از زمانی که کیومرث، بنیانگذار سلسله پیشدادیان، بر تخت پادشاهی ایران نشست تا روزی که محمدرضاشاه پهلوی، پادشاه فقید ایران، برای همیشه از سرزمینش کوچ کرد، دهها پادشاه از سلسلهها و دودمانهای گوناگون بر تمام یا بخشی از ایران حکومت کردند. برخی از آنان در دوران پیش از اسلام زیستند و برخی دیگر پس از ورود اسلام به ایران به حکمرانی رسیدند. درباره زادروز، سرگذشت و محل دفن بسیاری از این پادشاهان اسناد و منابع تاریخی معتبر وجود دارد، اما در مورد برخی دیگر، اطلاعات موجود اندک یا همراه با ابهام و گمانهزنی است.
مطالعه منابع تاریخی نشان میدهد که بیشتر پادشاهان ایران در سرزمین پهناور ایران به خاک سپرده شدند، گرچه امروز، آرامگاه برخی از آنها در کشورهای همسایه است که روزی جزو سرزمین ایران بودند. در عین حال، تعدادی از پادشاهان ایرانی بنا به وصیت خود یا تصمیم خانوادهشان به خارج از ایران منتقل و در آنجا دفن شدند. برخی نیز، همچون محمدرضاشاه پهلوی، هنگام مرگ در تبعید بودند و در غربت به خاک سپرده شدند.
این گزارش نگاهی دارد به سرنوشت برخی پادشاهان ایرانی پس از اسلام که پیکرشان در خارج از ایران به خاک سپرده شد و همچنین به ماجرای تخریب مقبرهها و آرامگاههای برخی پادشاهان میپردازد.
فرمانروایان آل بویه در عتبات عالیات
جستجو در منابع تاریخی برای یافتن نخستین پادشاهان ایرانی پس از اسلام که در خاک ایران دفن نشدند، ما را به سلسله آل بویه میرساند.
آلبویه که در قرن چهارم هجری بر بخشهای وسیعی از ایران از جمله نواحی جنوبی و غربی ایران و نیز عراق امروز حکومت میکردند، پادشاهانی شیعهمذهب بودند که در بازسازی و توسعه حرم امامان شیعه در عراق نقش مهمی ایفا کردند. برخی از آنان بنا به وصیت خود، پس از مرگ در جوار حرم امام سوم شیعیان در کربلا به خاک سپرده شدند.
بقعه آنان که در گذشته با نام «بقعه آلبویه» شناخته میشد، در سال ۱۲۶۸ هجری قمری به دستور عبدالرسول خالصی و با فرمان رئیس وقت اوقاف عراق تخریب شد. حدود ۵۰ سال بعد، در جریان کفسازی صحن و حرم، سنگ قبر برخی از این امرا کشف شد.
عضدالدوله دیلمی، معروفترین امیر آلبویه، از پادشاهانی بود که در گسترش قلمرو و آبادانی شهرها، ساخت کاخها و تقویت دانش و فرهنگ بسیار کوشید. قلمرو سلطنت او از سواحل دریای عمان تا شام و مرزهای مصر گسترش یافته و نخستین کسی بود که در بغداد خطبه به نامش خوانده شد. او در سال ۳۷۳ هجری قمری در بغداد درگذشت و پیکرش ابتدا همانجا دفن شد، اما پس از مدتی، بنا بر وصیتش او را به نجف منتقل و کنار مرقد امام اول شیعیان دفن کردند. روی سنگ مزارش چنین نوشته بودند: «این قبر عضدالدوله است. دوست دارم در کنار این امام معصوم دفن شوم، به امید آنکه در روزی که کردار هر کس آشکار میشود، مشمول شفاعت او باشم.»
شرفالدوله، دیگر امیر آلبویه، در سال ۳۷۹ هجری قمری پس از دو سال و هشت ماه سلطنت و در سن ۲۸ سالگی درگذشت. پیکر او نیز در نجف دفن شد و از این نظر دومین امیر آلبویه بود که در جوار امام اول شیعیان آرام گرفت.
