دوتار خراسانی ثبت جهانی شد

یلدا عباسی نوازنده دوتار از همکاری با گروه آلمانی شیلر می‌گوید

عثمان محمدپرست، معروف به عثمان خوافی از استادان دوتار نوازی خراسان است - عکس از وبسایت موسیقی فارس

سازمان آموزشی، علمی‌ و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) هفته گذشته مهارت ساخت و نواختن دوتار خراسان را به عنوان یک میراث جهانی ثبت کرد. این ساز، که پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد، دیگر فقط یک ساز فولکلوریک روستایی یا شهری ایرانی نیست، بلکه حالا هنرمندان ایرانی با دوتار، ردیف‌های موسیقی ایرانی را زینت‌بخش کنسرت‌های بزرگ‌ترین گروه‌های موسیقی اروپایی می‌کنند. بسیاری از گروه‌های موسیقی غربی، چند وقتی است که به تلفیق آوا و نواهای ایرانی با موسیقی خودشان بسیار علاقه‌مند شده‌اند. گروه آلمانی «شیلر» از جمله این گروه‌هاست، که از یلدا عباسی، خواننده و نوازنده دوتار ایرانی، برای همکاری دعوت کرده است. یلدا ۳۲ ساله است، در شیروان متولد شده است و در قوچان به جوانی رسیده است. او که از کردهای کرمانج مقیم خراسان است، موسیقی را ابتدا از مادرش آموخته است که پیش از انقلاب، در برنامه‌های «رادیو و تلویزیون ملی» آن دوران، با نام هنری «»گلچهره آواز می‌خوانده است.

یلدا می‌گوید، ماه‌بانو عباسی، یا همان بانو شیروانی، عمه پدرش است که از هنرمندان معروف زمان خود، و به «قمر خراسان» معروف بوده است. بانو سیما بینا همیشه از او به عنوان کسی یاد می‌کند که عشقش به موسیقی خراسان و مهارتش را در آن زمینه، از او تاثیر گرفته است.

عکس از بهناز تیموریان

دوتار در اغلب خانه‌های خراسانی، به ویژه در قوچان، یافت می‌شود. پدر او هم کمی ‌می‌نواخته و همین، نخستین انگیزه‌های او برای نواختن این ساز می‌شود. در دوران نوجوانی با نوازندگان بزرگ دوتار در قوچان آشنا می‌شود، مخصوصا آن روزهایی که جشنواره « پیران چنگی» برگزار می‌شد و استادان بنام خراسان، از جمله حاج قربان سلیمانی، آبچوری، ببی و سهراب «بخشی» با دوتار‌هاشان جادو می‌کردند.

در چنین فضایی، او هر روز دوتارش را که از قد خودش بلندتر بود، روی دوش می‌انداخت و به کارگاه بسیار کوچک استاد مجید احمدی می‌رفت تا درسی نو بیاموزد.

چند فرهنگی بودن شمال خراسان به سبب وجود اقوام کرد و ترک، از ویژگی‌های منحصربه‌فردی است که باعث شده است تا موسیقی نواحی این منطقه خاص، و استادان بنام، آثار فاخر و بی‌نظیری تولید کنند. یلدا هم شاگرد همین استادان می‌شود.

او می‌گوید: «من برای یادگیری موسیقی مقامی ‌به محضر برخی استادان این ساز در روستاهای قوچان می‌رفتم. از جمله آقایان مجید احمدی، اباصلت راستگو، محمد یگانه، رمضان بردری، و مجتبی‌خان قیطاقی، که استادان دوتار بودند. متاسفانه امروز بیشتر استادان قدیمی ‌یا از دنیا رفته‌اند، و یا اصلا شرایط خوبی ندارند.»

رضا شاکری، حمیدرضا نوربخش و پرواز همای هم از دیگر استادان آواز هستند که هر یک از آنان تاثیر بسزایی در رشد او داشته‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

خانم عباسی درباره نوع موسیقی‌ای که اجرا می‌کند، می‌گوید: «آواز من، بازخوانی مقام‌های موسیقی کردی و فولکلوریک شمال خراسان است.‌ چرا که این ملودی‌ها و‌تصنیف‌ها سینه به سینه از نسل قبل منتقل شده‌اند. مثلا در خانواده ما مادربزرگم بسیار زیبا این آوازها را می‌خواند، سپس مادرم، و حالا من، به عنوان نسل سوم ،می‌خوانم.»

