رواج خرافه، توسل به طلسم و جادو و انداختن بار ضعفها و ناکارآمدیهای دفاعی و نظامی به گردن «لشکر اجنه»، که با پیامی از عبدالله گنجی، مشاور شهردار تهران و مدیرمسئول پیشین روزنامه همشهری، در کانون توجه قرار گرفته، در جمهوری اسلامی، پدیده تازهای نیست و قبلا هم در مقاطع مختلف دیده شده است.
گنجی بهتازگی، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس ادعا کرده که پس از پایان جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، «چند برگ کاغذ دارای طلسم با نمادهای یهودی» در سطح خیابانهای تهران پیدا شده است.
او در ادامه، به نقلقولی از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اشاره میکند که گفته بود: «کشورهای متخاصم و سرویسهای اطلاعاتی غربی و عبری از علوم غریبه و موجودات جنی برای جاسوسی استفاده میکنند.»
ادعای اخیر عبدالله گنجی واکنشهای گستردهای در پی داشت و بسیاری از کاربران فضای مجازی آن را دستمایه طنز و کنایه قرار دادند. با این حال مرور سوابق تاریخی جمهوری اسلامی نشان میدهد که باور به جادو، طلسم و جنگ با آنچه «لشکر اجنه» نامیده میشود، در بخشهایی از حکومت نهتنها جدی است که برخی مسئولان و نیروهای تصمیمگیرنده با توسل به همین روشها، کار اداره کشور را پیش بردهاند و حتی تصمیمهای امنیتی یا سیاسی را هم بر پایه چنین باورهایی اتخاذ کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نمونه این رویه را میتوان در خبر مربوط به راهاندازی معاونت «مقابله با اجنه» در وزارت اطلاعات دولت دوازدهم مشاهده کرد. اگرچه محمود علوی، وزیر وقت اطلاعات، ایجاد معاونت اجنه را تکذیب کرد، در جریان اعتراضهای سال ۱۴۰۱، فایل صوتی یکی از مقامهای وزارت اطلاعات به بیرون درز کرد که در آن گفته میشد «اجنه شیطانی» در اعتراضها فعال شدهاند و روحانیون سرشناس در تلاشاند برای مقابله با «اجنه» دستورالعمل تدوین کنند.
کمی قبلتر از آن نیز محمد شجاعی، عضو حوزه علمیه، ادعا کرده بود که یکی از عوامل ناآرامیهای اخیر در ایران اجنهاند.
راز انگشتر حدید
اوایل مهر ۱۴۰۳، در پی دیدار علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی با جمعی از فرماندهان جنگ ایران و عراق، همزمان با شدت گرفتن حملات اسرائیل به حزبالله لبنان، خبرگزاری دانشجو، وابسته به سازمان بسیج مستضعفین، در گزارشی نوشت که خامنهای در این جلسه انگشتری از جنس حدید به دست داشت؛ انگشتری که بهگفته این رسانه، در سنت شیعی، بهویژه در زمان جنگ، کاربردی خاص دارد.
در این گزارش آمده بود: «راز انگشتر حدید در این است که دشمنی میان جن و انس را از بین میبرد و راه مقابله و خاموش کردن شیاطین و دشمنان را باز میگذارد.»
بنا بر ادعای این گزارش، علی بن ابیطالب، امام اول شیعیان، نیز هنگام نبرد با خوارج از این نوع انگشتر استفاده میکرد.
علی خامنهای پس از شروع اعتراضهای سراسری سال ۱۳۸۸ نیز انگشتری حدید به دست کرد که روی آن نوشته شده بود: «علی ظافر»
البته رهبر جمهوری اسلامی باور به «لشکر اجنه» و «دشمن جنی» را تنها با انگشترهایش به نمایش نگذاشته و در سخنرانیهایش نیز دراینباره صحبت کرده است. او در نخستین روزهای سال ۱۳۹۹، در یک سخنرانی رسمی ادعا کرد که «لشکر اجنه» با دستگاههای اطلاعاتی کشورهای دیگر همکاری میکنند تا نظام جمهوری اسلامی را از پا درآورند.
خامنهای در این سخنرانی با استناد به آیه ۱۱۲ سوره انعام گفت: «جمهوری اسلامی دشمن زیاد دارد؛ هم دشمن جنی و هم دشمن انسی و همه اینها به هم کمک میکنند.»
این سخنان بهویژه عبارت «دشمنان جنی»، در همان زمان واکنشهای گستردهای در فضای عمومی و رسانه داشت. البته خامنهای در سخنرانیهای پیشین خود نیز چندین بار به آیه ۱۱۲ سوره انعام و مفاهیمی مانند «همدستی شیاطین جن و انس» اشاره کرده بود.
در مجله اینترنتی نگار که وبسایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی تولید و منتشر میکند، هم به نقل از احمد عابدی، «استاد حوزه و دانشگاه»، آمده بود که «هیچ شکی نیست که یهودیها و بهویژه صهیونیستها، در امور ماورایی و مسائلی از قبیل رابطه با شیطان و جن سابقه زیادی دارند». او همچنین ادعا کرد: «سیستمهای جاسوسی اسرائیل نیز بیشک از این مسائل بهره میگیرند.»
عابدی این سخنان را در پاسخ به پرسش صریح یک مجری درباره تعبیر «لشکر شیاطین جن و انس» در سخنان نوروزی علی خامنهای بر زبان آورد.