پس از او، برادر ۱۹ سالهاش ابونصر، ملقب به بهاءالدوله، به قدرت رسید. او نیز پس از مرگ بر اثر بیماری صرع در سال ۴۰۳ هجری قمری، کنار پدرش عضدالدوله، در حرم امام اول شیعیان در نجف به خاک سپرده شد.
بر پایه اسناد تاریخی، برخی دیگر از حکمرانان ایران نیز پس از مرگ در عراق دفن شدهاند. از جمله تعدادی از رجال ایلخانی، جُلاِیری و تیموری که در جوار اماکن مقدس شیعیان در عراق دفن شدند؛ هرچند امروزه محل دقیق قبر بسیاری از آنان مشخص نیست.
شاه تهماسب صفوی، از مشهد تا بخارا
شاه تهماسب اول، دومین پادشاه سلسله صفوی و فرزند شاه اسماعیل اول، بنیانگذار این سلسله، بود. او به مدت بیش از نیم قرن بر ایران حکومت کرد و در تثبیت نهاد سلطنت صفوی و گسترش تشیع اثنیعشری نقش کلیدی داشت. شاه تهماسب با انتقال پایتخت از تبریز به قزوین، تقویت زیرساختهای حکومتی و مقابله با تهدیدات خارجی، بهویژه عثمانیها، دوران نسبتا باثباتی را برای ایران رقم زد.
طبق روایت علیاصغر باباصفری، در کتاب «تاریخ مشهد در دوران صفویه و افشاریه» پس از مرگ شاه تهماسب، به دلیل درگیریهای شدید میان مدعیان جانشینی، جسد او بهطور موقت در باغچهای دفن شد. مدتی بعد پیکرش را به صحن شاهزاده حسین در قزوین منتقل کردند اما یک سال پس از آن، بنا به تصمیم مقامهای صفوی، جسد شاه به مشهد انتقال یافت و در حرم امام هشتم شیعیان به خاک سپرده شد. محل دفن او در این حرم، به «صفه شاه تهماسب» شهرت یافت.
۱۲ سال بعد، با حمله ازبکان به مشهد، حرم امام هشتم شیعیان هدف تعرض قرار گرفت. در این یورش، مهاجمان برای اهانت به خاندان صفوی، پیکر شاه تهماسب را از آرامگاهش خارج و به بخارا منتقل کردند.
در روایتهایی از جمله در احسنالتواریخ آمده است که برخی عقیده دارند جسد واقعی شاه تهماسب هرگز از حرم خارج نشد و همانجا محفوظ ماند. در مقابل، گروهی دیگر معتقدند پیکر او پس از مدتی، با تطمیع ازبکان، از بخارا بازپس گرفته و به اصفهان منتقل شد و در بقعه امامزاده شاهسیدعلی به خاک سپرده شد.
نبش قبر نادرشاه افشار از مشهد تا تهران
نادرقلی، ملقب به تهماسب قلی خان و نادر شاه افشار، از ایل افشار خراسان و بنیانگذار سلسله افشاریان در ایران بود که وصیت کرد او را پس از مرگ در آرامگاهی کوچک در خیابان شیرازی مشهد معروف به «بالاخیابانگ» دفن کنند.
این آرامگاه کوچک در مجاورت چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام هشتم شیعیان از خشت و گل ساخته شد، اما آغامحمدخان قاجار پس از ورود به مشهد، دستور تخریب قبر او را صادر کرد.
هانری رنهدالمانی، تاریخنگار فرانسوی، در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» این واقعه را چنین توصیف کرده است: «مقبرههای مجلل نادرشاه و پسرش، رضاقلیمیرزا، سابقا در میان آستان قدس رضوی و دروازه بالاخیابان دیده میشد ولی اکنون اثری از این دو مقبره نیست؛ زیرا آغامحمدخان، خواجه قاجار، نظر به کینهای که از نادرشاه و اولادش در دل داشت، وحشیانه آنها را خراب کرد و استخوانها را بیرون آورد و به تهران پایتخت فرستاد.»
عبدالحسین تیمورتاش، سردار معظم، در سال ۱۲۹۴ هجری خورشیدی، پیشنهاد بازسازی آرامگاه نادرشاه افشار را به مجلس ارائه داد و این طرح با وجود برخی مخالفتها تصویب شد. دو سال بعد، بر اساس همین قانون، قوامالسلطنه، والی وقت خراسان، در محل یکی از قبرهای ویرانشده، آرامگاهی تازه برای نادرشاه ساخت و سپس استخوانهای او را از تهران به مقبره جدید بردند و دفن کردند. ساختمان جدید که در محل فعلی آرامگاه او قرار داشت تا سال ۱۳۳۵ بر پا بود.
در سال ۱۳۳۵، انجمن آثار ملی ایران درصدد برآمد آرامگاهی باشکوهتر برای نادرشاه بسازد. آرامگاه جدید با طراحی هوشنگ سیحون، معمار برجسته ایرانی و به همت انجمن آثار ملی ایران ساخته و با حضور محمدرضاشاه پهلوی افتتاح شد. در جریان خاکبرداری و بازسازی آرامگاه نیز استخوانهای نادرشاه بیرون آورده و پس از بازسازی دوباره در جای قبلی دفن شد.
نبش قبر کریمخان زند و تخریب مزار لطفعلی خان
کریمخان زند، بنیانگذار سلسله زندیه، پس از اینکه از دنیا رفت، بنا به وصیت خود در شاهنشین شرقی عمارت کلاه فرنگی شیراز به خاک سپرده شد. پس از اینکه آغامحمدخان قاجار به قدرت رسید، به دلیل کینهای که به خاندان زندیه داشت، دستور نبش قبر او را صادر کرد. به این ترتیب، استخوانهای کریمخان زند را از محل دفن خارج و به زیر پلههای خلوت کریمخانی در کاخ گلستان تهران منتقل کردند.
شاه قاجار با این کار میخواست هر بار خود یا دیگران از آنجا عبور میکند، بر محل دفن او پا بگذارند. او علاوه بر این، دستور تخریب بخشی از تزیینات و نقاشیهای عمارت کلاهفرنگی را نیز صادر کرد. با سقوط سلسله قاجار و آغاز دوران پهلوی، رضاشاه قاجار با هدف اعاده حیثیت از خاندان زند، دستور داد که بقایای استخوانهای کریمخان زند را به مکان نخست خاکسپاری او در عمارت کلاه فرنگی منتقل کنند.
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز برخی فعالان میراث فرهنگی از تخریب سنگ مزار لطفعلی خان زند در محوطه امامزاده زید در محدوده بازار تهران خبر دادند. به گفته آنان، این تخریب کاملا عمدی و به بهانه «بازسازی و ساماندهی» امامزاده زید صورت گرفت. اکنون نیز در امامزاده زید بازار تهران، حصار و آرامگاهی روی قبر لطفعلی خان ساختهاند که بیشتر مواقع درهای آن بسته است.
آغامحمدخان قاجار در نجف
آغامحمدخان قاجار، بنیانگذار سلسله قاجار، از جمله پادشاهانی بود که در زمان حیاتش نتوانست به طور کامل در پایتخت مستقر شود و بخش زیادی از دوران سلطنتش به لشکرکشی و سرکوب مخالفان گذشت.
او سال ۱۲۱۱ هجری قمری در شهر شوشی، واقع در قفقاز جنوبی، به قتل رسید و علمای محلی جسدش را در همان شهر دفن کردند، اما با تثبیت قدرت فتحعلیشاه در تهران، دستور دادند پیکر بنیانگذار سلسله قاجار با تشریفات به تهران منتقل و در آستان عبدالعظیم حسنی در شهرری به خاک سپرده شود.
با این حال طبق روایت باباصفری، چند ماه بعد، مکان جسد آغامحمدخان مجددا نبش قبر شد و این بار آن را به نجف منتقل کردند و پشت حرم امام اول شیعیان به خاک سپردند، اما درباره محل دفن نهایی او روایتهایی متضاد وجود دارد. نخست آنکه برخی نقلهای شفاهی در شهرری حاکی از آن است که جسد آغامحمدخان هیچگاه از حرم عبدالعظیم خارج نشد و فرمان انتقال نمادین بود. به باور این گروه، پیکر او همچنان در سرداب جنوبی حرم مدفون است، اما با گذر زمان نشانی از آن باقی نمانده است.
