آیت‌الله خامنه‌ای در برابر ترامپ: لحظه سخت انتخاب

خامنه‌ای باید دست به انتخابی بزند که بقای انقلابی و فیزیکی او و حکومت‌اش را تضمین کند

تاریخ‌دانان مدت‌ها است می‌دانند که بر خلاف نظریات کهنه‌شده، تاریخ را تنها «مردان بزرگ» نمی‌سازند. اما لحظاتی هست که واقعا تصمیمات افرادی معدود تکلیف تاریخ را تعیین می‌کند. البته این افراد معدود هم به قول آن گفته معروف کارل مارکس سرنوشت خود را در چارچوب انتخاب‌های محدودی که به آنها داده شده، می‌سازند.

آیت‌الله خامنه‌ای در سن ۸۰ سالگی حالا در مقابل شاید سخت‌‌ترین انتخاب زندگی خود قرار گرفته. جنگ نیابتی بین ایران و آمریکا از چهل سال پیش که سفارت این کشور در ایران اشغال شد تا امروز با فراز و نشیب ادامه داشته و کم کشته نداده. رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، اما حالا یکی از بزرگ‌ترین کارت‌هایی که در دست داشت پیش گذاشته: ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران.

حمله به سلیمانی ماجرا را برای خامنه‌ای به شدت حیثیتی می‌کند. شاید تنها حمله‌ای که می‌توانست فراتر از این باشد حمله‌ای به خاک ایران ‌بود. ترامپ سرلشکری را کشته که دست راست خامنه‌ای بود و چهره بی‌تخفیف ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه و جهان. سرلشکری که برای ترامپِ به قول خودش «قمارباز» کری می‌خواند و در اینستاگرام برایش میم‌هایی با تصاویر سریال «بازی تاج و تخت» درست می‌کرد. فرمانده‌ای که در ضمن محبوبیتش محدود به طرفداران رژیم و سپاه نبود و نزد گروهی از ایرانیان به عنوان سرداری ملی شناخته می‌شد. در مورد این محبوبیت البته گاه اغراق می‌شود. واقعیت این‌جا است که سپاه پاسداران هرگز نتوانسته آن تصویر ملی‌پرستانه مورد پسند خود را نزد اکثریت مردم ایران جا بیاندازد.

درون دستگاه‌های خود نظام نیز سلیمانی دشمن زیاد داشت. اسنادی که اخیرا «نیویورک تایمز» و «اینترسپت» منتشر کردند نشان می‌دهد که نیروهای وزارت اطلاعات دل خوشی از او نداشتند. تجربه من در پوشش خاورمیانه تایید می‌کند که جواد ظریف، وزیر خارجه، هم با او میانه خوبی نداشت و همیشه دعوایی بین وزارت خارجه و نیروی قدس برای کنترل سیاست خارجه برقرار بود. در بین متحدین عربی ایران، از حزب‌الله لبنان گرفته تا حشد شعبی عراق،  نیز خیلی‌ فرماندهان و نیروها از خودرایی و خشونتی که گاه سلیمانی از خودش نشان می‌داد راضی نبودند. با این همه اما او با آن مسلک عرفانی و چهره‌ای که از خودش ساخته بود نماد حیثیت جمهوری اسلامی در منطقه بود. خامنه‌ای چاره‌ای جز تلافی ندارد؛ تلافی‌ای که باید آنقدر واضح و مستقیم به نظر بیاید که پایگاه‌ سیاسی رهبر جمهوری اسلامی هم در ایران و هم در منطقه حفظ شود.

این لحظه سخت انتخاب پیش‌روی خامنه‌ای است. از یک سو او مجبور است به وعده خود به این‌که «انتقام سخت» از آمریکا می‌گیرد عمل کند. از سوی دیگر او می‌داند که درگیری با قوی‌ترین نیروی نظامی جهان آن هم در حالی که فردی به دمدمی مزاجی‌ ترامپ بر سر کار است به معنی خودکشی برای جمهوری اسلامی خواهد بود. نتیجه این رویارویی ترامپ ۷۳ ساله و تازه سیاستمدار شده با خامنه‌ای ۸۰ ساله که بیش از ۳۸ سال است در صدر کار بوده (اول رئيس‌جمهور و بعد رهبر) چه خواهد بود؟ تصمیمات این دو مرد در روزهای پیش‌رو تاریخ‌ساز خواهد بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شورای عالی امنیت ملی امروز در ایران در اقدامی نادر با حضور خود خامنه‌ای تشکیل جلسه داد. این شورا که معمولا به ریاست رئیس‌جمهور برگزار می‌شود و تمام چهره‌‌های مطرح امنیتی و نظامی در آن حضور دارند تاکید کرد که «این جنایتکاران با انتقام سخت منتقمین خون سردار سلیمانی در زمان و مکان مناسب روبرو خواهند شد» و این‌که «این‌گونه اقدامات کوردلانه و بزدلانه اراده جمهوری اسلامی ایران را در تداوم بدون تنازل سیاست مقاومت فعال قوی‌تر نموده.»

