حرکت بعدی ماشین سرکوب در صفحه‌ شطرنج جنبش انقلابی ایران چه می‌تواند باشد؟

احتمال بمب‌گذاری ماشین سرکوب در یک مرکز نظامی‌ـ انتظامی و کشتن صدها نفر از نیروهای خودی وجود دارد

جنبش انقلابی مردم ایران علیه حکومت جهل و جور و نکبت به ایجاد وضعیت بغرنجی برای حکومت منجر شده است. ماشین سرکوب مستاصل شده است و نمی‌تواند مردم معترض را که هر شب در ده‌ها نقطه از ایران خواب را از چشمان فرماندهان سپاه و بیت می‌ربایند، به خانه برگرداند. معترضان هر روز در حال پیشروی‌اند و هر گردهمایی چندنفره هم با شعارهای جنبش انقلابی یک پیروزی برای مردم محسوب می‌شود.

در این شرایط، فرمانده سپاه از معترضان چند ۱۰۰ هزار نفری در خیابان‌ها و کوچه‌ها و فضای دانشگاه‌ها و مدارس و کارخانه‌ها خواسته است به خیابان نیایند. او احتمالا نمی‌داند که معترضان در خیابان تنها نوک کوه یخ‌اند. گیریم که آن‌ها نیایند، با مردمی که از پنجره‌ها و پشت‌بام‌ها شعار می‌دهند چه خواهند کرد؟ این معترضان که شش هفته است شجاعانه مقابل ماشین مجهز و روغن‌کاری‌شده‌ سرکوب ایستاده و دوام آورده‌اند، تهدید او را به دیوار خواهند زد.

استیصال و ناتوانی جدی ماشین سرکوب

اقدام‌های قبلی این ماشین مثل دو کشتار زاهدان (در ۸ مهر و ۶ آبان)، حمله به دانشگاه شریف و اوین و حمله به شاهچراغ نتوانست مردم را به خانه‌ها برگرداند. اعتراض‌ها بعد از هر اقدام حکومت همچنان با قوت جاری است. برگزاری مراسم چهلم در سقز، خرم‌آباد و اراک شوری تازه به معترضان داده است و صدها چهلم یا مراسم دیگر در صف برگزاری در قبرستان‌های ایران‌اند. نیروهای نظامی و انتظامی در شرایطی نیستند که بتوانند کشته‌ها را مثل زهرا کاظمی خود شبانه دفن کرده و قبر او را سیمان کنند.

حکومت در شرایط امروز مانند گربه‌ای است که در یک گوشه گیر افتاده است و امکان حملات بدون ارزیابی نتایج از طرف آن وجود دارد. مقام‌‌های امنیتی و نظامی در شرایطی که خود در میدان جنگ‌اند نمی‌توانند تامل کافی و همفکری در باب راهبردها و تاکتیک‌های خود داشته باشند. در دو دهه‌ اخیر، ظرفیت مقام‌ها برای تصمیم‌گیری و تعیین راهبرد نیز به‌شدت کاهش یافته است، چون نیروهای مشهور به اصلاح‌طلب و اعتدالی به حاشیه رفته‌اند.

مقام‌های رژیم به هیج‌وجه نمی‌خواهند کشوری با درآمد ناخالص ملی سالانه صدها میلیارد دلاری و هزاران میلیارد دلار سرمایه در داخل کشور را رها کنند و بروند. آن‌ها سودای مدیریت جهانی دارند. در کجای دنیا می‌توانند مدام بچاپند و خدایی کنند؟ از این جهت، از هر کاری برای ماندن دریغ نخواهند کرد. کسانی که قبلا هواپیمای مسافربری را هدف حمله قرارداده و آن را انکار کرده‌اند باز هم توان چنین اقدام‌هایی را دارند.

حکومت در شش هفته‌ اخیر از همه نیروهای خود بهره گرفته است و نیروهای سپاهی وفادار نیز به شکل لباس شخصی در سرکوب‌ها حاضرند. اگر از نیرویی استفاده نشده است نیز علت آن اعتماد نداشتن به آن نیرو برای قصابی مردم است. بعید است نیروی ذخیره‌ای در کار باشد، چون یک حکومت تمامیت‌خواه سرکوبگر شش هفته تسخیر خیابان‌ها از طرف معترضان را تحمل نمی‌کند. حاکمان بارها تهدید کرده‌اند و تهدیدهای آن‌ها به عمل انجامیده است، اما معترضان به‌شدت خشمگین‌اند و تداوم و ضرباهنگ اعتراض‌ها را حفظ کرده‌اند. بازداشت دانشجویان در چند دانشگاه نمی‌تواند انتظارات بیت را برای «جمع کردن اعتراضات» پاسخ دهد. بیت کاری کارستان می‌خواهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حکومت همچنین قابلیت وعده دادن نیز ندارد و اگر وعده‌ای هم بدهد کسی باور نمی‌کند. درخواست «گفت‌وگوی» مقام‌های فریبکار قبلی نیز خریدار ندارد. این ناتوانی با این روال و فرایند به‌تدریج موجب ترک‌های جدی در ماشین سرکوب و دیوانسالاری حکومتی و مذهبی خواهد شد.

