از ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ که در محل برگزاری نماز جمعه تهران به امامت علی خامنهای بمبگذاری شد و تعدادی کشته و مجروح شدند تاکنون، نزدیک به چهار دهه میگذرد. خامنهای در آن زمان رئیسجمهوری بود و با حکم روحالله خمینی، برخی هفتهها نماز جمعه تهران را اقامه میکرد. اما پس از اینکه در سال ۱۳۶۸ با کمک اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر جمهوری اسلامی شد، حضور در نماز جمعه تهران را به مناسبتها و رخدادهای خاص محدود کرد.
نخستین نماز جمعه تهران به امامت علی خامنهای در کسوت رهبر جمهوری اسلامی روز بیستوسوم تیر ۱۳۶۸ و به مناسبت چهلم روحالله خمینی اقامه شد. خامنهای آن روز در خطبههای نماز جمعه تهران، اعلام کرد که در «اداره کشور، ارتباطات خارجی، اصول انقلابی و اسلامی» همان راهی را میرود که خمینی رفته بود.
در آن هنگام، خامنهای نه پشتوانه نظامی سپاه پاسداران را داشت و نه هنوز از ثروتهای میلیون دلاری نهادهای زیرمجموعهاش مانند ستاد اجرایی برخوردار بود و حتی اعتماد به نفس لازم برای رهبری را هم نداشت؛ شاید به همین دلیل بود که در نخستین خطبههای نماز جمعه بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی به وظایف «شورای رهبری» اذعان کرد. هرچند بعدها تصمیم گرفت قدرت بلامنازعش را با هیچ فرد و شورایی به اشتراک نگذارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خامنهای طی سالهای بعد نیز در مواردی خاص نماز جمعه تهران را اقامه کرد؛ مثلا پنجم مهر ۱۳۷۰ به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق به نماز جمعه رفت و ادعای پیروزی جمهوری اسلامی در این جنگ را مطرح کرد.
با این حال خطبههای نماز جمعه رهبر جمهوری اسلامی که از نگرانیهایش برای بقای حکومت پرده برمیداشت، بهطور جدی از سال ۱۳۷۷ آغاز شدند. پس از ماجرای قتلهای زنجیرهای نخبگان، اندیشمندان و نویسندگان در ایران و اعتراف برخی ارکان وزارت اطلاعات به دست داشتن در این قتلها، در حالی که جامعه ایران بهشدت از این موضوع ملتهب و متاثر بود، علی خامنهای هجدهم دی ۱۳۷۷ در نماز جمعه تهران ادعا کرد «به فرض اینکه یک گروه داخلی جزو وزارت اطلاعات هم باشند، سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلاند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند».
خامنهای آن روز از افرادی مانند داریوش فروهر و همسرش، پروانه اسکندری، که در قتلهای زنجیرهای کشته شدند، نام برد و گفت که آنها «دشمن بیضرر و خطر» بودند و «اگر جمهوری اسلامی اهل دشمنکشی باشد، دشمنان خودش را میکشد، چرا سراغ فروهر و عیالش برود».
او روز بیستوسوم اردیبهشت ۱۳۷۹ هم در آستانه برگزاری انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، در حالی که جریان موسوم به «اصلاحات» برگ برنده را در دست داشت و پیروزیاش قریبالوقوع بود، در خطبههای نماز جمعه تهران درباره خطر «نفوذ» صحبت کرد تا بلکه بتواند آرای انتخاباتی را به سمت جریان دلخواهش تغییر دهد، اتفاقی که رخ نداد و مجلس ششم با اکثریت اصلاحطلبان تشکیل شد.
سخنرانیهای خامنهای درباره خاورمیانه و جریان موسوم به «مقاومت» در سالهای میانی دهه ۱۳۸۰ همزمان با اتفاقهایی که در منطقه رخ میداد، روندی سازمانیافته و هدفمند پیدا کرد. او ۲۳ شهریور ۱۳۸۶ در خطبههای نماز جمعه، از گروه حماس که کنترل غزه را به دست گرفته بود، تمجید کرد و مدعی شد که «نقشه خاورمیانه جدید با مرکزیت اسرائیل» شکست خورده است.
