در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر و در حالی که سایه جنگی فراگیر بر منطقه سنگینی میکرد، ایالات متحده آمریکا با میانجیگری فعالانه قطر موفق شد جمهوری اسلامی و اسرائیل را به پذیرش آتشبس وادار کند. این توافق در پی تشدید درگیریهایی که منطقه را تا مرز فروپاشی امنیتی و آغاز جنگ منطقهای پیش برد به دست آمد. تلاشهای فشرده دیپلماتیک، بهویژه از سوی دوحه و با فشار مستقیم واشینگتن، سرانجام به مهار بحران و گشودن راهی برای گفتگوهای احتمالی صلح منجر شد.
۲۴ ساعت هرجومرج: چگونه منطقه تا لبه پرتگاه پیش رفت؟
نقطه آغاز بحران ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد) بود؛ روزی که اسرائیل شماری از زیرساختهای نظامی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد. در مقابل، جمهوری اسلامی نیز با شلیک موشکهایی، که برخیشان از آنها به عبور از پدافند هوایی اسرائیل موفق شدند، به حملات اسرائيل پاسخ داد. هر دو کشور متحمل خسارات جدی شدند. سپس، ایالات متحده هم با حمله به تاسیسات هستهای ایران، ازجمله تاسیسات هستهای فردو، وارد معرکه شد.
اما تنش زمانی به اوج رسید که پایگاه هوایی «العدید» در قطر، که محل استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه است، هدف حمله موشکی جمهوری اسلامی قرار گرفت.
روز دوشنبه، ۲۳ ژوئن، ایالات متحده به شهروندان آمریکایی مقیم قطر توصیه کردکه تا اطلاع ثانوی در محل اقامتشان باقی بمانند. در بعدازظهر همان روز، حریم هوایی قطر بسته شد و با فرا رسیدن شب، جمهوری اسلامی چندین موشک را به سمت پایگاه العدید شلیک کرد. همه موشکهای شلیکشده با موفقیت رهگیری شدند و هیچگونه تلفاتی نداشتند. به نظر میرسد تهران قصد داشت برای جلوگیری از واکنش ویرانگر احتمالی آمریکا، پیامی هشدارآمیز ارسال کند، بدون آنکه موجب تلفات انسانی شود.
با این حال، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده که حمله جمهوری اسلامی را «ناچیز» خوانده بود، در اظهارنظری نامنتظره از تمایلش برای دستیابی به صلح سخن گفت. ترامپ اعلام کرد: «به جهان تبریک میگویم، زمان صلح فرا رسیده است!» سپس، مذاکرات فشرده و محرمانهای میان واشینگتن، تهران، تلآویو و دوحه شکل گرفت که به آتشبس کامل انجامید.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، آتشبس اعلامشده پیش از آنکه وارد مرحله اجرایی شود در آستانه فروپاشی قرار گرفت، زیرا اسرائیل در آخرین لحظات پیش از اجرایی شدن آتشبس، حملات هوایی انجام داد که موجب تلفات انسانی در ایران شد، و تهران نیز با شلیک چند موشک به اسرائيل پاسخ داد.
در نهایت، فشارهای آمریکا توانست از ادامه تنشها جلوگیری کند. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا این آتشبس صرفا یک توقف موقت است یا آغازی است برای مذاکرات جدی؟
برقراری آتشبس، فرصتی است که نباید از دست برود
اگرچه این آتشبس دیرهنگام و شکننده است، اما بهمنزله یک فرصت راهبردی برای جلوگیری از جنگی خانمانسوز باید مغتنم شمرده شود. رویارویی ایران و اسرائیل بهوضوح فراتر از یک منازعه دوجانبه است و ثبات کل منطقه را در معرض خطر قرار میدهد. تحولات اخیر نشان داد که تشدید تنش نظامی تنها به ویرانی بیشتر منجر میشود، بیآنکه به پیروزی قاطع یکی از دو طرف متخاصم بینجامد.
کشورهایی مانند عربستان سعودی، که حملات اسرائیل به جمهوری اسلامی را محکوم کردند، همواره بر راهحلهای مسالمتآمیز تاکید کردهاند. موضعی که همراستا با منافع بیشتر دولتهای منطقه است که دیگر تاب یک جنگ جدید را ندارند. در سطح جهانی نیز قدرتهای اروپایی و چین بهخوبی دریافتهاند که تداوم این تنش اقتصاد جهان را با بحران جدی مواجه میسازد، بهویژه با تهدیدهایی مانند بستن تنگه هرمز و اختلال در روند صادرات نفت.
پرونده هستهای ایران تنها از مسیر دیپلماسی حلشدنی است
یکی از ریشههای اصلی این درگیری پرونده هستهای جمهوری اسلامی است. حملات آمریکا و اسرائیل نشان داد که عملیات نظامی، بهرغم قدرت تخریبی بسیارش، برنامه هستهای را به تاخیر میاندازد اما قادر نیست آن را کاملا نابود کند. علاوه برآن، این حملات ممکن است جمهوری اسلامی را به سمت توسعه محرمانه برنامه هستهای سوق دهد. بنابراین، تنها راهحل موثر بازگشت به میز مذاکره و یافتن راهکاری برای پایان دادن به اختلافات موجود در زمینه غنیسازی اورانیوم است.
ایالات متحده که نقش کلیدی در برقراری آتشبس ایفا کرد، باید از طریق راهکارهای دیپلماتیک به دنبال راهحلی پایدار باشد که جمهوری اسلامی را از دستیابی به سلاح هستهای و توسعه برنامه موشکی باز دارد.
نقش قطر: میانجیگری موثر در میانه بحرانها
قطر در جریان این بحران توانست با تکیه بر روابط متوازنش با تمامی بازیگران، از جمهوری اسلامی و گروههای مسلح محلی گرفته تا کشورهای غربی، نقش یک میانجی موثر را ایفا کند. توانایی دوحه در گفتگو با تهران در اوج تنش و در عین حال هماهنگی همزمان با واشینگتن، نشان داد که دیپلماسی کشورهای خلیج فارس قادر است در بزنگاههای حساس وارد عمل شود و به کاهش تنش کمک کند. با این حال، این موفقیت نباید مقطعی باشد، بلکه باید به بستری برای شکلگیری یک راهبرد منطقهای منسجم تبدیل شود؛ راهبردی که در آن کشورهای حاشیه خلیج فارس، با رهبری خردمندانه عربستان سعودی که از نفوذ گستردهای در سطح بینالمللی برخوردار است، ابتکار عمل را به دست گیرند و نگذارند سرنوشت منطقه تنها در سایه درگیریهای آمریکا، جمهوری اسلامی و اسرائیل رقم بخورد.
آیا آتشبس کنونی پایدار خواهد ماند؟
آتشبس کنونی شکننده است و با هرگونه تحریکی ممکن است فرو بپاشد، اما بیتردید از یک جنگ تمامعیار بهتر است. بنابراین، جامعه جهانی باید بکوشد از طریق گفتگو از درگیریهای منطقهای جلوگیری و ناسازگاریها را برطرف کند. خاورمیانه بیش از آنکه نیازمند درگیریهای تازه باشد، به راهحلهای سیاسی نیاز دارد. این آتشبس گامی آغازین در مسیر صلح است، اما مسیر پیشِ رو طولانی و پرچالش است و تنها با اراده جدی همه طرفها به سرانجامی پایدار میرسد.