ردپای اجنه در میدان نبرد اطلاعاتی
جستوجوی کلیدواژههایی مانند «جادو»، «طلسم»، «لشکر اجنه» و «دشمن جنی» در سخنان مسئولان و وابستگان جمهوری اسلامی نشان میدهد که از رهبر نظام گرفته تا برخی سرنشینان قطار انقلاب یا واقعا به این مفاهیم باور دارند یا دستکم منافعشان ایجاب میکند که چنین وانمود کنند؛ روشی که در عمل به توجیه شکستها و پوشاندن ضعفهای اطلاعاتی، امنیتی یا نظامی تبدیل شده است.
در سال گذشته، پس از کشته شدن سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، عملکرد اطلاعاتی اسرائیل بهشدت در کانون توجه قرار گرفت. در آن روزها، تحلیلها و گمانههای متعددی درباره نحوه شناسایی و هدف قرار گرفتن نصرالله مطرح شد؛ از نقش احتمالی یک جاسوس ایرانی در لو دادن موقعیت او گرفته تا استفاده از هوش مصنوعی برای ردیابی فرماندهان حزبالله. با این حال، در میان قرائتهای فنی و اطلاعاتی، روایتی نیز از متن جمهوری اسلامی سر برآورد و مصطفی کرمی، شاگرد آیتالله شبیری زنجانی و آملی لاریجانی، در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که «اسرائیل برای جاسوسی از اجنه استفاده میکند».
او حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و افزود: «اسرائیل در تسخیر اجنه سابقه دارد و شیاطین، ارتش پنهان این رژیماند.»
اکنون نیز که شکست اطلاعاتی سخت جمهوری اسلامی با کشته شدن همزمان تعداد زیادی از فرماندهان سپاه و فعالان برنامه هستهای مشخص شده، عبدالله گنجی، تلاش کرده است با نسبت دادن آنها به «لشکر اجنه»، بار مسئولیت این ناکامیها را از دوش نظام بردارد.
طنز و طعنه در برابر خرافه
سال گذشته، زمانی که یکی از کارشناسان صداوسیما کشته شدن سید حسن نصرالله را به «لشکر اجنه» نسبت داد، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با نگاهی طنز و کنایهآمیز به استقبال این روایت رفتند. برخی نوشتند که اگر قرار باشد همهچیز را به اجنه نسبت دهیم، احتمالا اسناد فوقسری برنامه هستهای را هم اجنه با کامیون از کشور خارج کردهاند. گروهی دیگر هم پرسیدند که اگر فرض بگیریم چنین موجوداتی در اختیار نظاماند، چرا صدها طلبه حوزه علمیه از اجنه مسلمان برای مقابله با اسرائیل استفاده نمیکنند؟
عدهای نیز به استفاده مکرر روحانیون از انگشترهای مذهبی و نمادهای دفع شیاطین اشاره کردند و با طعنه نوشتند که «انگشتر حدید هم نتوانست محافظ جان روحانیون باشد».
در روزهای اخیر نیز، پس از انتشار پیام عبدالله گنجی و ادعای کشف «کاغذهای طلسمشده با نماد یهودی» در خیابانهای تهران، موج تازهای از واکنشها در فضای مجازی شکل گرفت و کاربران بار دیگر با طنز، به استقبال این روایت رفتند. برخی نوشتند: «حتما موساد این طلسمها را با پست پیشتاز فرستاد که وسط تهران جا ماندهاند.» دیگری نیز نوشت: «نهتنها در تکنولوژی نظامی از دشمن عقبیم که در تکنولوژی اجنه هم از دشمن عقبیم.»
این واکنشها نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از افکار عمومی نهتنها روایتهای خرافی و ماورایی را باور ندارند، بلکه آنها را نشانهای از فرار حاکمیت از پاسخگویی عقلانی در برابر بحرانها و شکستها میدانند. در مقابل، اداره برخی امور و حتی تصمیمهای سیاسی مهم هم عملا به باورهایی از این دست گره خوردهاند. به طوری که مسئولان در بهترین حالت برای انجام دادن کارهای مهم «استخاره» میکنند یا پنهانی از رمالها و کسانی که در کار طلسم، دعا و جادو هستند، مشورت میگیرند.
در سال ۱۳۸۸، پس از آنکه اسفندیار رحیم مشایی معاون اول احمدینژاد شد و علی خامنهای با آن مخالفت کرد، طیفی از چهرههای نزدیک به سپاه پاسداران او را واسطهای معرفی کردند که جنگیرها، رمالها و مرتاضها را به احمدینژاد وصل کرده است. حتی مدعی شدند که محمود احمدینژاد و یاران سیاسیاش با توسل به این افراد به «توانمندیهای ماورائی» رسیدهاند.
در سه سال منتهی به پایان ریاستجمهوری احمدینژاد برخی افراد مشهور به رمالی و جنگیری همچون عباس غفاری هم دستگیر شدند تا آن را به عنوان سندی برای تصدیق ادعاها درباره نفوذ جنگیرها در دولت مطرح کنند، ولی نهایتا مشخص شد ارتباط این جنگیرها با اعضای بیت علی خامنهای و نیروهای قضایی و اطلاعاتی مانند محسنی اژهای و علی فلاحیان گستردهتر از دیگران است.
هرچند افرادی مانند غلامحسین محسنیاژهای ارتباط خود را با غفاری تکذیب کردند، شواهد نشان میداد که این ماجرا فراتر از یک پرونده جناحی و نمونهای آشکار از نفوذ خرافه در لایههای تصمیمساز و امنیتی حکومت است.