تراژدی شکسپیری شاه چارلز و پسران جنگجویش

«فرزند ناسپاس داشتن از نیش مار دردناک‌تر است!»

چارلز مانند لیرشاه، پادشاه افسانه‌ای، از فرزندانش عشق، وفاداری و احترام طلب می‌کند-Paul ELLIS / AFP

همان‌طورکه تام بردبی، خبرنگار شبکه آی‌تی‌وی، در مصاحبه با شاهزاده هری به او گفت، این تراژدی پسر «اضافی» کیفیت شکسپیری خاصی دارد؛ مصاحبه‌ای که پس از صحبت‌های دایانا با مارتین بشیر در‌ مورد حضور سه نفر در ازدواجش، دردناک‌ترین مصاحبه خانواده سلطنتی بود.

خود نام او که به هنری پنجم معروف است، برگرفته از لقب رسمی‌ او، هنری ولزی، طنینی باستانی دارد؛ مثل ‌اینکه آنجا در ولایت هلمند، افسر فرمانده‌ او پیش از آنکه هلی‌کوپترش را مانند سگ‌های جنگی به سراغ طالبان بفرستد، ندا دهد: «فریاد بزن خدایا برای هری، انگلستان و جورج مقدس!»

ضعف‌های شخصیت او که برخی (بی‌تردید) ناشی از به قول خودش «اختلال اضطراب آسیب پس از حادثه» (پی‌تی‌اس‌دی) مرگ مادرش است، به‌قدر کافی واقعی‌اند. تراژدی [مرگ] دایانا هم همین‌طور. چارلز، ارل اسپنسر، برادر او [دایانا] مداحی حیرت‌انگیزی در کلیسای وست‌مینیستر درباره او کرد و گفت: «از همه طنزهای روزگار درباره دایانا شاید بهترینش این بود که دختری که نام الهه باستانی شکار را بر او گذاشتند، سرانجام شکارشده‌ترین شخصیت دوران مدرن شد.»

همه این‌ها اگرچه از ملزومات تراژدی‌اند، تازه مقدمه آن‌اند. هری به شوخی به بردبی گفت که خودش از شکسپیر چیز زیادی نمی‌داند، اما پدرش می‌داند و آدم مجبور می‌شود فکر کند شاید چارلز در فضای خود و تاج‌وتخت تازه‌اش تا حدی کیفیتی لیرشاه‌گونه دارد. چارلز مانند لیرشاه، پادشاه افسانه‌ای مسنی در بریتانیا و سه دخترش گونریل، ریگان و کوردیلیای خوش‌قلب، از فرزندانش عشق، وفاداری و احترام طلب می‌کند.

این نمایشنامه نیز مانند زندگی واقعی، حاوی ناکامی‌هایی است. در مراسم خاکسپاری شاهزاده فیلیپ، ارباب درگذشته، مرد زندگی و پاره‌تن الیزابت (شمه دیگری از بوالهوسی‌های عاشقانه سلطنتی) چارلز ۷۲ ساله بین دو پسرش ایستاد که آشکارا از او قدبلندتر و ورزیده‌تر بودند و سر بلند کرده بود و به «چهره‌های برافروخته‌شان» نگاه می‌کرد و التماسشان می‌کرد «این چند سال آخر عمر را به فلاکت نکشید». هری چندان به این درخواست او اهمیت ندارد. چنان‌که لیرشاه می‌گوید: «فرزند ناسپاس داشتن از نیش مار دردناک‌تر است!»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به ماجراهای پس از آن به‌خوبی واقفیم. البته در نسخه مدرن این افسانه تقارنی وجود دارد که نمایشنامه‌نویس ممکن است آن را به‌دقت در بطن ساختار درام جای دهد. در‌ پی خیانت چارلز به پسرها و مادرشان در سال‌های ابتدایی، خیانت متقابل هری به چارلز و ویلیام و خیانت ویلیام را داریم که سرانجام در برابر خاطره دایانا (که حالا دست‌کم در خیالات پریشان هری در قالب مگان مارکل تناسخ یافته است)، طرف چارلز و کامیلا را گرفت.

بنابراین قدری از همان مکافات شکسپیری قدیمی و خوشایند در کار است؛ یا به قول ما امروزی‌ها حساب پس دادن.

اکنون که پسران چارلز آن‌قدر که باید قوی شده‌اند و یکی از آن‌ها (هری) آن‌قدر عزم خود را جزم کرده که از «پاسخگویی»، لغتی مودبانه برای انتقام، دم می‌زند، چارلز خود مصداق آن است که به قول برخی، «خودخواهی» ورزیدن او در قبال همسر اول سرانجام دامن خودش را گرفته است. البته چارلز می‌تواند طبق بیان معروف شکسپ‍یر، خود را «مردی بیشتر گناه‌دیده تا گناه‌کرده» به شمار آورد؛ اما می‌دانیم که پادشاه ما نیز مانند لیرشاه قدری زودخشم است. در واقع به نظر می‌رسد سریع روی آوردن به خشونت گفتاری (هری) و کرداری (ویلیام) یکی دیگر از مضمون لیرشاهی شکسپ‍یری در شیوه‌های نه‌چندان مدرن ساکنان وینزر باشد. خیانت باعث خیانت می‌شود.

در دنیای تودور، رقابت‌هایشان را با زور اسلحه حل‌وفصل می‌کردند. از منظر القاب شکس‍پیری که بنگریم، به نظر هری، دوک ساسکس، پدرش، دوک سابق کورنوال (در کمال تعجب شوهر ریگان در لیرشاه) و برادرش دوک کمبریج به او خیانت کرده‌اند. به قول یکی از شوخ‌طبعان توییتر، شاید هری می‌بایست سپاهی در ساسکس گرد می‌آورد و با رهبری نیروهایش از کمبریج و روستاهایش تا کناره کمربندی شمالی‌ ای ۴۰۶ رهس‍پار نبرد با برادرش می‌شد.

داستان انحطاط سریع خاندان وینزر پس از مرگ ملکه و همسرش آکنده از غم و تلخی است. قابل انتظار نبود اما حتی اکنون که مدت نسبتا کمی از پایان سلطنت الیزابت دوم گذشته است، می‌توانیم ببینیم در انسجام نهاد سلطنت چه نقش بسیار مهمی داشت و این نهاد چقدر افول کرده است.

سلطنت رو به سقوط نیست، اما نشانه‌های مرگ و همچنین تفرقه و کشاکش فرهنگی همه‌جا به چشم می‌خورد. «عشق به سردی می‌گراید، دوستی از بین می‌رود، بین برادرها اختلاف می‌افتد، در شهرها شورش، در کشورها نزاع و در کاخ‌ها خیانت، پیوند پسر و پدر را می‌گسلد.»

 
این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه