وزارت معارف طالبان با ارسال نامهای به اداره اطلاعات این گروه در استان ننگرهار، درخواست کرد هویت و سابقه کیفری شخصی به نام نظیفالله فرزند نیازمحمدخان را که قرار است مدیر یک مدرسه شود، تایید کند. اداره اطلاعات طالبان هم در پاسخ به این درخواست نوشت که «بر اساس اطلاعات ما، نامبرده سابقه کیفری ندارد اما وهابی است». در پاسخ اداره اطلاعات طالبان به درخواست وزارت معارف این گروه، اینکه ذکر میشود شخص مذکور جرمی ندارد «اما وهابی است»، قابل تامل است.
در ادارات دولتی تحت کنترل طالبان، تحقیق در مورد اعتقادات و گذشته افراد برای انتصاب در سمتهای دولتی از جمله مدارس امری معمول است. به همین منظور هم وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان، در دو ماه گذشته، از تمامی معلمان و بیشتر کارکنان ادارات دولتی آزمون عقیدتی گرفت. شماری از افرادی را که در این آزمون نمره قبولی کسب نکردند، اخراج شدهاند.
ستیز طالبان با مذاهب و باورها در افغانستان تنها به جنگ تمامعیار این گروه با سلفیها و وهابیها خلاصه نمیشود؛ بلکه به عقیده نظریهپردازان این گروه، شیعیان نیز «روافض» و کشتن آنان جایز است. شیخ رحیمالله حقانی، نظریهپرداز ارشد طالبان، که ۱۱ اوت در حمله مهاجم انتحاری داعش در کابل، کشته شد، معتقد بود شیعیان باید کشته شوند. او در سخنرانیهایش بهصراحت میگفت کسانی که عقیده وهابی و سلفی دارند نیز باید کشته شوند؛ چون این افراد علیه مذهب حنفیاند و امارت طالبان را نمیپذیرند.
سلفیها بیشتر در استانهای شرق افغانستان از جمله کنر، ننگرهار، نورستان، پکتیا و تاحدی بدخشان نفوذ دارند. ترویج سلفیگری در افغانستان از دهه ۸۰ میلادی، زمانی که مبارزان عرب برای جنگ علیه تجاوز شوروی به افغانستان آمدند، آغاز شد. در آن زمان، بیشتر مبارزان و ملبغان مذهبی عربی که از کشورهای خاورمیانه از جمله فلسطین، عربستان سعودی، یمن و برخی کشورهای دورتر مانند الجزایر به افغانستان رفتند، به دلیل تمکن مالی و امکانات فراوانی که داشتند، در شرق افغانستان مدارسی تاسیس کردند و به آموزش جوانان پرداختند.
عبدل سعید، پژوهشگر مقیم سوئد که برای اندیشکده جیمز تاون مینویسد، معتقد است که شیخ جمیلالرحمان، یک روحانی عرب، از نخستین افرادی بود که در دهه ۷۰ میلادی، با تاسیس مدارس دینی در پیشاور و کنر، سلفیگری را در افغانستان ترویج کرد.
سلفیها گروهی از مسلمانان سنیاند که خود را پیرو سلف صالح میدانند و معتقدند که منابع همه تصمیمهایشان نص قرآن و سنت است.
با به قدرت رسیدن طالبان در دهه ۹۰ میلادی، روحانیون و پیروان عقیده سلفی در بخشهایی از شرق افغانستان سرکوب شدند، اما وجود مدارس دینی در پاکستان به افزایش تعداد پیروان این عقیده کمک کرد.
سلفیها طی۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری در افغانستان (۲۰۲۱-۲۰۰۱)، از تمامی امکانات مدرن از جمله رسانهها و فضای مجازی برای تبلیغ و ترویج ایدههایشان استفاده کردند. عبیدالله متوکل، استاد دانشگاه کابل، از مبلغان ارشد سلفی در افغانستان بود که سپتامبر ۲۰۲۱، چند هفته پس از بازگشت طالبان به قدرت، ابتدا از خانهاش ناپدید و سپس جسد تیرباران شدهاش پیدا شد. او در رسانههای تصویری افغانستان سخنرانی میکرد و با برگزاری تجمعها بزرگ، مردم را به سلفیگری فرا میخواند. نیروهای امنیت ملی دولت پیشین افغانستان یک بار او را بازداشت و به اتهام جلب و جذب نیرو برای داعش خراسان زندانی کردند.
مولوی مبشر مسلمیار، مولوی ظاهر داعی و مولوی معروف راسخ که در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل و چند دانشگاه خصوصی تدریس میکردند، نیز از مبلغان داعش خراسان در افغانستان بودند. از این میان، مبشر مسلمیار در فوریه ۲۰۲۱ در انفجاری در کابل کشته شد و عبیدالله متوکل نیز پس از بازگشت طالبان به قدرت، به قتل رسید. مولوی معروف راسخ و مولوی ظاهر داعی که از چهرههای پرمخاطب سلفی در دانشگاهها و فضای مجازی افغانستان بودند، پس از بازگشت طالبان به قدرت، از افغانستان فرار کردند. در ۱۴ ماه سلطه طالبان بر افغانستان، هیچ اطلاعی از فعالیت و محل زندگی این افراد در دست نیست.
اداره امنیت ملی افغانستان در سال ۲۰۱۹ همه این افراد را به جلب و جذب نیرو برای داعش خراسان متهم کرد، اما آنان پس از بازداشت و مدتی حبس، دوباره آزاد شدند.
