث میشود فرسودگی امکانات کنونی و عدم سرمایهگذاری برای توسعه زیرساختهای تامین آب اثر اجتماعی و سیاسی پیدا نکند. میگویند وضعیت آخرالزمانی و بحرانی است و اگر شهروندان فقط پنج درصد میزان مصرف را کاهش دهند توان عبور از این بحران را خواهیم داشت. این چه بحرانی است که فقط با پنج درصد کاهش مصرف قابل حل است؟ اینجا میرسیم به یک فرض البته بدبینانه. اینکه اینطور هشدارهای آخرالزمانی کارکرد سیاسی هم دارند. همان ایده ترساندن مردم به عنوان یک شیوه سرکوب و راهی برای پس راندن آنها از خیابان. البته اینکه مردم نگران تامین کالاهای اساسی همچون آب باشند آنها را خشمگین میکند. اما تجربه میگوید این شکل از خشم لزوما به اعتراض خیابانی منجر نمیشود چون در دل خود ترس عمیق برای روزهای آینده را در پی دارد و شهروندان اگرچه حاکمیت را مقصر وضع موجود میدانند اما دست کم در کوتاه مدت حامی آن میشوند چون تامین کالایی را که بودونبود آن مسئله مرگ و زندگی است را در دستان همین حاکمیت میبینند. مضاف بر اینکه این مشکلی است قابل کنترل. اگر کار به جای باریک بکشد حاکمیت میتواند ذخیره آب را روانه لولهها کند و بگوید نگران نباشید، تا ما اینجا هستیم حتی خشکسالی صدساله هم گزندی به شما نخواهد زد.
بنابراین موضوع آب شرب در شرایط جاری قابل تعبیر به «مسئله» است. یعنی نه تنها وجه آخرالزمانی منتسب به آن گزافه است، بلکه حتی شاید نتوان اوضاع آن را به بحران تعبیر کرد. وضعیت تامین آب شرب همچنانکه گفتیم صرفا یک «مسئله اقتصادی» است. دولت با هزینه بیشتر میتواند آب کافی برای شهروندان تامین کند و البته با سرمایه گذاری مناسب برای تامین زیرساختها قابل تصور است که در سالهای آینده هم بتوان نیاز شهروندان را در این حوزه تامین کرد. اگرچه افزایش جمعیت و کاهش بارش به واسطه تغییرات اقلیمی آب شرب را سال به سال در ایران به کالایی گرانتر تبدیل خواهد کرد.
کمابیش شاید در هفتههای آینده نیز مواردی از قطع آب وجود داشته باشد اما بعید است این وضعیت به بحرانی جدی منجر شود. به خصوص آنکه به نیمه مرداد رسیدهایم و از این پس با کاهش دما میزان مصرف آب نیز کاهش مییابد. خلاصه اینکه آخرالزمانی در کار نیست. نگران نباشید.