نیاز جدی به یک اقدام پر سروصدا

در این شرایط اگر فرماندهان ماشین سرکوب کاری نکنند، معترضان به‌تدریج پیشروی می‌کنند و برای توقف سرکوب‌ها در یک عمل دفاعی مشروع مراکز بسیج و سپاه را هدف حمله قرار می‌دهند و آن‌ها را فتح خواهند کرد. معترضان می‌دانند که هسته‌ سخت نظام سپاه و بسیج است، چون روحانیون روز بعد از پیروزی لباس‌های خود را چال خواهند کرد و نیروهای انتظامی نیز در برابر مردم لباس‌های خود را درمی‌آورند و عریان به سوی خانه‌هایشان فرار خواهند کرد. عمامه‌پرانی معترضان دقیقا نشان می‌دهد که انتظار معترضان از روحانیون خلع لباس است. بدین ترتیب، همه می‌دانند که تنها با فتح مراکز بسیج و پادگان‌های سپاه حکومت سقوط خواهد کرد.

اما فرماندهان سپاه و اطلاعات آن بیکار نخواهند نشست تا معترضان لانه‌های آن‌ها را فتح کنند. آن‌ها در چه کاری تخصص دارند؟ بمب‌گذاری و آدم‌کشی و طراحی قتل و کشتار جمعی. از این جهت، اولین طرح ابداعی که به نظرشان خواهد رسید در چارچوب «خودزنی» است. کشتن مردم آن‌ها را جری‌تر و عصبانی‌تر خواهد کرد. کیهان ولی فقیه چهل سال است که همه جنایات رژیم را به خودزنی مخالفان تعبیر می‌کند. از این جهت، از حیث راهبردی و تاکتیکی «خودزنی» موضوعی نیست که آن‌ها مدام به آن فکر نکنند.

کشتار با تیراندازی در گارد جاویدان در سال ۵۷ از نقاط عطف در انقلاب ۵۷ بود. اما کسی اقدام چند فرد مسلح به حمله از بیرون به مراکز سپاه یا کشتار سپاهیان به دست یکی از خودی‌های آن‌ها به طور خودجوش برای انتقام‌گیری را باور نخواهد کرد. از این جهت، کشتار با بمب‌گذاری در یک مرکز نظامی یا انتظامی گزینه‌ای است که به‌آسانی برای اطلاعات سپاه قابل انجام است و پیدا کردن سرنخ آن در درون سپاه هم برای مخالفان دشوار. رسوایی عملیات تیراندازی شاهچراغ به اطلاعات سپاه نشان داد که این گونه عملیات به سرعت لو خواهد رفت.

ساقط کردن هواپیمای مسافربری، فرو ریختن معدن، انفجار قطار مسافربری، آتش زدن سینما، بمب‌گذاری در کتابفروشی و دفتر مطبوعاتی، بمب‌گذاری در کوچه و خیابان، غرق شدن نفتکش یا فرو ریختن برج‌های مسکونی و تجاری در ۴۴ سال گذشته انجام شده است و کسی را شگفت‌زده نخواهد کرد. هیچ اقدامی به‌اندازه‌ بمب‌گذاری در یک مرکز نظامی یا انتظامی نمی‌تواند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد.

