بازی باخت باخت پاکستان در مواجهه با طالبان افغان

مقام‌های طالبان از پاکستان خواسته‌اند که با «خویشتن‌داری»، از طریق مذاکره مشکلات را حل کنند

شناخت رهبران دولت پاکستان از طالبان افغان به آنها فرصت می‌دهد از نقاط ضعف این گروه بهتر استفاده کنند-GHULAM RASOOL / AFP

جدال لفظی میان مقام‌های پاکستانی و رهبران طالبان، کم کم به جاهای باریکی کشیده است. مقام‌های دولت پاکستان به صورت علنی از احتمال حمله مستقیم به خاک افغانستان برای سرکوب جنگجویان وابسته به گروه طالبان پاکستانی (TTP) خبر داده‌اند. خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، دو روز پیش با صراحت گفت که نیروهای «تحریک طالبان پاکستان» از داخل خاک افغانستان به پاکستان می‌آیند. او گفت، هرچند طالبان پاکستانی سلول‌هایی نیز در داخل کشور دارند، اما پایگاه‌های اصلی آنان در داخل افغانستان است. بر همین اساس، شورای امنیت پاکستان تصمیم گرفته است که به هر شکل ممکن، با طالبان پاکستانی مقابله کند و یکی از این اشکال، حمله به مراکز آموزشی اعضای این گروه در داخل خاک افغانستان است. 

البته طالبان نیز در مقابل این هشدارها خاموش ننشسته‌اند. با اینکه لحن طالبان نرم‌تر از پاکستان بوده است، آنان نیز در محتوا به پاکستان هشدار داده‌اند که مبادا در فکر حمله به افغانستان باشند. 

بسیاری از مقام‌های طالبان از پاکستان خواسته‌اند که با «خویشتن‌داری»، از طریق مذاکره مشکلات را حل کنند. اما ملا یعقوب، سرپرست وزارت دفاع طالبان، به پاکستان هشدار داد که «افغانستان بی‌صاحب نیست» و مردمانش در دفاع از تمامیت ارضی کشور خود تجربه کافی دارند. 

این جدال همچنان ادامه دارد و با توجه به این که طالبان افغان حاضر نخواهند شد متحدان پاکستانی خود را به دولت این کشور بسپرند، احتمال افزایش تنش میان پاکستان و طالبان افغانستان وجود دارد. اما پاسخ به این پرسش که آیا تنش‌های لفظی میان پاکستان و طالبان به مرحله یک جنگ تمام‌عیار خواهد رسید یا نه، به تامل بیشتری نیاز دارد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

واقعیت این است که پاکستان در چهل و چند سال گذشته، شاهد فرو رفتن دو ابرقدرت جهان در باتلاق افغانستان بوده است؛ یا شاید بهتر باشد بگوییم که پاکستان، خود زمینه‌ساز فرو رفتن روسیه و آمریکا در این باتلاق بوده است. تجربه و شناخت کافی پاکستان از موقعیت جغرافایی استراتژیک افغانستان، باعث می‌شود که از مداخله مستقیم در آن پرهیز کند. پاکستان در ۲۰ سال گذشته حضور کافی در جنگ ضدتروریسم داشت و می‌توان گفت که سال‌های طولانی، نقش دوجانبه‌ای را به خوبی بازی کرد. از یک سو در مبارزه با تروریسم همکاری می‌کرد، و از سوی دیگر، میزبان پایگاه‌های تروریستی بود. بر این مبنا، می‌توان اطمینان داشت که ریسک حمله‌های عمیق و مستقیم به افغانستان را نخواهد پذیرفت. پاکستان به خوبی می‌داند که در صورت حمله به افغانستان، حتی مخالفان طالبان نیز با این گروه همراه می‌شوند و علیه پاکستان متحد خواهند شد. اسلام ایدئولوژیک در افغانستان به‌شدت قدرتمند است و «جهاد» شاید تنها مقوله ایدئولوژیک اسلام باشد که جاذبه‌اش را در افغانستان از دست نداده است. 

اما شناخت پاکستان از گروه طالبان، این فرصت را به آن‌ها می‌دهد که از نقاط ضعف این گروه بهتر استفاده کنند. یکی از این ضعف‌ها، اختلاف‌های تباری است که نه‌تنها در میان طالبان، بلکه در میان بقیه شهروندان افغانستان از تبارهای مختلف و در تقابل با طالبان، نیز وجود دارد. اقوام مختلف در افغانستان، طالبان را یک گروه تباری پشتون خالص می‌دانند که ساختار اساسی آن، بر برتری این تبار در افغانستان استوار است. 