او اضافه می‌کند: «هدف من از بازخوانی ملودی‌های منطقه شمال خراسان این است که قطعات به دست فراموشی سپرده نشوند، و این که توجه مخاطبان جوان را به این نوع قطعات و آوازها جلب و جذب کنم. چرا که تا چند سال پیش، اغلب افراد میانسال و مسن به خاطر حس نوستالژی‌ای که داشتند، این قطعات را گوش می‌کردند. من برای جذب بیشتر جوانان، کاری که انجام دادم این بود که موسیقی شمال خراسان را با ترکیب سازهای ایرانی و تنظیمات جدیدتر ارائه دادم. اما در این کار بسیار دقت کرده‌ام که اصل موسیقی سرجایش باشد و به نوعی آن را آرایش کنم، نه پیرایش.»

یلدا می‌گوید، در پس همه قطعاتی که اجرا می‌کند، داستان، افسانه یا واقعه‌ای تاریخی نهفته است. تم اغلب آن‌ها حماسی، عاشقانه، عارفانه، و غم غربت است.؛ چرا که مردم ترک و کرد خراسان از نواحی دیگر به این منطقه کوچ داده شده‌اند و در طول تاریخ، همواره این غم غربت و دوری را در سینه داشته‌اند.

او هم مانند همه زنان و دختران ایران در فعالیت هنری‌اش مشکلات فراوانی داشته است. از قطع میکروفن و بلندگوهای سالن به هنگام اجرا، تا جلوگیری از انتشار اولین آلبومش با نام «کووات» که با استقبال بسیار زیادی مواجه شد، و سخت‌تر شدن شرایط و احضار به دادگاه.

عکس از سارا عبداللهی

او می‌گوید: «از آنجایی که برای تم‌خوانی بانوان در ایران سخت‌گیری می‌شد، طبیعتا من نیز از این قاعده مستثنی نبودم و از آنجایی هم که کُرد بودم، سخت گیری‌ها در مورد من بیشتر بود.»

یلدا ادامه می‌دهد: «آن زمان، مدتی شرایط برایم سخت بود و در ایران اجازه کار و سفر نداشتم، تا بعد که اوضاع بهتر و محدودیت‌ها کمتر شد.»

او اکنون در کنسرواتوار شهر میلان ایتالیا در رشته آواز تحصیل می‌کند. می‌گوید که استادانش برای ساز و آواز او احترام قایلند و در کارها و کنسرت‌ها‌شان از او دعوت می‌کنند تا در کنارشان دوتار بنوازد و آواز بخواند.

یلدا درباره جایگاه موسیقی ایرانی در ایتالیا و نیز همکاری‌اش با گروه شیلر، می‌گوید: «ایتالیایی‌ها از موسیقی مقامی ‌ایران استقبال خیلی خوبی کرده‌اند و تا کنون بارها در شهرهای مختلف این کشور از سوی آنها، و البته هم‌زبانان کُرد، برای اجرا دعوت شده‌ام. درباره همکاری با گروه شیلر هم از طرف دکتر پیروز ارجمند به این گروه معرفی شدم. اولین همکاری‌ام با آنها ضبط آلبوم «صبحدم» بود که در بخشی از آن، تکنوازی دوتار کردم و خواندم. سپس به همراه این گروه در کنسرت‌های آرینا تور «Arena Tour» که همه در استودیوهای ورزشی در کشور آلمان بود، ۱۵ شب اجرا داشتیم. پس از آن به اسپانیا رفتیم و در آنجا اجرا داشتیم. در این اجراها مردم با آن که موسیقی مقامی‌ و آواز کُردی را متوجه نمی‌شدند، اما آن را بسیار دوست داشتند و دقایقی طولانی بی‌امان تشویق می‌کردند. برخی از آن‌ها در صفحه اینستاگرامم در مورد موسیقی و آوازی که اجرا می‌کردم سوال می‌پرسیدند، که برایشان توضیح دادم.»

یلدا ارتباط بی‌حد و اندازه نزدیکی با دوتارش دارد. این ساز از ۲۱ سال پیش - که استاد اباصلت راستگو آن را برایش ساخت تا دوتار نوازی را یاد بگیرد- مونس و همدم اوست و از آن به عنوان دخترش یاد می‌کند.

می‌گوید: «سازم بسیار خوش صداست و هیچ رنگ و لاکی ندارد و به صورت طبیعی به رنگ امروزش رسیده است.»

در آخر از یلدا می‌خواهم یکی از آرزوهایش را برای ما بگوید. پس از مکثی کوتاه، می‌گوید: «من یک دختر ایرانی کُرد هستم. در این سال‌ها خبر‌های بد درباره اوضاع کُردهای سراسر دنیا خیلی بوده و به آنها بسیار ظلم شده است. آرزوی قلبی من این است که مردم کُرد به صلح و آرامش برسند.»

بیشتر از فرهنگ و هنر