همانطور که حتما شنیدهاید، چندی پیش محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد را به اتهام مضحک تهیه بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» دستگیر کردند و بعد جعفر پناهی برای اعتراض به دستگیری آنها که گویا در خانه خود پناهی صورت گرفته بود، به دادسرا رفت که در آنجا حکمی را که قبلا در سال ۱۳۸۸ برایش بریده بودند، اجرایی کردند و او هم روانه زندان شد. البته پس از مدتی آلاحمد را آزاد کردند؛ ولی پناهی و رسولاف هنوز در زنداناند.
مجید برزگر، محسن امیریوسفی و مجتبی میرتهماسب هم جزو کسانی بودند که به دادسرای انقلاب احضار و پس از تفهیم اتهام، هر سه با وثیقه آزاد شدند و حالا حکم یک سال حبس تعزیری به مجید برزگر ابلاغ شده است. از اینکه دادگاه چه زمانی تشکیل شد، قاضی پرونده چه کسی بود و بر اساس چه مستنداتی و با ارجاع به کدام قانون او را به یک سال حبس تعزیری محکوم کردند، خبر دقیقی منتشر نشده است ولی حکم «یک سال» معمولا برای تبلیغ علیه نظام صادر میشود.
این نامها شهیرترین و شریفترین نامهاییاند که در بین فیلمسازان طراز اول نسل پس از انقلاب ۵۷ حضور دارند و جوایز جشنوارههای طراز اولی را از آن خود کردند و اکنون جمهوری اسلامی به آنچنان ورشکستگی رسیده است که نمیتواند هیچ نوای مخالفی را تحمل کند و چون حکومت یکدست شده است، دیگر نمیشود در شکاف بین دو یا چند جناح حاکم زندگی کرد.
به نوشته بابک غفوریآذر در کانال تلگرامش، مصطفی آلاحمد، نویسنده و کارگردان که ۱۷ تیر ۱۴۰۱، همزمان با محمد رسولاف و به بهانه تهیه بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» بازداشت شده بود، به شش سال و چهار ماه حبس تعزیری به قرار زیر محكوم شد:
سه سال و هشت ماه حبس تعزیری بابت اجتماع و تبانی، هشت ماه حبس تعزیری بابت فعالیت تبلیغی علیه نظام، دو سال حبس تعزیری و پرداخت ۱۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی بابت نشر اکاذیب و برای مجازات تكميلی، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت عضویت در گروههای اجتماعی و سیاسی و فعالیت در فضای مجازی.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این حکم یکی از سنگینترین احکام صادرشده سالهای اخیر برای سینماگران ایرانی محسوب میشود.
به هر حال شیوه همیشگی جمهوری اسلامی چه در جنگ بین جناحها و چه با مردم و هنرمندان، همین بوده است که کسانی را دستگیر و دادگاهی و بعد با وثیقه آزاد کند و وثیقه را مانند «شمشیر داموکلس» بالای سرشان بگیرد تا نتوانند هیچ حرکتی انجام دهند. اگرچه معمولا این حربه اثر نمیکند و آن که روحی ناآرام و وجدانی آرام دارد، نمیتواند آرام بگیرد.
پس از قتل مهسا (ژینا) امینی، کتایون ریاحی، بازیگر سرشناس ایرانی، روسری از سر برداشت و عکس بدون حجاب خود را منتشر کرد. پس از او، مریم بوبانی عکس بدون روسری خود را منتشر کرد و نوشت: «در این ۴۰ و چند سال مویم سفید شد اما موی سپید را از اسارت روسری رها میکنم.»
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که دید پایههای وزارتش دارد سست میشود، اعلام کرد بازیگران زنی که حجاب از سر برداشتهاند، به فکر شغل دیگری باشند و کتایون ریاحی هم در پاسخ گفت شما هم به فکر شغل آبرومندی باشید! که این حرف بر وزیر امنیتی گران آمد و نیروهای امنیتی شبانه به خانه ریاحی یورش بردند اما او موفق به فرار شد و تاکنون خبری از او منتشر نشده است. اما اینها موجب وحشت نشد و کسی مانند آبان عسگری که بازیگر جوانی است و این روزها در مجموعه «یاغی» خوش درخشیده است، نهتنها بدون حجاب جلو دوربین نشست، بلکه مانند زنان دیگر موی خود را در عزای مهسا امینی برید و بعد در ویدیو دیگری اعلام کرد گذرنامه این حکومت عقبمانده را نمیخواهد.
برخی از بازیگرانی هم که خارج از ایران بودند اما گاهی در داخل بازی میکردند و به همین دلیل در اینستاگرامشان با حجاب بودند مانند شیوا ابراهیمی و مهناز افشار، پگاه آهنگرانی و شبنم فرشادجو... همه حجاب از سر برداشتند و در راهپیماییهای جهانی اول اکتبر شرکت کردند. البته فراموش نکنیم اکنون زنان و دختران دانشآموز و دانشجو و مردم کوی برزن دیگر تا بتوانند حجاب اجباری جمهوری اسلامی را رعایت نمیکنند و به قول مسیح علی نژاد، که خامنهای هم در نطق اخیرش بدون نام بردن از علینژاد به آن اشاره داشت، این برای جمهوری اسلامی حکم دیوار برلین را دارد و وقتی فروبریزد، دیگر چیزی از جمهوری اسلامی نمیماند.
هر سرشناسی اعتراض کرد، دستگیر شد؛ چه منشی صحنه و عکاسی مانند دنیا راد که عکس بدون حجاب خود را هنگام صرف صبحانه در قهوهخانهای منتشر کرد یا مونا برزویی برای نوشتن شعری برای مهسا امینی یا شروین حاجیپور به خاطر خواندن ترانهای اعتراضی از روی توییتهای منتشرشده... و افراد دیگری که معلوم نیست کجا و چگونه دستگیر شدهاند.
درست در میان بگیروببندها، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چهاردهمین همایش سراسری هنرمندان پیشکسوت در مشهد شرکت کرد و در حضور بازیگران سالخورده، مثل همیشه قصد فریب آنها را داشت و با جملاتی چون «من خادم هنرمندانام» و «هنرمندان موجب وحدت میشوند» و امیدبخش و چه و چهاند، از آنان تقدیر کرد. آنها هم بیانیهای دادند و مردم را به آرامش دعوت کردند و برای بازنشستگان هم چند مطالبه مالی داشتند.
خلاصه جمهوری اسلامی حتی اگر چند صباح دیگر هم بماند، دیگر هرگز به وضعیت قبل برنمیگردد؛ چون دیگر نه مهران مدیری برایش مانده، نه حامد بهدادی، نه زلیخایی و نه قطامی؛علی مانده است و حوضش.