با این حال، هرچند دین و «شریعت اسلام»، عنصر اصلی اجماع طالبان در شعارهای آنان است، پشتون‌ها در طول ۳۰۰ سال گذشته همواره جدال فشرده‌ای میان خود داشته‌اند. جدال غلجایی و درانی، از قرن هفدهم میلادی در میان این دو تبار اصلی پشتون آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. حتی شوراهای مختلف طالبان بر اساس همین تقسیم‌بندی ساخته شده‌اند. طالبان هرچند می‌کوشند از انعکاس این تنش‌های داخلی جلوگیری کنند، هرازگاهی تنش و درگیری از گوشه‌ای سر برمی‌کشد. پاکستان می‌تواند به خوبی از این تنش به نفع خود بهره گیرد و طالبان افغان را در داخل به جان هم بیندازد. از سوی دیگر، پاکستان هنوز هم رابطه خود را با گروه‌های جهادی دهه ۶۰ شمسی نگاه داشته است و در صورتی که از طالبان ناامید شود، به خوبی می‌تواند از این حربه علیه طالبان، دست‌کم در شرق و جنوب افغانستان، استفاده کنند. 

گام بعدی، می‌تواند بهره‌گیری از برتری هوایی پاکستان بر افغانستان باشد. هرچند گفته می‌شود که حریم هوایی افغانستان هنوز هم در کنترل آمریکا است، پاکستان می‌تواند با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین خود، طالبان را به صورت گسترده هدف قرار دهد. از یاد نباید برد که در ۲۰۰۱ میلادی، صرف بمباران‌های هوایی آمریکا بود که طالبان را افغانستان فراری داد. حمله‌های هوایی بر طالبان، این مزیت را دارد که عامل آن مشخص نمی‌شود. پاکستان می‌تواند به راحتی خودش را پشت آمریکا پنهان کند. با این حال، اگر پاکستان بخواهد به افغانستان حمله کند، چه واضح و آشکار و چه با استفاده از روش‌های نامتعارف، باید منتظر تبعات بسیار خطرناک آن باشد. 

واقعیت این است که هم در داخل پاکستان و هم در افغانستان، عده زیادی باور دارند که نظام حاکم بر پاکستان، یک نظام «کافرانه» است و باید تغییر کند. پیروزی طالبان بر دولت برخوردار از حمایت آمریکا و ارتش قدرتمند، طالبان پاکستانی و احزاب اسلامی در این کشور را به این فکر انداخته است که می‌توان در پاکستان نیز «امارت اسلامی» دیگری ایجاد کرد. این امر با پسند و ذائقه طالبان افغانستان هم مطابق است و دلیل اصلی حمایت طالبان افغانستان از «تحریک طالبان پاکستان» نیز ایجاد یک امارت اسلامی دیگر در این کشور است. بسیاری از جنگجویان طالب افغان دوست دارند به پاکستان بروند و «جهاد» را علیه «دولت کافر پاکستان» ادامه دهند. بسیاری از افغان‌ها مصاحبه یک طالب را در روزهای اول سقوط جمهوریت فراموش نکرده‌اند که می‌گفت، از سه سال پیش منتظر است که خود را انتحاری کند. وقتی خبرنگار از او پرسید که حالا که جنگ در افغانستان پایان یافته، چه خواهد کرد، پاسخ داد که به پاکستان و می‌رود و جهاد را آنجا ادامه می‌دهد. 

این دیدگاه در پاکستان نیز به‌شدت تقویت شده است. احزاب اسلامی افراط‌گرا، مخفیانه برای «تحریک طالبان پاکستان» نیرو جذب و بسیج می‌کنند. بسیاری از مدیران سازمان استخباراتی پاکستان (ISI) نیز دوست دارند در پاکستان هم دولتی اسلامی شبیه طالبان افغانستان ایجاد شود. پاکستان دارد تاوان بلایی را می‌پردازد که چهل سال پیش، خودش در منطقه باعث و بانی آن شد. در اوایل قرن ۲۱ و با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، موج قدرتمندی برای مبارزه با افراط‌گرایی در جهان شکل گرفته بود. پاکستان می‌توانست با استفاده از این موج، هسته‌های تروریستی جهادی را که در روند مبارزه با شوروی سابق ساخته بود، از بین ببرد. اما نه‌تنها چنین نکرد، بلکه آتش افراط‌گرایی بیشتر برافروخت. به گفته احمد شاه مسعود، اینک این آتش به جایی رسیده که خاموش‌شدنی نیست و دامن آتش‌افروزان را نیز گرفته است. پاکستان نمی‌تواند «تحریک طالبان پاکستان» را کاملا از بین ببرد. زیرا پایگاه‌های موجود در افغانستان، به جای هر طالب که در پاکستان کشته شود، یکی دیگر خواهند فرستاد. درست مانند ۲۰ سال جنگ افغانستان که در مقابل هر طالب که کشته شد، دو تن دیگر از آن سوی مرز، جایش را گرفتند. 

بیشتر از جهان