جنبش مردمی عراق از زمانی آغاز شد که شماری از جوانان در ماه سپتامبر گذشته، نخست اقدام به برنامه ریزی تظاهرات کردند و پس از تعیین ضرب الاجل به حکومت در ماه اکتبر، به خیابانها ریخته و دست به راه پیمایی و تظاهرات زدند. این تظاهرات ضد دولتی در بیست و پنجم اکتبر گذشته به یک موج مردمی فراگیر تبدیل شد و منجر به کشته شدن بیش از 530 نفر و مجروج شدن حدود ۲۰ هزار تن از شهروندان عراق شد.
جوانان یاد شده که از یک بستر تاریخی و فرهنگی ریشه دار و عمیق برخاسته اند و از میزان بلند آگاهی سیاسی و درک واقعیتهای موجود برخوردار اند، برای تداوم و پیروزی این جنبش، برنامه ریزی دقیق کرده و کمیتههای همبستگی و پیگیری تشکیل داده اند که همه استانها و شهرها را، مانند یک زنجیر با هم وصل میکند.
آیا این همه برنامه ریزی، مدیریت، مانور سیاسی و خلاقیت در عمل و مبارزه، بدون یک رهبری مدبر و آگاه، امکان پذیر هست؟ من که چنین تصوری را بعید میدانم.
قیام مردمی عراق از دیدگاه من بی رهبر نیست، اما ممکن است زمان و شرایط را برای آفتابی شدن مناسب نداند؛ چون واکنش دولت در برابر معترضان بسیار قهر آمیز و خشونت بار بوده و فعالان سیاسی به طور روز افزون، در معرض ترور و یا اختطاف قرار دارند و از جانب دیگر فضای سیاسی تا هنوز مبهم و آینده غیر قابل پیشبینی میباشد. از این جهت شاید این رهبر ترجیح دهد تا هنگام فراهم شدن زمان و شرایط مناسب، تظاهرات را از پس پرده رهبری کند.
در پیوند به اقدامات سرکوبگرانه دولت عراق، سازمان عفو بین الملل اعلام کرده است که: «حکومت بجای اینکه از معترضان، حمایت کند، برعکس زمینه را برای کشتار عمدی، ارعاب و اختطاف فعالان سیاسی و معترضان آماده کرده است.»
همچنان دیدبان حقوق بشر اروپا – مدیترانه در اعلامیهای گفته است: «حکومت عراق مسئولیت دارد تا از سلامت و امنیت مردم پاسداری کند؛ از این جهت باید مطابق قانون، جلو اختطاف و آدم ربایی را که ظاهرا توسط نیروهای دولتی با اشکال مختلف اعمال میشود، بگیرد.».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته باید پذیرفت که در چنین وضعیت خطرناک، ارائه یک گزارش تحقیقی از صحنه های تظاهرات به ویژه از میدان آزادی در بغداد که بیشترین شمار معترضان را در خود جای داده، بسیار دشوار است، اما طبق اخبار و اسناد به دست آمده میتوان گفت که جوانان معترض و انقلابی به دستههای مختلف و متعدد تقسیم میشوند:
دسته اول که اکثریت مطلق را تشکیل میدهد، مستقل بوده و به هیچ جریان سیاسی معینی ارتباط ندارد، از این میان تعداد بیشتر آنان جوانان تحصیل کرده هستند که شمار زیادی از استادان، دانشگاهیان، حقوقدانان و کنشگران اجتماعی نیز با آنها همراه و همنوا می باشند.
اهداف اساسی این جوانان، عبارت است از: سرنگون کردن رژیم فاسد مبتنی بر سهمیه بندی فرقهای و نژادی، انحلال پارلمان، تعدیل قانون اساسی، قطع مداخلات ایران و پایان دادن به احزاب فاسد و تبهکار وابسته به آن. مهمترین شعارهایی که این جوانان خشمگین، فریاد میزنند، نیز بر محور همین اهداف میچرخد.
دسته دوم که در اقلیت قرار دارند، از گروه «سرایا السلام» متعلق به مقتدا صدر، روحانی معروف، هستند که خود را در صفوف معترضان جا زده اند و میخواهند از آب آلوده به نفع خود ماهی بگیرند.
اما دسته سوم را افراد چپی تشکیل می دهند که خود در دولت های فاسد فعالیت داشته و شریک جنایت و فساد بوده اند. در دسته چهارم، افرادی هستند که گرایشهای لبیرالیستی دارند. اما دسته پنجم، شامل افرادی است که صورت های آنان با نقاب ها پوشیده شده و گفته می شو که افراد مزبور، تبه کاران وابسته به احزاب سیاسی فاسد و شریک در قدرت هستند.
افزون بر این گروهها و دستههای یاد شده، شماری از بقایای حزب بعث نیز در صفوف معترضان مستقل، وجود دارند، اما هویت خود را مخفی نگاه داشته اند؛ از این جهت شمار آنها را نمی توان تخمین زد. هرچند بعضی از کارشناسان، حضور بعثیها را در صفوف معترضان باور ندارند، اما با توجه به دشمنی تاریخی که آنها با ایران دارند، مشارکت آنها در اعتراضاتیکه یکی از اهداف آن کوتاه کردن دست ایران از سرزمین عراق است، طبیعی به نظر میرسد. گذشته از آن، عزت ابراهیم، دبیر کل حزب بعث، در اعلامیه در سال ۲۰۱۰ اعضای حزب بعث را به مبارزه فرا خوانده و اظهار داشته بود که در شرایط کنونی قدرت برای حزب بعث، اهمیت چندانی ندارد، بلکه آنچه برای آن در اولویت قرار میگیرد، آزادی و استقلال عراق است.
در پیوند به دشمنی موجود میان بعثیها و ایران، باید یاد آور شد که ایران دیوانه وار در کمین بعثیها است؛ چنان چه ۶۸ نفر از کدرهای دست اول این حزب را که تازه از خارج برگشته بودند، تنها در ۶ هفته به قتل رساند.
بدین سان و در پرتو موارد یاد شده، دو نکته قابل یاد آوری و تأکید است:
نکته اول اینکه، به استثنای گروه متعلق به جریان صدر که جزوی از نظام حاکم فاسد، تلقی میشود، بقیه تمام گروهها و دستههای شریک در جنبش مردمی عراق، در هماهنگی و تفاهم با همدیگر، فعالیت میکنند و کشتی انقلاب را از میان امواج اشک و خون به پیش میرانند.
نکته دوم اینکه، برنامه ریزی، هماهنگی، پیگیری و پیشبرد اعتراضات و تظاهرات با این همه گستردگی که توسط رهبران میدانی و جوان صورت میگیرد، کار دشواری است و اگر نگوییم همه، دست کم تعدادی از آنها به رهبرانی بالاتر و با تجربهتری بیرون از دایره خود وصل میباشند.
نگرانی و هراس رژیم ایران نسبت به انقلاب عراق هم از همینجا نشأت میکند، تا جاییکه علی خامنهای، رهبر مذهبی ایران انقلاب را دسیسه خارجی قلمداد کرد. اما همه جهانیان میدانند که انقلاب عراق یک انقلاب صد در صد داخلی، مردمی، مسالمت آمیز و با رهبری عراقی بوده و هدف اساسی آن، بر اندازی نظام فاسد بغداد، پایان دادن به مداخلات ایران، دست یابی به یک نظام دموکراتیک و کشور آزاد و مستقل است.
© IndependentArabia