بازگشت طالبان به قدرت که به آزادی هزاران زندانی در سراسر افغانستان منجر شد، برای داعش خراسان که در نبرد با دولت پیشین افغانستان بهشدت تضعیف شده بود، فرصتی تاریخی فراهم کرد. در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، حدود ۴۵۰ تروریست خارجی که بیشتر آنان اعضای داعش و القاعده بودند، از زندانهای افغانستان آزاد شدند. عبدالله اورکزی، مشهور به اسلم فاروقی، رهبر پیشین داعش خراسان که شهروند پاکستان است، از جمله افرادی بود که در زندان امنیت ملی افغانستان نگهداری میشد و با سلطه طالبان بر افغانستان، موفق شد از زندان بگریزد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در یک سال گذشته، طالبان و داعش خراسان جنگ خونینی را در افغانستان به راه انداختهاند. داعش خراسان توانسته است با راهاندازی حملات مرگبار به عبادتگاهها، مراکز آموزشی، مساجد، تجمعهای طالبان و ترورهای هدفمند، ادعای این گروه مبنی بر پایان جنگ و برقراری امنیت در افغانستان را به چالش بکشد. شیخ عبدالرحیم حقانی و مولوی مجیبالرحمان انصاری که در میان طالبان پیروان زیادی داشتند و علنا خواهان سر بریدن اعضای داعش و پیروان عقیده سلفی بودند، هم در حملات هدفمند داعش خراسان کشته شدند.
البته طالبان هم با کشتن مولوی عبیدالله متوکل، استاد سابق دانشگاه کابل و از مبلغان معروف سلفی، سردار ولی ثاقب، رئیس شورای سلفیان افغانستان و مدیر مدرسه نارنجباغ در ننگرهار و شیخ عبدالغفور، از چهرههای پرطرفدار در میان سلفیها و نیز فراری دادن بسیاری از مبلغان سلفی ضربات سنگینی به پیروان این عقیده وارد کردهاند.
طالبان در ماههای نخست سلطه بر افغانستان، تلاش کردند با انکار موجودیت داعش خراسان در افغانستان، ادعای برقراری امنیت در سراسر افغانستان را به همه بقبولانند اما در ماههای اخیر، ویدیوهایی از جریان درگیری با افراد داعش خراسان در شهرهای افغانستان منتشر کردهاند. بیشتر این درگیریها در نواحی رخ میدهند که پیروان عقیده سلفی در آن مناطق زندگی میکنند. به نظر میرسد این حملات ضمن اینکه با هدف سرکوب و متلاشی کردن پناهگاههای اعضای داعش خراسان راهاندازی میشوند، در پی ایجاد ترس و وحشت در میان پیروان سلفیگریاند.
اعضا و هواداران طالبان در فضای مجازی بهشدت علیه سلفیها و وهابیها مطلب مینویسند. نظریهپردازان طالبان مانند حقانی و انصاری هم سلفیها و وهابیها را «خوارج» و گمراهان توصیف میکنند.
حزب التحریر؛ خلافتخواهی که اسلحه دست ندارد
در میان سازمانهای اسلامگرای فعال در افغانستان، حزب التحریر یگانه سازمانی است که شدیدا به سلفیگری و هدف برپایی خلافت معتقد است، اما برای رسیدن به این هدف، اسلحه برنمیدارد. این حزب را تقیالدین النبهانی، قاضی و مبلغ فلسطینی، در سال ۱۹۵۳ تاسیس کرد و اکنون در دهها کشور جهان افرادی به نمایندگی از این حزب فعالیت میکنند. در وبسایت بخش افغانستان این حزب آمده است: «حزب التحریر برای تغییر بنیادی در جامعه و حاکم کردن نظام سیاسی اسلام، یعنی دولت خلافت کار میکند.»
یک عضو حزب التحریر در افغانستان با انتشار ویدیویی که در وبسایت این حزب قرار دارد، در مورد برپایی خلافت اسلامی میگوید: «انشاءالله با تاسیس دوباره دولت خلافت، مسلمانها از حالت انحطاط، عقبماندگی و اشغال کنونی در میآیند و عزت و شوکتشان دوباره احیا میشود.»
حزب التحریر در ایده و مرام، تفاوتی با داعش خراسان ندارد اما در روش و رسیدن به هدف، متفاوت از داعش عمل میکند. اعضای این حزب تاکنون در هیچ یک از کشورهای جهان به راهاندازی عملیات تروریستی و سازماندهی عملیات مسلحانه متهم نشدهاند. در افغانستان نیز فعالیت این حزب بر تبلیغ و جلب و جذب متمرکز است. شماری از اعضای این حزب در برخی از شهرهای افغانستان به طالبان پیوستهاند، اما مبلغان این حزب در سخنرانیهایشان بهوضوح میگویند که طرفدار خشونت نیستند و برای برپایی دولت خلافت از طریق تبلیغ و ترویج افکارشان تلاش میکنند. به همین دلیل در یک سال گذشته، رفتار طالبان هم با اعضا و هواداران حزب التحریر خشن نبوده است؛ البته فعالیت آنان محدود، گردهماییهایشان ممنوع و مبلغانشان از مساجد و منابر اخراج شدهاند.
با همه اینها، قدرتگیری داعش خراسان به عنوان یک گروه تروریستی خشونتمحور در افغانستان که خود را نماینده اسلام ناب و خالص میداند و در پی بازگردان جوامع به صدراسلام است، خطر درگیریهای مذهبی در افغانستان را تقویت کرده است و ادامه این جنگ ممکن است پای بسیاری از سلفیهای دیگر را هم به صفوف داعش خراسان باز کند؛ چون در افغانستان تحت سلطه طالبان، داشتن عقیده سلفی جرم است.