یکی از مهمترین خطبههای نماز جمعه تهران به امامت علی خامنهای ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ایراد شد؛ در حالی که میلیونها ایرانی به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، جنبش سبز شکل گرفته بود و معترضان بهشدت سرکوب میشدند، خامنهای به نماز جمعه رفت و به معترضان تاخت و گفت که نظر محمود احمدینژاد، که مردم به ریاستجمهوری او اعتراض داشتند، به نظر او «نزدیکتر» است. خامنهای در همین خطبهها به نوعی پروژه پایان دادن به نقشآفرینی سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی را هم آغاز کرد.
علی خامنهای چهاردهم بهمن ۱۳۹۰ بار دیگر به نماز جمعه تهران رفت و این بار ضمن اذعان بر حمایتهای جمهوری اسلامی از جریانهایی مانند حزبالله لبنان و حماس، گفت: «هر کسی که با رژیم صهیونیستی مبارزه میکند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم.»
رهبر جمهوری اسلامی در همین سخنرانی به نقشآفرینی تهران در درگیریهای حزبالله با اسرائیل اشاره کرد و مدعی شد که «نتیجه این دخالت، پیروزی جنگ ۳۳ روزه و پیروزی جنگ ۲۲ روزه بود».
خامنهای در خطبههای نماز جمعه آن سال با سخنرانی به زبان عربی درباره جریان موسوم به «بیداری اسلامی» صحبت کرد و مدعی شد که جمهوری اسلامی در تحریک گروههای شیعی در کشورهایی مانند بحرین نقشی ندارد.
حدود هشت سال پس از این سخنان بود که قاسم سلیمانی، نماینده علی خامنهای و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که برای سازماندهی نیروهای نیابتی در منطقه مامور شده بود، در دیماه ۱۳۹۸ هدف حمله آمریکا قرار گرفت و کشته شد. پیش از آن نیز اعتراضهای سراسری مردم ایران به گرانی بنزین در آبان ۱۳۹۸ و سرکوب خونین مردم رخ داده بود و بسیاری از کشورهای جهان به نقض حقوق بشر در ایران انتقاد داشتند.
خامنهای سیزدهم دی ۱۳۹۸، پس از اینکه سپاه پاسداران با اطلاع قبلی پایگاه عینالاسد آمریکا در عراق و هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین را هدف حمله موشکی قرار داد، به نماز جمعه رفت و ضمن ناچیز جلوه دادن ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و کشته شدن دهها نفر، از اینکه مراسم خاکسپاری قاسم سلیمانی تحت تاثیر اتفاقهایی از این دست بود، ابراز ناخشنودی کرد و گفت: «حمله موشکی به پایگاه آمریکا از ایامالله است.»
رهبری جمهوری اسلامی در همین سخنرانی برای معترضانی که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر داده بودند هم خطونشان کشید، آنها را «فریبخورده» خواند و به «آتشبهاختیارها» برای سرکوبشان آزادیعمل داد. او در همین سخنرانی، خانوادههای دادخواه قربانیان هواپیمای اوکراینی را «احساساتی»، «فریبخورده» و «تحت تاثیر رسانههای بیگانه» معرفی کرد و گفت کسانی که عکس قاسم سلیمانی را پاره کردند، ایرانی نبودند.
رهبر جمهوری اسلامی در خطبههای آن نماز جمعه در سال ۱۳۹۸ بهشکلی واضح خشمش از اعتراضها و مردم معترض را آشکار کرد و پس از آن نیز حدود پنج سال از اقامه نماز جمعه تهران خودداری کرد تا اینکه تصمیم گرفت خطبههای نماز جمعه سیزدهم مهرماه ۱۴۰۳ را بخواند. آن هم در شرایطی که رهبران دو گروه نیابتی او کشته شدهاند و اسرائیل ضربات سختی به حماس و حزبالله وارد کرده و حمله موشکی به اسرائیل در روز سهشنبه دهم مهرماه نیز جز احتمال آغاز یک جنگ ویرانگر برای مردم ایران دستاوردی نداشته است.