روایت دیگری که در میان مخالفان قاجار در قفقاز رایج بود، ادعا میکند پیکر آغامحمدخان اصلا از شوشی خارج نشد و علمای آن شهر به دلیل دشمنی دیرینه، آن را مخفیانه سوزاندند یا نابود کردند. گرچه این روایت سند مکتوب معتبری ندارد، بازتاب نفرت محلی از لشکرکشیهای خشونتبار آغامحمدخان به قفقاز است.
در مقابل، شماری از منابع شیعی متاخر عراق از دفن او در سردابی مخفی در بخش جنوبی حرم علوی سخن گفتهاند. این روایت هرچند فاقد سند تاریخی دقیق است، در میان برخی خادمان سنتی حرم رواج دارد و گاه با محل دفن شخصیتهایی چون عضدالدوله دیلمی همجوار تلقی میشود. با توجه به نبود سنگ قبر یا نشانهای روشن در محل، مکان نهایی دفن آغامحمدخان همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
تخریب مزار ناصرالدین شاه قاجار
علاوه بر پادشاهانی که در خارج از ایران در خاک آرمیدند، آرامگاه برخی پادشاهان نیز در طول تاریخ از گزند حوادث و بهخصوص تخریبهای معاندان در امان نماند. از جمله سنگ مزار ناصرالدینشاه که در طول سالهای پس از انقلاب چندین بار تخریب شد.
ناصرالدینشاه، چهارمین شاه قاجار و معروف به «سلطان صاحبقران»، در آستانه مراسم پنجاهمین سالگرد پادشاهیاش در حرم عبدالعظیم، هدف گلوله میرزا رضای کرمانی قرار گرفت و کشته شد. او را در حرم عبدالعظیم کنار همسرش، جیران، به خاک سپردند و بعدها دوستدارانش لقب «شاه شهید» را برایش انتخاب کردند.
آرامگاه ناصرالدینشاه در حرم عبدالعظیم تا مدتها با سنگ قبر هفت تنی که استاد حسین حجارباشی تمثالش را روی آن حکاکی کرده بود، یکی از مهمترین مکانهای دیدنی شهر ری به شمار میرفت، اما پس از انقلاب اسلامی در جریان تخریب آرامگاه رضاشاه پهلوی، سنگ قبر ناصرالدینشاه نیز هدف یورش قرار گرفت.
پیشتر مهدی حجت، پژوهشگر میراث فرهنگی، در مصاحبهای با صداوسیما گفته بود انقلابیونی که مقبره رضاشاه را تخریب کردند وقتی به آرامگاه ناصرالدینشاه رسیدند، میخواستند آن را هم تخریب کنند، اما او و سه باستانشناس دیگر که از اهمیت تاریخی و هنری سنگ قبر باخبر بودند، به تخریبکنندگان گفتند الان سر ظهر است و اول باید نماز بخوانیم. در فاصله نماز خواندن انقلابیون، آنها زیر سنگ را خالی کردند، آن را پشت وانت گذاشتند و به کاخ گلستان بردند. در نهایت ویرانکنندگان آثار باقیمانده از آرامگاه ناصرالدینشاه در حرم عبدالعظیم را نیز زدودند.
اردیبهشتماه ۱۴۰۲ نیز پس از حدود چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی، به فاصله کوتاهی پس از بازسازی سنگ قبر ناصرالدینشاه، افراد موسوم به «آتشبهاختیارهای حکومت» بار دیگر سنگ قبر او را مخدوش کردند.
مظفرالدینشاه قاجار در کربلا
مظفرالدینشاه پنجمین پادشاه از دودمان قاجار است که دوره سلطنت او از مهمترین برهههای تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، چرا که در واپسین سالهای عمر او، با فشار گسترده روشنفکران، روحانیان و مردم، فرمان مشروطیت صادر و نخستین مجلس شورای ملی تشکیل شد.
مظفرالدینشاه تنها پنج ماه پس از امضای فرمان مشروطه، در سن ۵۳ سالگی درگذشت. پیکر او در مراسمی باشکوه به تکیه دولت در تهران منتقل و برای مدتی همانجا نگهداری شد تا مقدمات انتقال آن به عتبات عالیات فراهم شود.
طبق روایت احمد کسروی، در نخستین سالگرد صدور فرمان مشروطیت، هیئتهایی از نمایندگان انجمنها و مجلس شورای ملی با دستههای گل و چترهای نمادین، به تکیه دولت رفتند و در آنجا بر مزار موقت مظفرالدینشاه خطابههایی در ستایش او ایراد کردند. پیکر او پس از تشریفات، به کربلا منتقل و آنجا به خاک سپرده شد، هرچند جزئیات دقیق محل دفن و وضعیت کنونی آرامگاه او مشخص نیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
محمدعلیشاه قاجار در کربلا
دوران پادشاهی محمدعلیشاه قاجار که پس از مرگ پدرش مظفرالدینشاه به سلطنت رسید، تنها سه سال به طول انجامید. او بهشدت مخالف مشروطه بود و با کمک نیروهای قزاق، مجلس اول را به توپ بست؛ اقدامی که به سرکوب موقت نهضت مشروطهخواهی منجر شد، اما در کمتر از یک سال، مشروطهخواهان تهران را فتح و او را برکنار کردند. محمدعلیشاه به سفارت روسیه پناهنده و متحصن شد. پس از مدت کوتاهی، مجلس عالی ایران او را از سلطنت خلع و احمدشاه، پسر ۱۲سالهاش، را به سلطنت منصوب کرد.
محمدعلی شاه پس از خلع سلطنت با کمک روسها تلاش کرد به قدرت بازگردد، اما این تلاشها با شکست روبرو شد و او به اودسا در اوکراین که آن زمان تحت اشغال روسیه بود، نقل مکان کرد.
محمدعلیشاه پس از سالها اقامت در اودسا، به بندر ساوونا در ایتالیا رفت و در سال ۱۳۰۴ هجری خورشیدی درگذشت. طبق وصیت او، پیکرش به کربلا منتقل و به خاک سپرده شد. روزنامه شفق سرخ در همان زمان، محل فوت محمدعلی شاه را پاریس اعلام کرد.
احمدشاه قاجار در کربلا
احمدشاه قاجار، آخرین پادشاه قاجاریه، پس از خلع سلطنت به فرانسه تبعید شد و پس از آن نیز در محلهای در حومه پاریس بر اثر ورم کلیه درگذشت. طبق وصیت او، جسدش به عراق منتقل و در حرم امام سوم شیعیان در کربلا دفن شد.
رضاشاه پهلوی، از قاهره تا تهران
رضاشاه پهلوی، بنیانگذار سلسله پهلوی، در دوران سلطنتش برای نوسازی و بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تلاشهای بسیاری کرد و با اولویت دادن به پروژههای زیربنایی مانند راهآهن سراسری ایران، جادهسازی، تاسیس صنایع جدید و همچنین توسعه و اصلاحات آموزشی، ایران را از عقبماندگیهای اقتصادی و فرهنگی نجات داد. رضاشاه در سالهای اولیه حکومتش با کاهش نفوذ خارجیها در امور داخلی ایران، توانست استقلال ملی را تقویت کند.
با این حال، در سال ۱۳۲۰ به دلیل فشارهای خارجی و شرایط جنگی بهناچار از سلطنت کنارهگیری کرد و ابتدا به موریس و سپس به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی تبعید شد. سرانجام نیز مردادماه ۱۳۲۳ در ژوهانسبورگ درگذشت.
پیکر رضاشاه پس از مرگ بهصورت مومیایی به قاهره در مصر برده و آنجا به امانت، در مسجد الرفاعی به خاک سپرده شد.
در اردیبهشت ۱۳۲۹، در دوره نخستوزیری رجبعلی منصور قرار شد پیکر رضاشاه از مصر به ایران آورده شود. هواپیمای حامل پیکر رضاشاه پیش از آمدن به ایران، به منظور طواف در مکه از قاهره به طرف جده پرواز کرد و پس از آن به تهران آمد و با تشریفات رسمی در حرم شاه عبدالعظیم و در آرامگاهی ویژه دفن شد.
