در اواسط پاییز سال جاری، پنج خبر اجتماعی نگران کننده در ایران منتشر شد: دزدی ۱۵ تا ۲۰ درصد دیوارههای صوتی در بزرگراههای تهران (ایسنا ۱۱ آبان ۱۳۹۸)؛ مراجعه بیش از ۳۳۰ هزار نفر به پزشکی قانونی در نیمه اول سال ۱۳۹۸ به دلیل مصدومیت ناشی از نزاع (ایسنا ۱۱ آبان ۱۳۹۸) که نسبت به سال قبل ۲.۵ درصد افزایش یافته است؛ بازداشت چندین بهایی در شیراز توسط وزارت اطلاعات به اتهام برگزاری یک مراسم مذهبی به «قصد تحتالشعاع قرار دادن پیادهروی اربعین» (هرانا ۳۰ تیر ۱۳۹۸)؛ بازداشت ۲۸ نفر در ارتباط با فروش سوالات کنکور (۳۰ مهر ۱۳۹۸)؛ و مشخص نشدن منشا بوی بد تهران بعد از گذشت یک سال بنا به اعلام کمیسیون سلامت شورای شهر تهران (۸ آبان ۱۳۹۸). این پنج خبر آنجا به هم میرسند که به حوزه یا گستره عمومی جامعه ایران و بحرانها و چالشهای آن بیندیشیم.
با اتکا بر ارقام و خبرهای ارائه شده میتوان پنج ویژگی گستره عمومی در ایران امروز را متذکر شد. این پنج ویژگی در عین حال چالشها و بحرانهای گستره عمومی را نیز بازتاب میدهند:
به حاشیه رفتن ایدهی اموال عمومی
همان طور که مقامات کشور در حال تاراج منابع به عناوین مختلف (خصوصی سازی، مراسم مذهبی، خیریه، آموزش مذهبی، نهادسازی) هستند سارقان نیز بر اموال عمومی چشم نبستهاند. در ایران سارقان از سیمهای مسی برق تا دربهای فاضلاب را میدزدند؛ بسیاری از خانوارها در مناطق فقیر از تیر برق برق دزدی میکنند (مثل محلهی نیروگاه قم). اینها انواع بسیار سردستی برای کسانی است که کمترین دسترسی را به منابع عمومی دارند. کارکنان بانکهای دولتی اگر دستشان برسد از این منابع اختلاس میکنند. مقامات که آش را با جایش میدزدند. گستره عمومی از یک جهت با سرمایهگذاری عمومی چنین هویتی پیدا میکند اما دولت به همراه مردمانی که از دولت قطع امید کردهاند این گستره را میبلعند.
جمهوری اسلامی نام اموال عمومی را گذاشت بیت المال، گویی قرار است امام اول شیعیان بر ایران حاکم شود (امامی که منابع بی حد و حساب امروز را در اختیار نداشت و تنها غنائم جنگی را میان جنگجویانش تقسیم میکرد) اما از روز اول حاکمانی که هرگونه نظارت و پاسخگویی را خوش نمیداشتند تجاوز به این اموال را پیشه کردند. امروز در ایران موضوعی خندهدارتر از بیت المال وجود ندارد.
فقدان امنیت عمومی
رقم خبر دوم نشان میدهد که در طول سال حدود ۶۶۰ هزار مراجعه به پزشکی قانونی بر اثر جراحت وجود دارد (با دو برابر کردن رقم شش ماهه). البته تعداد نزاعهای خیابانی چندین برابر رقم فوق است که اکثر آنها به جراحت ختم نمیشود و افراد دلیلی برای رجوع به پزکشی قانونی نمیبینند. نزاع هم همیشه دو یا چند طرف دارد. این بدان معناست که سالانه میلیونها نفر در گسترهی عمومی جامعهی ایران درگیری فیزیکی دارند. در این شرایط چگونه افراد میتوانند با احساس امنیت در فضای عمومی ظاهر شوند یا کسب و کار داشته باشند؟ یکی از علل اصلی خروج کسب و کارها در ایران عدم احساس امنیت شخصی توسط صاحبان کسب و کار است.
مهندسی افکار عمومی
افکار عمومی امروز وجه مهمی از گستره عمومی است که در گفتگوها و اظهار نظرها در جوامع آزاد منعکس میشود. در جامعهای که آزادی بیان، تجمعات، تشکلها، رسانهها و مذهب وجود ندارد و افراد را به دلیل دین و باور و اظهار نظر بازداشت و محاکمه و زندانی میکنند «افکار عمومی» (به معنای دقیق کلمه یعنی افکار شکل گرفته و تعین یافته) وجود ندارد، بلکه حکومت دیدگاههایی را در جامعه با دستگاه تبلیغاتی خود بسط میدهد. دولت در جوامع بسته ایدههایی را تولید و توزیع میکند و مردم آزادند آن ایدهها را مطرح سازند. جمهوری اسلامی در حوزهی نقض آزادی بیان آن چنان دست ودلبازانه عمل کرده و آن چنان مردم را محدود و سرکوب کرده که از توجیهات معمول دیگر آبی برایش گرم نمیشود و به توجیهات عجیب و غریب مثل اخلال چند جوان شیرازی (مستقر در شیراز) در برنامه پیاده روی در عراق دست میزند تا بهاییان را سرکوب کند.
تخریب اعتماد عمومی
تقلب حکومتی در همه حوزههایی که به قدرت، ثروت و منزلت مربوط میشود یک روال عادی در جمهوری اسلامی است. اخبار تقلب در کنکور و آزمونهای دستیاری پزشکی، که همیشه به نفع خانوادههای مقامات است، از مواردی است که اعتماد عمومی به نهادهای آموزشی را به شدت تخریب کرده است. بههمین علت است که خانوادههای بیماران بعد از فوت عزیز خود در مواردی به کادر پزشکی حمله میکنند چون میدانند بخشی از این کادر چگونه در این مقام قرار گرفتهاند.
بر باد رفتن سلامت عمومی
ناکارآمدی حکومت در حوزه آموزش عمومی خود را در نسل بعد نشان میدهد اما ناکارآمدی در حوزه بهداشت به سرعت پدیدار میشود. اگر در شهری بوی بد به مشام میرسد جایی از کار لنگ میزند. در این شرایط حتی مقامات شهرداری و دولتی ایران از بیان علت ماجرا ناتوانند: یا نمیدانند، که نشان میدهد انتخابات در ایران یک جوک زشت و دلخراش است، یا میدانند و نمیگویند. شق دوم بدین معناست که بوی بد به فعالیت نهادهای امنیتی و نظامی باز میگردد و بههمین دلیل مقامات رسمی نمیتوانند منشا آن را اعلام کنند چون اعلام آن برای آنها پرهزینه است. دهها مورد دیگر از برباد رفتن سلامت عمومی در ایران قابل ذکر است: از نوع مدیریت زبالههای بیمارستانی تا آلودگی هوای شهرها در اکثر روزهای سال، از واردات برنج و ذرت آلوده تا آلودگی هستهای در نزدیکی مناطق مسکونی (لویزان و پارچین)، از انباشت انبوه زباله در رودخانهها و سدها و دریاچهها تا تخریب بیسابقه منابع آب و خاک و جنگلهای کشور. وجود حوزه عمومی منوط به محافظت از بهداشت و سلامت عمومی است که در ایران مورد بیتوجهی است.