اما سابقه خامنه‌ای نشان می‌دهد که او اهل هر چه باشد اهل خودکشی نیست. او نه تنها اهل اقدامات ناگهانی و خطرآفرین مثل اقدامات ترامپ نیست که اصلا اهل تصمیمات جسورانه هم نیست و بیشتر آدم احتیاط است. از این رو می‌توان حدس زد که آن «تلافی» که ایران انتخاب می‌کند هر چه باشد حمله مستقیم به آمریکایی‌ها نیست. «انتقام سخت» احتمالا غیرمستقیم و در سطح منطقه خواهد بود و منجر به کشتن شهروندان آمریکایی نمی‌شود. اما این کار دشواری‌های بسیاری به همراه دارد. خامنه‌ای چطور می‌تواند اقدامی انجام دهد که هم آنقدر مستقیم علیه آمریکا باشد که پایگاهش را راضی کند که «انتقام سخت» حساب شود و هم آنقدر مستقیم در درگیری با آمریکا نباشد که منجر به جنگ و رویارویی نظامی تمام‌قد با بزرگ‌ترین ابرقدرت شود؟ و بعد از این تصمیم، چگونه با ترامپی برخورد کند که تمام تصمیماتش تحت‌الشعاع وضعیت سیاسی داخلی خودش در سال برگزاری انتخابات خواهد بود؟ قدم بعدی چه خواهد بود؟ مثلا اگر ایران حمله‌ای محدود به عربستان یا سفارت‌های آمریکا در منطقه انجام داد حرکت بعدی ترامپ چه خواهد بود و آن‌گاه ایران چه خواهد کرد؟‌ چگونه امکان دارد فتیله درگیری بین دو طرف پایین بیاید و نهایتا پای میز مذاکره بروند؟ هدفی که ترامپ همیشه گفته مورد نظرش بوده و از خیلی جهات هم بیشتر به خلق و خوی او می‌خورد و بیشتر می‌تواند پیش از انتخابات امسال برایش از نظر سیاسی مثبت باشد؟

واقعیت این‌جا است که اکثریت عظیم مردم آمریکا مثل مردم ایران علاقه‌ای به جنگ ندارند. این اکثریت شامل اکثریت هواداران و پایگاه اجتماعی ترامپ هم می‌شود. اصلا یکی از نکات محبوبیت ترامپ در زمینه سیاست خارجه همین مخالفتش با جنگ‌افروزی دولت‌های پیشین و خرج هنگفت آن برای بودجه مردم آمریکا بود. باید دید ترامپ که این‌طور مقابله‌جویانه با خامنه‌ای برخورد کرده چطور امیدوار است به هدف اعلام‌شده خود برسد؟ و یا نکند آن‌ هدف را گنار گذاشته و واقعا می‌خواهد عازم ماجراجویی نظامی با ایران شود.

جان لوئیس گدیس، تاریخدان برجسته آمریکایی، در مورد جوزف استالین، رهبر شوروی، در روزهای پس از جنگ جهانی دوم می‌گفت: «اهداف استالین از این قرار بودند: امنیت برای خودش، حکومتش، کشورش و ایدئولوژی‌اش، دقیقا به همین ترتیب.»

برای آیت‌الله خامنه‌ای نیز موضوع از همین قرار است گیرم با پس و پیش کشیدن ترتیب این چهار عامل. فرق او این است که استالین پس از آن جنگ مخوف بر بام جهان نشسته بود و در اوج اعتماد به نفس و امنیت قرار داشت. وضعیت خامنه‌ای دقیقا برعکس است. او در حالی برای حفظ حکومتش و خودش می‌کوشد که در بحرانی‌ترین وضع خود قرار دارد.

او در چنین شرایطی است که مقابل ترامپ و در «لحظه سخت انتخاب» قرار گرفته؛ انتخابی که هم  تداوم انقلابی بودنش را تضمین کند و هم بقای فیزیکی خود و حکومتش را. زندگی هشتاد ساله آیت‌الله فراز و نشیب زیاد داشته: از پنجاه سال پیش که جوانی انقلابی و روشنفکر در مشهد بود تا امروز که حکمرانی مستبد است که دستش به خون هزاران نفر از ایرانیان آغشته شده. تصمیمات او در این آخرین دهه سیاسی زندگی‌اش نقش مهمی در تعیین تکلیف آینده ایران، خاورمیانه و حتی جهان خواهد داشت.