با گذشت ۱۶ روز از پایان جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، مقامهای ارشد حکومتی در تهران هنوز در شرایطی شبهجنگی زندگی میکنند؛ شرایطی که دستکم تا آینده نزدیک، نشانهای از پایان آن دیده نمیشود.
در حالی که اسرائیل بمباران مواضع جمهوری اسلامی در کلانشهرهای ایران را متوقف کرده، حالا ترس از ترورهای هدفمند، حملات دقیق و عملیات مخفیانه موساد، نظام جمهوری اسلامی را به فازی تازه از امنیتیترین وضعیت آن وارد کرده است که نتیجه آن، شرایطی جز زندگی نیمهمخفی رهبران جمهوری اسلامی نیست.
در ۲۷ روزی که از آغاز حملات ارتش اسرائیل و کشته شدن بیش از ۳۰۰ فرمانده نظامی ارشد و میانرده جمهوری اسلامی گذشته است، هیچیک از نهادهای حاکمیتی به روال سابق بازنگشتهاند. دیدارها، نشستها و جلسات علنی هم یا متوقف شدهاند یا مخفیانه، بدون اعلام قبلی و تحت تدابیر امنیتی شدید برگزار میشوند. مراسم رسمی، سفرهای استانی و مراسم مرتبط با مناسبتها نیز به حالت تعلیق درآمدهاند و حاکمیت تلاش میکند با نمایشهای نمادین، وضعیت را «عادی» جلوه دهد، با این حال شواهدی آشکار، حقیقت موجود را برملا میکنند.
یکی از مهمترین این شواهد، غیبت بیسابقه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در انظار عمومی است. او طی یک ماه گذشته، تنها یک بار در حسینیه «بیت» خود برای شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم حاضر شد و آن دیدار نیز کاملا کوتاه و محدود، بدون اعلام قبلی و با حضور افراد گزینششده برگزار شد. از آن زمان تاکنون هم خامنهای نه در جلسهای علنی حاضر شده و نه سخنرانی عمومی داشته است.
برخی منابع و رسانهها از ادامه حضور خامنهای در پناهگاهی امن و زیرزمینی خبر میدهند و میگویند خروج او از آن مکان، تنها در شرایط اضطراری و با رعایت تمهیدات حفاظتی بسیار بالا انجام میشود. به طوری که در زمان خروج او از مراسم عزاداری شنبهشب، اینترنت تهران و بسیاری از شهرهای ایران کاملا قطع شد و از به پرواز در آمدن چندین جنگنده در آسمان تهران برای محافظت از خامنهای در آن لحظات نیز گزارشهایی منتشر شد. سیستمهای موقعیتیاب (GPS) در سراسر پایتخت ایران نیز همچنان دچار اختلال شدید است.
در همین حال، مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، روز دوشنبه هفته جاری در گفتگویی با تاکر کارلسون، مجری سرشناس آمریکایی، بهصراحت اعلام کرد که اسرائیل برای ترور او هم اقدام کرده بود. پزشکیان گفت: «بله، تلاش کردند. اقدامهایی انجام دادند، اما ناکام ماندند.»
او توضیح داد: «در جلسهای حضور داشتم... آنها تلاش کردند منطقهای را که جلسه آنجا برگزار میشد، بمباران کنند.»
این نخستین بار نیست که مقامهای ارشد جمهوری اسلامی به احتمال بالای هدف قرار گرفتن از سوی ارتش اسرائیل و موساد اشاره میکنند. علی لاریجانی، مشاور سیاسی علی خامنهای، هم روز ۸ تیر گفت که اسرائیل قصد داشت «پس از بمباران جلسه سران قوا و افراد موثر دیگر، به سراغ رهبری برود» که این عملیات در نهایت «با عنایت الهی و برخی تدابیر» خنثی شد.
این اعترافهای علنی نشان میدهد که هراس از عملیات هدفمند اسرائیل نه یک سناریو تخیلی در ذهن مقامهای ارشد حکومت مستقر در تهران، که یک تهدید واقعی و جاری برای آنها است.
در کنار این روایتها، عبدالله شهبازی، پژوهشگر و مورخ نزدیک به دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی، نیز بهتازگی از جزئیات همین وضعیت پرده برداشته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او در ایکس نوشت: «فضای کنونی ایران حیرتانگیز است. کسی پیش از جنگ ۱۲روزه نمیتوانست تصوری حتی مبهم از امروز داشته باشد. فضای کشور در اختیار قدرت متخاصم است و مقامهای بلندپایه و میانپایه در کشور تحت حاکمیت خود، در وضعی شبیه به اعضای گروههای چریکی مخفی قرار گرفتهاند. باید هر شب خانه امن عوض کنند و وسایل ارتباطی مانند موبایل را از بیم ترور از خود دور کنند. اکنون روشن شده که علاوه بر نیروی هوایی و موشکی و ریزپرنده، نیروی فعالی از شبکه ایرانی موساد روی زمین هم فعال است. نمیدانم این وضعیت دوگانه تا کی دوام میآورد؟»
نکته مهم در این سخنان، اعتراف به حضور فیزیکی عوامل موساد در پایتخت ایران است؛ آنهم نه از سوی یک تحلیلگر مستقل، بلکه از چهرهای که سالها با وزارت اطلاعات همکاری کرده است.
اکنون به نظر میرسد بخش زیادی از ساختار قدرت، بهویژه در سطح فرماندهی و امنیتی جمهوری اسلامی، دیگر از امنیت فیزیکی و روانی لازم برای اداره کشور برخوردار نیست و نه خانه شخصی مقامها، نه دفاتر دولتی و نه حتی محل برگزاری جلسات مهم، هیچکدام برای آنها یا دستکم در ذهنشان، امن نیستند. از همین رو طی هفتههای گذشته جلسات شورای عالی امنیت ملی، نشستهای فرماندهی نیروهای مسلح و حتی جلسات هیئت دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بدون اعلام قبلی و در مکانهایی متغیر، محدود و گاه محرمانه برگزار میشوند.
گزارشهای منتشرشده از مقامها و چهرههای سیاسی نزدیک به دستگاههای امنیتی و حکومتی هم نشان میدهند طی هفتههای اخیر، بسیاری از مقامهای سطح بالا، از اعضای سپاه گرفته تا دولت و «بیت رهبری»، به اجبار ساختار تیم حفاظتی خود را دگرگون کردهاند.
پیش از این عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، هم اعتراف کرده بود که دسترسی به علی خامنهای برای مقامهای ارشد نظام نیز بهشدت محدود شده است.
به این ترتیب در حالی که رسانههای حکومتی همچنان در حال القای تصویر «بازگشت به ثبات»اند، واقعیت در قلب حکومت چیز دیگری است؛ اینکه فضای اعتماد در ساختار داخلی نظام، بهویژه در سطح امنیتی فروپاشیده است و هیچکس مطمئن نیست که هدف بعدی عملیات اسرائیل چه خواهد بود. آنچه امروز در تهران میگذرد، نشانهای از یک حکومت در حالت تدافعی و هراسان است که حتی در زمان صلح، سایه جنگ از سرش کنار نرفته و در میدان نامرئی ترور و جاسوسی، از همیشه آسیبپذیرتر شده است.