اهداف این نمایش بزرگ «خودزنی»

به باور فرماندهان سپاه، این عمل در شرایط استیصال ماشین سرکوب می‌تواند سه فایده برای حکومت داشته باشد:

۱. بهانه‌ای قابل توجه به حکومت برای سرکوب خشن و کشتار وسیع می‌دهد با این توجیه که در فضای اعتراض‌ها و اخلال در امنیت این اتفاق افتاده و باید به آن‌ها پایان داده شود؛ در این مورد متهمان بمب‌گذاری اعلام نمی‌شوند تا همه معترضان مسئول آن شناخته‌شده و کشتن آن‌ها حلال شود؛

۲. کشتار نیروهای نظامی موجب اتحاد و همبستگی بیشتر نیروهای نظامی و انتظامی خواهد شد و آن‌ها با شوق بیشتری برای انتقام‌گیری وارد صحنه‌ سرکوب خواهند شد؛ 

۳. تشییع جنازه و گردهمایی‌های مرتبط با کشته‌شده‌ها موجب کشاندن جمعیتی از طرفداران حکومت به خیابان‌ها خواهد شد، همان اتفاقی که به طور محدود در شیراز افتاد.

مخاطرات این عملیات

اگر فرماندهان سپاه و مدیران اطلاعات سپاه با همفکری بیت در پی اجرای چنین سناریویی‌اند بهتر است این طرح را دوباره مورد ارزیابی قرار دهند. فرماندهان سپاه و اطلاعات آن بعید است مثل حسین شریعتمداری معترضان را چند نفر در چند شهر بدانند، چون به احتمال زیاد فیلم‌های اعتراض‌ها را دیده‌اند. آن‌ها می‌دانند که:

۱. هیچ ادعایی از حکومت در باب نقش دشمن و عاملان در هر گونه کشتار به دست معترضان و عموم مردم قابل باور نیست. دستگاه تبلیغاتی حکومت با ۴۴ سال دروغ ذره‌ای اعتماد عمومی برای خود باقی نگذاشته است و ادعاهایش مورد تمسخر قرار خواهد گرفت.

۲. هر گونه قتل و کشتار مستقیما به دستگاه‌های امنیتی و نظامی به‌ویژه سپاه نسبت داده خواهد شد، چون سپاه ۴۴ سال است که کارش قتل و کشتار بوده است. اگر فرماندهان سپاه این را تحت تاثیر تبلیغات خود ندانند مشخص است که دروغ‌های خود را باور کرده‌اند؛

۳. بمب‌گذاری در مراکز سپاه و بسیج و نیروی انتظامی به جای جلب ترحم، مخالفان را از حذف سرکوبگران آن‌ها خشنود کرده و به آن‌ها انرژی مثبت تزریق خواهد کرد. و

۴. نیروهای درگیر سازمان سرکوب با مردم پس از کشته شدن همقطارانشان بیش از آنکه خونشان به جوش بیاید احساس ترس خواهند کرد و پست‌های خود را یکی‌یکی واگذار خواهند کرد. اضافه کارها برای آن‌ها با سلاخی شدن قابل تاخت زدن نیست.

این‌جا نقطه‌ای است که فرماندهان سپاه و سازمان اطلاعات آن باید به این موضوع بیندیشند که عملیات تهاجمی آن‌ها در شکل «خودزنی» می‌تواند پشت خود آن‌ها را خالی کند و در همین شرایط از معترضان گلی تعیین‌کننده دریافت کنند. هر اشتباه کوچک از طرف حاکمان در این شرایط می‌تواند یکباره به بهمنی از حمله‌ها به سوی آن‌ها منجر شود. قربانی کردن کسانی که از سر بیکاری و ناچاری به ماشین سرکوب پیوسته‌اند فایده‌ی چندانی برای بقای حکومت نخواهد داشت.

ممکن است برخی خوانندگان این یادداشت در مورد آن گمانه‌زنی کنند، اما اولا ارزیابی فوق کاملا مبتنی است بر اطلاعات موجود و تجربیات فرماندهان موجود سپاه و اطلاعات آن و ثانیا همانطور که مدیران طراحی و اجرای عملیات سرکوب در جلسه‌ها و محافل خود مشغول به ارزیابی سناریوهای مختلف‌اند تا معترضان را منصرف کنند، در سمت معترضان نیز باید چنین ارزیابی‌ای از رفتار سازمان‌های سرکوب صورت گیرد.

متاسفانه جنبش انقلابی ۱۴۰۱ در داخل و خارج کشور از یک اتاق فکر برای طراحی و اجرای برنامه‌های اعتراضی به شکل سازمان‌یافته برخوردار نیست، اما عریان و ضبط شده بودن اقدام سازمان سرکوب در خیابان‌ها و آزادی بیان در کشورهای غربی این امکان را به همگان می‌دهد که خود را در اتاق فکر جنبش قرار دهند و گزینه‌های ماشین سرکوب را مورد ارزیابی قرار دهند. این ارزیابی می‌تواند هم برای معترضان و هم برای نیروهای سرکوب هشداردهنده باشد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه