موج سیاه اسلام گرایی؛ چرا خاورمیانه به این روز افتاده است؟

نگاهی به کتاب «موج سیاه» اثر کیم قطاس

کتاب جدید کیم قطاس با نام موج سیاه - عکس از شبکه‌های اجتماعی  

اسلام‌گرایان، چه شیعه‌های «راه امام»، چه سلفی‌های شمشیری و اخوانی‌های سنی، همیشه به مردم خاورمیانه، که از فساد و استبداد سلاطین و دولت‌های سکولار خود به ستوه آمده‌اند، یک پیام واحد داشته‌اند: «اسلام تنها راه حل است!» اما زمانی که به قدرت رسیدند (خمینی در ایران، طالبان درافغانستان و ضیاءالحق در پاکستان)، نه تنها جامعه ایده‌الی را که وعده داده بودند، نتوانستند بسازند، بلکه وضعیت مردم را بدتر از پیش کردند. از این رو، خاورمیانه گرفتار تروریسم، جنگ‌های فرقه‌ای، بی ثباتی داخلی، حاکمیت‌های بی‌رحم و غیر دموکراتیک شده است.

ظهور داعش و سهم مردم خاورمیانه از حملات تروریستی در جهان به ناگزیر این سئوال را مطرح می‌سازد: چرا خاورمیانه به این روز افتاده است؟ کیم قطاس، که سال‌ها رویدادهای منطقه را برای بی‌بی‌سی و فایننشال تایمز لندن پوشش می‌داد، کتاب جدید خود را برای پاسخ به این سئوال نگاشته است. او در جلسه معرفی کتابش در واشینگتن، گفت که یک ناظر خارجی با مشاهده رویدادهای خاورمیانه گمان می‌برد که عیب اصلی، در ذات این منطقه و اسلام است. در حالی که او قبل از هر چیزی رقابت‌های سیاسی و مذهبی قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و عربستان را عامل اصلی مشکلات کنونی خاورمیانه به حساب می‌آورد.

قطاس در این کتاب می‌گوید، اگر بخواهیم وضعیت کنونی خاورمیانه را درک کنیم، باید به سه رویداد تاثیرگذار سال ۱۳۵۷ توجه کنیم: سقوط شاه، تصرف مکه توسط جهیمان العتیبی و هجوم اتحاد شوروی به افغانستان. اما از نظر او، «هیچ چیزی به اندازه انقلاب ۵۷ ایران جهان اسلام و اعراب را تغییر نداد.»

به گفته قطاس، تاثیر و جذابیت پیروزی انقلاب خمینی در حدی بود که در روز‌های اول انقلاب، هیئتی از سوی اخوان‌المسلمین مصر به تهران آمد و «آمادگی خود را برای بیعت با خمینی و پذیرش وی به عنوان رهبر مسلمین اعلام داشت. زیرا از نظر اخوان، پیروزی خمینی پیروزی تمام مسلمانان در جنگ علیه ظلم، امپریالیسم و استعمار بود.» اما اخوانی‌ها همان اوایل از خمینی ناامید شدند. چون او خیلی زود در قامت یک رهبر مذهبی ظاهر شد که قصد گسترش انقلاب شیعی در منطقه را داشت.

قطاس می‌گوید که در اوج منازعات اعراب و اسراییل، سعودی‌ها در آغاز نسبت به قدرت گرفتن آیت‌الله خمینی امیدوار بودند. چون نگاه مثبتی به شاه به خاطر روابطش با اسرائیل نداشتند. روزنامه کویتی «الرأی العام» در ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ مطلبی با این تیتر چاپ کرد: «عربستان سعودی انقلاب ایران را ستایش کرد.» مقامات سعودی هشدار دادند که مبادا «کسی در پی تضعیف انقلابی برآید که از مبارزات اعراب، علیه دشمن صهیونیستی حمایت می‌کند.»

هرچند شاهزاده عبدالله با خشنودی گفت: «قانون اساسی هر دو کشور قرآن است» به گفته قطاس، ورای این پیام سیاسی شاه آینده عربستان، «وهابیت عمیقاً ضد شیعه باقی ماند؛ روحانیون سعودی به طور مداوم فتوای کافر بودن و قتل شیعیان را صادر می‌کردند.»

قطاس در این کتاب نشان می‌دهد که عربستان و ایران خیلی زود اختلافات مذهبی را به سلاحی در رقابت‌های منطقه‌ای‌شان تبدیل کردند و برای گسترش نفوذ خود دست به ایجاد شبه‌نظامیان فرقه‌گرای وابسته به خود زدند. همان طور که ایران به دنبال ایجاد هلال شیعی و تضعیف قدرت دولت‌های عربی برآمد، «عربستان نیز برای تقویت جایگاه خود به عنوان تنها مدافع دین اسلام... به سوی احیای وهابیت در داخل و گسترش آن در بیرون گرایش یافت.» بسیاری از محدودیت‌ها در عربستان، مانند اخراج زنان از ادارات دولتی، محصول همین دوره است.

در این مقطع، به گفته قطاس، دیکتاتور‌های منطقه هم به سوءاستفاده از اسلام روی آوردند. از جمله، انور سادات برای حذف طرفداران سرسخت جمال عبدالناصر از دولت، «به تقویت اسلام گرایان به شمول سلفی‌ها در مصر پرداخت.» او تصور می‌کرد که مشکلات سیاسی دولت را با توسل به اسلام می‌تواند حل کند. در نتیجه، جامعه مصر هرچه بیشتر مذهبی شد؛ به خصوص بازگشت کارگران مهاجر مصری از عربستان، این روند را تشدید کرد.

نویسنده در این کتاب می‌گوید که گسترش اسلام‌گرایی و فرقه‌گرایی در خاورمیانه، با ناکامی‌ دولت‌های سکولار و غرب­گرا پیوند دارد. به گفته قطاس، در مصر مردم سودی از صلح با اسراییل و نزدیکی با آمریکا ندیدند. علاوه بر گسترش فساد و تفاوت میان فقیر و غنی، «مدیریت اقتصادی کشور فاجعه‌بار بود. مصر که زمانی از جمله صادرکنندگان محصولات کشاورزی به حساب می‌آمد، حالا برای رفع نیازهای غذایی خود به واردات متکی شده بود.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در این وضعیت، اسلام گرایان به عنوان یک نیروی بدیل سیاسی و فکری جذابیت پیدا کردند. آن‌ها بعداً برنده اصلی بهار عربی شدند و خیلی زود هم از صحنه کنار رفتند. قطاس باور دارد که مردم مصر به سرعت متوجه ماهیت اسلام‌گرایان شدند و از ارتش علیه آنان حمایت کردند. به گفته او، مُرسی با اشتباهات خود که به دنبال اختیارات گسترده، مصونیت قضایی و قانون اساسی اسلام گرایانه بود، زمینه کودتای ارتش را فراهم کرد.

تراژدی بهار عربی در خاورمیانه انتخاب میان نظامیان و اسلام‌گرایان بود. این موضوع در مورد ایران نیز صادق است که مردم باید بین خامنه‌ای و اصلاح طلبان وفادار به خامنه‌ای یکی را انتخاب نمایند. قطاس در کتاب خود، سرنوشت تراژیک نیروهای معتدل و نوگرا، مانند اعضای نهضت آزادی ایران، را به تفصیل شرح داده است. آن‌طور که در آغاز در به قدرت رساندن آیت الله خمینی نقش ایفا کردند اما بعداً از سوی او کنار زده شده، سربه نیست و یا زندانی شدند. او به خوانندگان غربی خود یادآوری می‌کند که اسلام‌گرایان از طریق حذف نیروهای پیشرو، مانند روشنفکران و نویسندگان، و ارعاب مردم عادی توانستند قدرت خود را در خاورمیانه تحکیم ببخشند. به همین خاطر، او هنوز هم به تغییر اوضاع در خاورمیانه امیدوارست. به گفته او: «خاورمیانه، فراتر از سرخط اخبار جنگ و مرگ، با موسیقی، هنر، کتاب، تقلای اجتماعی، کافه‌ها، کتاب فروشی‌ها و... زنده است؛ پیر و جوان فضا را برای بیان و فرهنگ آزاد باز می‌کنند.»

نکته مهم در این کتاب برای خوانندگان خاورمیانه­ای، که معمولا اوضاع اسف‌بار کشور‌های اسلامی‌ را محصول توطئه غربی‌ها و یهودی‌ها می‌دانند، این حرف ژوزف ژوفه، ناشر هفته‌نامه آلمانی معروف «دی تسایت» است: «مفهوم برخورد تمدن‌ها از ساموئل‌ هانتینگتون درست نیست؛ واقعیت این است که اسلام نه با غرب، بلکه با خود در جنگ است.»

مشخصات کتاب:
موج سیاه: عربستان، ایران و چهل سال رقابت برای دگرگونی فرهنگ، مذهب وخاطره جمعی خاورمیانه/ انتشارات هنری هولت و کمپانی/ ۴۰۰ ص/ ۲۰۲۰

بیشتر از کتاب