آرامگاه رضاشاه پهلوی را که از آن بهعنوان یکی از نمادهای زیبای معماری شهری یاد شده است، محسن فروغی، استاد معماری و رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در سمت غرب حرم شاهعبدالعظیم و در مساحتی به وسعت ۹ هزار مترمربع طراحی کرد. این مقبره ساختمانی دو طبقه بود که طبقه بالای آن سالن ورودی و بازدید داشت و در طبقه پایین سنگ قبر سیاهرنگی بود که آرامگاه رضاشاه آنجا واقع شده بود. بر بالای آن سنگ سیاهرنگ نیز تاج پادشاهی طلایی نصب شد.
آرامگاه رضاشاه پهلوی اردیبهشت ۱۳۵۹، به دستور صادق خلخالی، حاکم شرع وقت، بهکلی ویران شد. تخریب آرامگاه رضاشاه به دلیل استحکام بنا چندین روز طول کشید و طبق اسناد تاریخی، برخی افراد از جمله ابوالحسن بنیصدر بهشدت با تخریب آن مخالف بودند و آن را «خودکامگی» تلقی میکردند. اما خلخالی در خاطراتش درباره تخریب آرامگاه رضاشاه در واکنش به مخالفت بنیصدر نوشت: «ما در جواب آقای بنیصدر، در روزنامهها نوشتيم كه اين خودكامگی نيست، بلكه تبعيت از آرای ملت است.»
خلخالی در ادامه خاطراتش نیز نوشت که خمینی با تخریب مقبره رضاشاه موافق بود و آن را «کاری درست» خوانده بود. او در همان زمان اذعان کرد که «این احتمال وجود داشت که اگر مقبره بر جای خود باقی بماند، در آینده به مزار تبدیل شود». خلخالی در خاطراتش مردمی را که بر سر مزار ناصرالدین شاه در حرم شاه عبدالعظیم فاتحه میخواندند، «سادهلوح» خوانده و دستور داده بود که سنگ قبر او را نیز بشکنند.
اردیبهشت ۱۳۹۷، نزدیک به ۴۰ سال پس از تخریب آرامگاه رضاشاه پهلوی به دستور صادق خلخالی، در جریان گودبرداری محل سابق آرامگاه، جسدی مومیایی کشف شد. پس از آن نیز برخی گمانهزنیها از آن حکایت داشت که جسد مومیایی میتواند متعلق به رضاشاه باشد. برخی اعضای وقت شورای شهر نیز اعلام کردند که آن مومیایی متعلق به رضاشاه بود و دوباره در همان محدوده دفن شد. هرچند برخی مقامهای حکومتی مدعیاند پیکر رضاشاه پس از انقلاب بار دیگر به خارج از کشور منتقل شد، شهبانو فرح پهلوی این ادعا را تکذیب کرده است.
محمدرضاشاه پهلوی در قاهره
محمدرضا شاه پهلوی، پادشاه فقید ایران، در دوران سلطنت خود ایران را در مسیر مدرنسازی قرار داد و سعی کرد تا با اصلاحات گسترده در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند.
محمدرضا شاه پهلوی پس از ۲۵ سال سلطنت، در پی وقایع مربوط به وقوع انقلاب اسلامی خاک ایران را ترک کرد. او پس از خروج از ایران به کشورهای مختلف رفت و در نهایت در قاهره، پایتخت مصر، بر اثر بیماری در گذشت.
مراسم خاکسپاری پادشاه فقید ایران مردادماه ۱۳۵۹ در مسجد الرفاعی قاهره با حضور شخصیتهای برجسته و با تشریفات ویژه برگزار شد، اما او را به امانت و موقت در مسجد الرفاعی مصر به خاک سپرده شد؛ چرا که وصیت کرده بود پس از پایان شرایط موجود، در ایران و کنار افسرانی که پس از انقلاب اسلامی اعدام شدند، دفن شود.
برگزاری این مراسم و دفن پیکر شاه در مصر باعث تیرگی روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر شد. تا جایی که پس از ترور انور سادات، خیابانی در تهران را به نام خالد اسلامبولی، قاتل انور سادات، نامگذاری کردند که اخیرا در راستای بهبود روابط با قاهره به نام حسن نصرالله تغییر کرده است.